Google

* آخرین فعالیتهای دسته جمعی توسط اعضای تالار تخصصی

موج مثبت


سپیدار سیستم


آموزش حسابداري جهت مصاحبه و استخدام


گپ وخنده


ختم قرآن ویژه ماه مبارک رمضان


انجمن کوهنوردی و طبیعت گردی متا


یاران محک


کاربازی-بازی کار


دفتر جناب آقای کیانی


دفتر جناب آقای فریدون مظفر نژاد


حسابداری تک کاربره IR




hot_post - ویژه ماه محرم - متا نویسنده موضوع: ویژه ماه محرم  (دفعات بازدید: 18995 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین BANOO

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #45 : ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۴:۱۹ »
سلام
در خصوص انفاق ولی با حسین بودن ربطی به مازراتی یا ژیان نداره
ببخشيد من سوالاتم زياده
باحسين بودن يعني چي و چكار بايد كرد؟

آفلاین BANOO

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #46 : ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۸:۵۸ »
هرکس زحمت کشیده تا چنین چیزایی روبدست آورده
پدر من زحمت كشيده ولي مازاراتي نداره
به زحمت كشبدن نيست
خودت هم ميدوني به زحمت نيست...

آفلاین آزاده پرتو

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #47 : ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۲:۴۸ »
بعضیا راه پول دراوردن رومیدونن قرار نیست من و شما چشممون دنبال داشته هاشون باشه ما قانع باراومدیم ولی بسیاری اینجورنیستن
بیخیال بابا خیر داراییشونوببینن چیکارشون داریم ;D
خدایا بفهمانم بی تو چه میشوم ، ولی نشانم نده
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ...
http://irmeta.com/meta/index.php?action=sgroups;sa=view;gid=46

آفلاین BANOO

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #48 : ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۰:۴۲ »
مرسي كه باطنا با من موافقين و ظاهرا ...
بيرق حسين نماده...با حسين بودن اينه كه تو شهري كه آسمونش يه رنگه واسه همه ...يه دل خونه از نداري يه دل خوشه از ...
هرچند به عقيده من شادي تقسيم نشده اندوه بزك شده است.تو كه تو بهترين رستوران داري بهترين غذا رو ميخوري حتي اگه تو ذهنت يك كودك نيازمند رو تصور كني حالت گرفته ميشه و غذا مثل زهر ميشه برات
حاضري يه زندگي ساده داشته باشي ولي سرت رو راحت رو بالش بذاري
كارگر كارخانه اي كه در حوال شهر كار ميكنه يا نگهباني ميده براي كارخانه اي كه صاحبش تو برج چند ميليارديش تو خواب نازه حقش تو جيب صاحب كارخانه است...
امام علي فرمود ثروتي انباشته نيست مگر ظلمي به كسي وارد شود
دم شماگرم

آفلاین kiarash

  • کاربر باسابقه
  • *****
  • تعداد ارسال: 830
  • متا امتیاز 2660 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به kiarash
  • رای برای مدیریت : 7
  • خدايا با كرمت و تنها با كرمت بر ما بنگر "آمين"
  • تخصص: كار آموز نرم افزار و سخت افزار و الكترونيك
  • سمت: درحال يادگيري حسابداري
  • سپاس شده از ایشان: 17
  • سپاس کرده از دیگران: 0
xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #49 : ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۴:۲۹ »
كاش به جاي گير دادن به ديگران يه كم خودمونو درست مي كرديم اول خودمونو
اول خونوادمونو بعد فاميل رو بعد .....
خدايا!
 آن گـونـه زنـده ام بـدار كـه نـشكنـد دلـي از زنـده بـودنـم
 و آن گـونه بمـيـران كـه بـه وجـد نـيـايـد كـسـي از نبـودنـم

آفلاین مرتضی رئیسی

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #50 : ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۶:۲۰ »
سلام
سرکار خانم بانو پرسیدید با حسین بودن چطوری است؟
ابا عبدالله الحسین ع در واپسین ساعات روز عاشورا فرمود هل من ناصرا ینصرنی ایا کسی هست مرا یاری کند.این کلام امام زمانی منعقد شده است که ایشان از مردان خود کسی که توان مبارزه داشته باشد ندارند یعنی جنگ اوری ندارند پس نمیتوان برداشت کرد که ایشان از مردان حاظر در میدان درخواسته کمک کرده اند چون ایشان همگی جانبازی کرده و به شهادت رسیده اند و زنانیکه توان جنگیدن داشته اند هم اماده رزم هستند ولی امام از جنگ معافشان کرد چون مسئولیت بزرگتری را برایشان داشت. پس قطع و به یقین امام حسین ع از من و شما در خواست کمک کرده در خواست یاری کننده ایشان برای طول تاریخ است حالا من و شما باید با ایشان لبیک بگیم چطوری مهم اینجاست امام سجاد فرمود نکشتند پدر مرا مگر اینکه شکمهای انها پر از مال حرام بود پس رحله اول مال حرام وارد زندگی نشود.2فلسفه قیام امام چه بود قدرت و حکومت یا برقراری عدالت و زیر بار ظلم نرفتن است.برسیم به ایه شریفه يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏» فجر/30-27.
انوقت برای خدا خواهیم شد که نشان حسین ع را داریم واقعیت این است که ائمه ع برای ما وسیله و راهنما و شاخصی هستند برای رسیدن به خدا چون باید بدانیم که هدف از افرینش انسان چیست مطمئن باشید هدف از افرینش رسیدن به امام حسین ع نیست بلکه تقرب درگاه الهی است یعنی رسیدن به خدا که میتوانیم امام را ملاک خود قرار دهیم و به شکل ایشان رفتار کنیم تا به خدابرسیم پس یادمان باشد هدف حسین ع نیست بلکه خدا است.

آفلاین آزاده پرتو

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #51 : ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۴:۴۶ »
ه گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت گفت: پدرم تأکید داشت همه مصائب امام حسین(ع) به اختیار خودشان بود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه شد که یا پیروزی را انتخاب کن یا لقاءالله را و ایشان در کمال اختیار انتخاب کرد.

علت جاودانگی امام حسین (ع)

* به نظر شما مقدمات شناخت امام حسین (ع) چیست؟

ـ برای شناخت امام حسین (ع) باید مقدمات و اطلاعاتی از حضرت داشت و از اسرار کار بزرگ ایشان مطلع بود. باید دانست چرا امام حسین (ع) اینقدر جاودانه شد. در دنیا حوادث کمی اتفاق نیفتاده است. چرا عاشورا و کربلا باید اینگونه بماند؟ در صورتی که جنگ‌ها و ویرانی‌ها و آتش زدن‌ها و بی‌رحمی‌های زیادی در دنیا به وقوع پیوسته است.

چرا حادثه ایشان این امتیاز را پیدا کرده است؟ باید دید سرّ این ماجرا در چه بوده است. آیت‌الله بهجت می‌فرمود کار امام حسین (ع) در عالم نظیر ندارد و تک است و مال خودش است. قرآن کتابی است که دست نخورده مانده و از پشت پرده و همه مطلب اطلاع دارد.

شما اگر در قرآن دقت کنید، بین همه افرادی که آمدند و پاک باختگی را شروع کردند و خودشان را در مسیر اطاعت خداوند قرار دادند، خداوند از حضرت ابراهیم (ع) خیلی تعریف می‌کند. حضرت ابراهیم را به عنوان الگو برای بشر معرفی می‌کند. قرآن تعریف می‌کند که حضرت ابراهیم که به دنیا آمد، در محیط مذهبی نبود و از وضعیت محیط خانوادگی و اجتماعی او می‌گوید.

آن حضرت در آن محیط بزرگ شده و معلم و استاد نیز ظاهرا نداشته است. او نشست و فکر کرد که آیا کار جامعه درست است؟ این چیزهایی که مردم به عنوان خدا معرفی می‌کنند، خداست؟ خودشان اینها را می‌سازند و بعد به آن کرنش می‌کنند، پس این چه خدایی است؟ اگر این مرا آفریده است، که من خودم او را آفریده‌ام؟!

از کودکی فکر کرد و به این نتیجه رسید که پس این نمی‌تواند خدا باشد. خدا را باید در جای دیگری جستجو کرد. در آسمان و زمین هرچه تفکر کرد، فهمید که هیچ‌یک از مخلوقات نمی‌توانند خدا باشند. حتی خورشید با همه عظمتش به غروب می‌انجامد. او دید به هرچه فکر می‌کند، خدایی او را نمی‌بیند ولی بالاخره این عالم مهندسی دارد.

اگر کسی یک قدم بردارد، خداوند ۱۰ قدم برایش بر می‌دارد

به این نتیجه رسید که باید آفریننده و خدا و مهندس عالم کسی باشد که در دسترس نیست و به چشم محسوس ما نمی‌آید. یک دفعه گفت: «وَجَّهتُ وَجهی لِلَّذی...» من اصلا به خدای حقیقت همه عالم رو کردم. خدا هم که می‌گوید اگر کسی یک قدم بردارد، من ده قدم می‌آیم. تا این ندا را بلند کرد، خداوند نیز به طرفش آمد و یکی یکی نشانش داد و حضرت ابراهیم (ع) رشد کرد.

بشری که همه علومش از این پایین می‌گذرد، وقتی علمی را از آن بالا بگیرد، خیلی بهتر رشد می‌کند. لذا خداوند ایشان را الگو مثال می‌زند که او آمد جلو و ما هم آمدیم. خداوند می‌گوید ما مقام او را بالاتر می‌بردیم تا نبی شد و سپس پیغمبر شد و او را فرستادیم تا دیگران را هدایت کند.

ماجرا ادامه پیدا می‌کند تا حضرت ابراهیم (ع) به سن پیری رسیده بود و دارای فرزند نبود. وقتی در پیری به او بشارت دادند که تو صاحب فرزند می‌شوی، تعجب کرد و به گفته خود قرآن گفت ما دیگر پیر از کار افتاده‌ایم و چگونه بچه دار می‌شویم. خداوند فرمود برای من که همه کائنات را آفریدم کاری ندارد.

خداوند به ایشان فرزند می‌دهد و سپس به ایشان دستور می‌دهد حالا این زن و بچه را بردار به هزاران کیلومتر آن طرف‌تر ببر. آن زمان فلسطین، سرزمین سرسبزی بوده و حضرت باید آنها را از آنجا به بیابان‌های بی آب و علف می‌برده است. نقل و انتقال در آن زمان نیز بسیار مشکل بوده است، آن هم در وادی که اصلا آب پیدا نمی‌شود.

ایشان باید همه این مسیر را در بیابان‌های بی آب و علف طی می‌کرده تا به حجاز برسند. حضرت ابراهیم (ع) این کار را می‌کند و به دستور خداوند زن و بچه خود را در بین کوههای پیچیده به هم رها می‌کند. البته در آنجا دشمنی نبوده، خداوند از او به عظمت یاد می‌کند.

خداوند حضرت ابراهیم(ع) را با محبت فرزندش آزمایش کرد

همسر ایشان می‌گوید در این بیابان ما را به که می‌سپاری؟ حضرت جواب می‌دهد به خدا می‌سپارم. خداوند هم که خودش دعوت کرده بود و خودش نیز از مهمانش پذیرایی کرد. حضرت ابراهیم وقتی در راه برگشتن است، می‌گوید: « رَبَّنا اِنّی أَسکَنتُ بِوادیٍ...» من زن و بچه‌ام را در جایی گذاشتم که هیچ سبزی هم نروییده است.

ایشان از خدا می‌خواهد که نسل مرا از اولیا و انبیاء قرار بده و همه آنها از دوستداران و رفقای تو باشند. بعد از چندین سال که حضرت ابراهیم (ع) می‌رود به آنها سر می‌زند، با جوانی برومند روبه رو می‌شود و این فرزند خیلی برای او عزیز است.

وقتی این فرزند به همراه پدر در صفا و مروه قدم می‌زنند، پدر به او می‌گوید که من باید سر تو را ببرم. خداوند می‌خواهد این پدر را که در پیری صاحب این فرزند شده و در این سن و سال جوانش را دیده و دلش به این فرزند متمایل شده است را آزمایش کند. پسر می‌گوید پدر جان هر دستوری را که داری انجام بده و من امیدوارم بتوانم صبر کنم.

پدر او را به قربانگاه می‌برد و شمشیر را که پایین می‌آورد، با اینکه آن را تیز کرده اما حتی گلوی حضرت اسماعیل (ع) را اینقدر زخم نمی‌کند که قطره‌ای خون بیاید و خراشی ایجاد شود. حضرت ناراحت می‌شود و سپس خداوند برایش قربانی می‌فرستد و این عمل از او پذیرفته می‌شود.

سالها بعد وقتی می‌خواهند حضرت ابراهیم (ع) را در آتش بیندازند، جبرئیل کنار او می‌آید و می‌گوید چه کار داری؟ حضرت به او می‌گوید من با تو کاری ندارم با آن کسی که کار دارم، خودش می‌بیند چه اتفاقی می‌افتد. اینقدر به خدا امیدوار است و ایمان دارد که از جبرئیل با اینکه نماینده خداست، کمک نمی‌خواهد.

حضرت ابراهیم(ع) پس از تمام آزمایشات الهی تازه به مقام امامت ر‌سید

یعنی ایشان به خدا می‌گوید همین‌که در محضر تو هستم که معشوق حقیقی هستی، کافیست. حضرت ابراهیم(ع) این مسیرها را طی می‌کند تازه به مقام امامت می‌رسد. امامت مقامی بود که در سن بزرگسالی آن هم پس از این آزمایشات به او دادند. برای چنین شخصیتی خداوند آیه‌ها می‌آورد و جریان او را تکرار می‌کند تا بنده‌ها به سمت خداوند پرواز کنند.

این یک نفر را داریم که از بقیه بالاتر باشد و خداوند از او تمجید کند و او را الگو نشان دهد. این یک نفر هم تا اینجا آمده و بچه او نیز یک خراش برنداشته‌ است و خداوند این همه مقام به او داده است.

خداوند شخصیتی چون امام حسین (ع) را یکبار آفریده است

پس از او در عالم هستی فقط شخصیتی چون امام حسین (ع) آمده است. خداوند دیگر کسی را اینچنین ندارد که در طبق اخلاص هرچه را داشته و دارد، به پای معشوق و معبود حقیقی خود می‌دهد. این شخصیت، تک است.

امام حسین (ع) عزیزترین موجود روی زمین بوده است. آن وحشی‌های بیابانی که برای کشتن ایشان آماده شده بودند، که در اخبار و روایات حداقل حدود سی هزار نفر بوده‌اند. همه این سی هزار نفر هم‌پای امام حسین (ع) که هیچ، هم‌پای کودک امام حسین (ع) هم هیچ، حتی هم‌پای غلام ایشان نیز نمی‌شدند.

دشمنان ایشان افراد خونخواری بودند که از درّنده‌ترین حیوانات پست‌تر بودند. چرا که حیوان مطابق طبیعت خودش عمل می‌کند ولی اینها انسان بودند و مطابق پست‌ترین حیوانات عمل کردند، پس از حیوان پست‌تر هستند.

اگر امام حسین (ع) با علم و فرهنگ و ملکاتی که دارد، به جز حسب و نسب، در یک کفه ترازو و همه آن سی هزار نفر و حتی همه بشریت آن موقع در کفه دیگر بودند، در برابر ایشان هیچ بود.

حتی فرزندان ایشان چنان فرهنگی دارند که جوان ۲۰ ساله ایشان وقتی امام می‌فرماید الآن ندایی شنیدم که گفت اینها به سمت مرگ می‌روند.

جوانش به ایشان می‌گوید اینکه ناراحتی ندارد. مگر ما بر حق نیستیم؟ پس پای حق خود می‌ایستیم و برای حق جان می‌دهیم. این فرهنگ یک جوان ۲۰ ساله است. وقتی فرهنگ فرزندان ایشان در این حد است، خود اباعبدالله (ع) چه فرهنگی دارد؟

آیت‌الله بهجت می‌گفتند: همه عالم در مقابل یاران امام حسین ارزشی ندارند

پدرم می‌فرمود با آن همه کمالات و مقامات که اهل بیت (ع) دارند، به‌ گونه‌ای است که تمام عالم هیچ نسبتی با آنها ندارد و اصلا عالم در مقابل آنها ارزشی ندارد. خدا می‌داند چه عظمتی دارند و در عالم چه خبر است. حیف است که در عالم یک نفر آدم عادی از آنها عزیزتر زندگی کند.

امام حسین (ع) لقاءالله را در برابر پیروزی انتخاب کرد

کار ایشان نیز در مقابله با آنها انتخابی بود. برای اینکه از جانب خدا به ایشان پیشنهاد شد که شما لقاءالله را می‌خواهید یا پیروزی را؟ و حضرت خود لقاءالله و پیوستن به معبود حقیقی را انتخاب کرد.

حتی از ماوراء برای کمک ایشان آمدند و ایشان نپذیرفت. اجنه آمدند و گفتند یابن رسول‌الله ما حاضریم مبارزه کنیم و دشمنان را از بین ببریم. امام نپذیرفت و فرمود اگر قرار بر این کار باشد من از شما اختیاراتم بیشتر است.

آیت‌الله بهجت می‌گفتند: همه مصائب امام حسین (ع) به اختیار خودشان بود

این عبارت پدرم است که می‌گفت: حضرت سیدالشهدا (ع) با اختیار خود آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمل نمود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کن و یا لقاءالله را و ایشان در کمال اختیار انتخاب کرد.

حتی در روایات داریم که لشگر امام حسین (ع) چند بار چنان بر دشمن حمله کردند که برخی از دشمنان از آنها فرار ‌کردند تا نزدیک کوفه ‌رسیدند. چون دشمنان با انگیزه شهادت نمی‌جنگیدند. آنها آمده بودند که چیزی گیرشان بیاید. برعکس، سپاه امام حسین (ع) چون انگیزه والا و الهی داشت، با همه توان می‌جنگید.

هرگز تسلیم ذلت نمی‌شوم

* به نظر شما آیا امام حسین (ع) برای جنگ رفت؟

ـ ایشان حکومت‌طلب و جنگ‌طلب نبود. چون همین امام حسین (ع) بود که ۱۰ سال با معاویه سر کرد و قیام نکرد. چون آنها با امام کاری نداشتند و به اجبار از ایشان بیعت نخواستند. از ایشان نخواستند تسلیم به ذلت شود. اما این حکومت خواستار ذلت امام بود. انسان مومن به هیچ وجه نباید عزت خود را بدهد.

آیت‌الله بهجت می‌گفتند: خداوند هرگز از سه چیز نمی‌گذرد ...

پدرم بارها می‌گفت: خداوند هرگز از سه چیز نمی‌گذرد. یکی شرک است و دیگری خون انسان هاست و سومی آبرو و عزت یک انسان.

هیچ کس حق ندارد عزت یک انسان را از او بگیرد. معاویه چون می‌دانست امام تسلیم نمی‌شود و ذلت را نمی‌پذیرد با ایشان کاری نداشت. ولی یزید از ایشان بیعت می‌خواست و می‌گفت بیا و اقرار کن که من (یزید) خلیفه رسول‌الله (ص) هستم.

آن هم کسی که هیچ نسبتی با رسول خدا (ص) ندارد. هیچ یک از کارهایش حتی شبیه رسول خدا (ص) نیست. از همه لحاظ با ایشان ۱۸۰ درجه فاصله دارد. مطلب بعدی که نشان می‌دهد امام دنبال جنگ نبودند این است که حضرت به مسلم فرمود با مردم کوفه مهربان باش.

حضرت مسلم می‌توانست حتی قبل از آمدن امام حسین (ع) کار دشمن را یکسره کند

مرحوم آیت‌الله بهجت در یک عبارتی می‌فرمود اگر حضرت مسلم می‌خواست بجنگد، ۳۰ هزار نفر با او بیعت کرده بودند. حداقل همان ۳۰ هزار نفری که به جنگ با امام حسین (ع) آمدند، با مسلم بیعت کرده بودند و ایشان می‌توانست همان روز اول جنگ کند. در مقر حکومتی که ابن زیاد پناه آورد، بیست نفر بیشتر حضور نداشتند.

مسلم به راحتی می‌توانست آنجا را محاصره کند. منتها ابن زیاد از مهربانی حضرت مسلم سوء استفاده کرد و چند نفر را فریب داد و حکومت را در دست گرفت. شاید حضرت مسلم می‌اندیشیده که فقط برای دفاع از خودش باید بجنگد و برای گرفتن این مکان‌ها اجازه جنگ نداشته است.

این عبارت پدرم است که در این رابطه می‌فرمود حضرت سیدالشهدا (ع) به حضرت مسلم فرموده بود با مهربانی رفتار کند. شاید سبب کشته شدن و شهادت مسلم همین بوده است که اذن جنگ نداشته وگرنه در دارالاماره، مقر ابن زیاد بیشتر از بیست نفر نبودند. حضرت مسلم می‌توانست کارشان را یکسره کند.

امام حسین با اختیار و به شوق معبود این کار را کرد. علامت این انتخاب‌گری در عاشورا این است که ایشان شب عاشورا به همه گفت بروید. اینها با من کار دارند و شما نمانید و بروید.

اگر ایشان به قصد جنگ آمده بود، به یارانش پیشنهاد برگشتن نمی‌داد. بلکه آنها را برای مقاومت نگه می‌داشت. کسی که قصد جنگ دارد حتی مواظبت می‌کند کسی فرار نکند نه اینکه خودش به آنها بگوید بروید. این امری مسلم است که حرکت ایشان انتخابی بوده است. کسی که قصد جنگ دارد، سربازان فراری از میدان جنگ را تیرباران می‌کند.

پدرم می‌فرمود بسیاری از لشگریان از آن حضرت جدا شدند و بستگان نزدیک باقی ماندند. تعدادی نیز از جانفشان‌های واقعی و کسانی که معرفت بالایی داشتند، ماندند. آنگاه حضرت به آنها فرمود در حالی که شما همراه با من خود را برای مرگ آماده می‌کنید، پس اینها را بدانید... اینجاست که حضرت کم کم پرده‌ها را کنار می‌زنند. جایی است که دیگر آنهایی که باید بمانند، مانده‌اند. حالا که نیروهای خالص مانده‌‌اند، حضرت کمی پرده‌ها را کنار می‌زنند.

امام حسین به دشمن پیشنهاد کرد جنگ نکنیم

بارها امام حسین (ع) به دشمن پیشنهاد کرد که جنگ نکنیم و من نیز تسلیم به ذلت نمی‌شوم. حتی پیشنهاد کرد که ما و شما نزد یزید برویم که مخالفت کردند و فکر کردند ایشان می‌خواهد فرار کند. حتی ایشان راه سومی پیشنهاد کرد که من به گوشه‌ای از مرزهای کشورم می‌روم و با شما کاری ندارم. این را نیز نپذیرفتند.

بنابراین امام حسین (ع) تمام حجت را برای آنها تمام کرده و همه راهها را برای آنها اقامه می‌کند ولی آنها هیچ کدام را نمی‌پذیرند. حضرت سیدالشهدا (ع) عاشقانه این حرکت را انجام داد و آنقدر بر این قضیه عاشق بود که وقتی دشمنان بنا را بر جنگ گذاشتند، خواست تا با همه توان بایستد و کمک‌های غیبی یا کمک‌های اجنه را نپذیرفت.

مصیبت‌ها و سختی‌ها امام حسین(ع) را برافروخته‌تر می‌کرد

در هیچ جا نداریم که ایشان شکوه کرده باشد. حتی داریم که هرچه مصیبت‌ها و سختی‌ها بیشتر می‌شد، حضرت برافروخته‌تر می‌شد. مثل عاشقی که به وصال معشوق می‌‌رسد، چه‌طور هرلحظه التهاب بیشتری دارد، حضرت لحظه به لحظه برافروخته‌تر می‌شدند.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود سیدالشهدا (ع) لقاءالله و وصال عاشق به معشوق را انتخاب کرده بود و با اختیار خود آن مقامات عالیه را طی کرد. کسانی که همراه ایشان ماندند هم از مخلصان واقعی بودند.

ماجرای نبرد بدون زره عابس

یکی از فرماندهان ایشان، «عابس» و در جنگاوری بسیار معروف است. او وقتی به میدان می‌رفت دشمن فرار می‌کرد. او وقتی دید دشمن فرار می کند، زره خود را درآورد. این نشان می‌دهد اینها که ماندند، عاشقند.

حضرت قاسم وقتی در جواب امام حسین (ع) می‌گوید مرگ برای من از عسل شیرین‌تر است، این فقط یک حرف نیست. او شوخی نکرده است. مسئله کشته شدن است. پدرم می‌گفت آیا این تعبیر شوخی است؟ این شیرینی مرگ در دید اینها خیلی عجیب است. اینها تربیت شدگان مکتب امام حسین‌ (ع) هستند. حالا ببینید خود سیدالشهدا (ع) چه عشقی دارد که پرتویی از آن عشق به اطرافیان رسیده است.

پدرم می‌گفت آنها معاهده و پیمان اساسی را که با خدا داشتند، انجام دادند. آنها پای آرمان خویش ایستادند و جان دادند. کار امام حسین (ع) شاهکار خلقت است. کار به این عظیمی را فقط ایشان انجام داده است. شاید دیگران هر کدام یک خصوصیت را داشته‌اند اما جمع بین همه اینها را فقط یک نفر دارد و آن اباعبدالله (ع) است.

امام با وجود همه بلاها و مصیبت‌ها می‌فرماید: الهی راضی‌ام به رضای تو!

مسئله مهم دیگر این است که همه این بلاها در یک روز بر ایشان وارد می‌شود. زخم روی زخم بر ایشان وارد می‌شود. عزیزان و فرزندان را می‌دهد باز می‌گوید: «إلهی رِضاً بِرِضائِک».

خودش را تقدیم می‌کند و نه تنها شهادت که سر ایشان را نیز بریدند و به شهرها بردند. بدن ایشان را زیر سم اسب‌ها له کردند.

غیرت امام حسین (ع)

آن چیزی که خیلی برای انسان اهمیت دارد، ناموس اوست. وقتی هنوز ایشان زنده بودند، دشمنان به خیمه‌ها حمله کردند، ایشان با آن ناتوانی که در حال شهادت بودند، گفتند من هنوز اینجا زنده هستم، چرا به ناموس من کار دارید؟

خیمه‌ها را بر سر اهل و عیال ایشان به آتش می‌کشند و آنها را به اسارت می‌برند و به طناب کشیده و با شلاق می‌زنند و شهر به شهر می‌برند. می‌بینیم امام حسین (ع) به معنای واقعی همه چیزش را تقدیم می‌کند.

حضرت ابراهیم(ع) تصمیم گرفت کارد را بزند و این کار را کرد ولی فرزند او زخمی هم نشد، خداوند از ایشان قبول کرد و در مورد امام حسین (ع)، به راستی همه عزیزان و خودش را سر بریدند. علاوه بر آن زن‌ها و بچه‌ها را نیز به اسارت کشیدند. عظمت کار ایشان آیا در عالم تک نیست؟

به راستی شخصیت اباعبدالله (ع) بزرگترین الگوست.
خدایا بفهمانم بی تو چه میشوم ، ولی نشانم نده
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ...
http://irmeta.com/meta/index.php?action=sgroups;sa=view;gid=46

آفلاین BANOO

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #52 : ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۰:۵۱ »
كاش به جاي گير دادن به ديگران يه كم خودمونو درست مي كرديم اول خودمونو
اول خونوادمونو بعد فاميل رو بعد .....
از اسب افتاديم از اصل نيافتاديم ...

آفلاین BANOO

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #53 : ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۵:۲۶ »
باسلام
فرمايشات جنابعالي بسيار نافع بود
من هيچ وقت از رياضي محض فيزيك محض  شيمي محض خوشم نيومد ولي درسهاي كاربردي رو چرا دوست داشتم
حتي دينداري يعني just do it اگه كاري درسته فقط انجام بده اين ذهنيت منه
شايد باورش برام سخته
چون من دين رو تو عمل ميبينم حتي در مورد خودم و ...
دوست دارم اشتباهاتم رو بگين جناب رئيسي گرامي

آفلاین مرضیه زهری

xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #54 : ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۳:۴۴ »
باسلام
فرمايشات جنابعالي بسيار نافع بود
من هيچ وقت از رياضي محض فيزيك محض  شيمي محض خوشم نيومد ولي درسهاي كاربردي رو چرا دوست داشتم
حتي دينداري يعني just do it اگه كاري درسته فقط انجام بده اين ذهنيت منه
شايد باورش برام سخته
چون من دين رو تو عمل ميبينم حتي در مورد خودم و ...
دوست دارم اشتباهاتم رو بگين جناب رئيسي گرامي

درود
بانوی گرامی مطلبتون بندهرو یاد سخنی از آیت الله بهجت انداخت:

حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره):

بسمه تعالی

کوچک و بزرگ باید بدانیم :راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت،بندگی خدای بزرگ است،و بندگی ، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.آنچه را دانستیم،عمل نماییم وآنچه را که ندانستیم،توقف واحتیاط نماییم تا معلوم شود،هرگز پشیمانی وخسارت،در ما راه نخواهد داشت،این عزم اگر در بنده ،ثابت و راسخ باشد،خدای بزرگ ، اولی به توفیق ویاری خواهد بود.

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاتة،والصلاة علی محمد و آله الطاهرین، و اللعن علی اعدائهم اجمعین


هرگز نشه فراموش

آفلاین کـوکـبـی

  • هیات موسس
  • *****
  • index - ویژه ماه محرم - متا
  • تعداد ارسال: 2.931
  • متا امتیاز 2257983 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به کـوکـبـی
  • رای برای مدیریت : 61
  • انسان شکست نمی خورد بلکه دست از تلاش بر می دارد
  • تخصص: کارآفرین
  • استان / شهر: البرز
  • سپاس شده از ایشان: 410
  • سپاس کرده از دیگران: 588
xx - ویژه ماه محرم - متا
پاسخ : ویژه ماه محرم
« پاسخ #55 : ۱۳ آبان ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۴:۰۸ »
سلام و درود

عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری شهادت امام حسین علیه السلام

معمولا خواسته خود را به درگاه امامان می بریم و گاهی نیز درحالیکه شرایط تحقق خواسته مان را نداریم از عدم استجابت خواسته خود طلبکارانه، امامان خود را به دار محاکمه می کشیم .
لذا در این تاپیک به خواسته سالار شهیدان نظر و توجه کنیم که آن چه بود که ایشان،  بخاطر آن از هر آنچه داشت گذشت .
از عزیزان تقاضا دارم ضمن ابراز احساسات عاشقانه خود ، از زبان دل خود ، پیام و خواسته اباعبدا... را از تک تک مان، به قلم بکشند .باشد که مورد لطف و توجه سالار شهیدان قرار گیریم .
و عشقمان آتشین تر گردد تا بلکه به روشنی دل، خواسته این بزرگ را قدم برداریم .

                                                             سلام بر عاشقان - التماس دعا


ای امام آزاده   سلام    ای کاش قابل شوم و سلامم بی پاسخ نماند  سلامی به رسم تواضع آنطور که وقتی کوچکی محو زیبایی، شجاعت و آزادگی بزرگیست

حسینا ما نیز عزا داریم نه فقط در سوگ مشقاتی که بر تو و خانواده ات رفت که آن کار مردمان ساده دلیست که آموخته اند از طمع بهشت، بر آن اشک بریزند

                                      یقینا تو برای چیزی که مهمترین بود همه آنچه را که داشتی گذاشتی
                                                            هر چند آن مهمترین که دل تو را دریایی و جاودانه کرده، امروز کمی رنگ باخته و مردم فقط جان فشاندن تو را لقلقه دل و زبان می کنند و بر آن در سوگند؛ شرمنده ام، برخی نیز از روی ترحم بر تو، اشکشان روان است.
                 
                                                   جانم به قربانت دل ما را نیز روشن کن که آن مهمترین چه بود؟ 
ورنه به قول بانوی شجاعت، هر آنچه در شهادت تو می توان دید همه و همه زیباییست  آری فقط و فقط زیبایی 

می گویند تو از آزادگی گفتی
                     آزادگی چیست ؟
                          شاید آزادگی همان است که ما برای دروغ گفتن آزاد باشیم و به میل خود آن دروغ را نگوییم. زمانیکه این میل درون جوش برای نگفتنِ دروغی که به سادگی می توان گفت زبانه می کشد می توان بوی آزادگی را استشمام کرد و آزاده بود.

به همان تعبیر وقتی چشم خیانت یا بولهوسی به یک زندگی دیگر می بندیم یا دزدی، تحمیل، بخل و کم کاری را مانوس خود نمی گردانیم.
                گزینشی در کمال آزادی و کاملا داوطلبانه بر پایه میلی درون جوش و خودخواسته

                         ظاهرا آزادگی در پس آزادی است

                              همان وقتی که در کمال آزادی، انتخابی ناجنس را که باید، رها کرده و آزادگی را بر می گزینیم


آزادگی تو در انتخاب نکردن آن چیزیست که برای دیگران، بهترین نبود ای کاش ما نیز مانند تو آزاده بودیم
                می گویند فرهنگ انتظار با او که منتظر مهدی است همینکار را می کند یعنی انتظارِ مهدی آنقدر انتظارِ منتظر را بالا می برد که راضی به انتخاب غیر بهترین ها نمی شود         انگار انتظار مهدی نیز آدمی را آزاده می کند



حسین من، خداوند عزوجل ما را خواست تا از آنچه به ما داده، وسط بگذاریم و بگذریم و ببخشیم و زمین را برای آبادانی تلاش کنیم خالق ما نگفته از مالی که به شما دادم ببخشید بل فرمودند: از آنچه به شما دادم

داشته ما گاهی علم است و گاهی آبرو یا ثروت و گاهی نیز همت و هزاران هزار دیگری که به یقین به فضل و کرمش، هیچ یک بی بهره نمانده ایم. 
       چه خوش آرزوییست طلب آزادگی و شجاعت برای قدم زدن در راهی که رب عزوجل، برای پرورشمان ما را خواست.

حسین من، کودکان و بزرگان بر طبل می زنند تا جان فشانی تو را فریاد کنند و مراسم عزا زنده نگهدارند

ای کاش دیده روشن و لیاقتی می دادی تا می توانستم       آنچه را       تو برای آن      عاشورا ساختی را فریاد کنم و عزاداری و عاشورای پرهیز از دزدی، بی ناموسی، تحمیل، بخل و بی همتی های آن زمان و این زمان را زنده نگهدارم.

اینک نیز عزاداریم برای اختلاسها و دزدی ها،تحمیل ها، بی ناموسی ها که هر روزه می بینیم و به خانه بردنهای ثروتها و منابع عمومی که ثمره از دست دادن آزادگی است.
از وسط نگذاشتن و نبخشیدن ها حتی گاهی از خرده دانشی که می توانیم وسط بگذاریم و ببخشیم ولی دریغ می کنیم.

حسین من، هیچ کس به حرف، چیزی نیاموخته و پیش از آنکه آدمی از حرف، بیاموزد از مشاهده اعمال حرف زنندگان، برای یادگیری کام می گیرد
اگر انسانها به حرف، چیز می آموختند لازم نبود تو برای آنچه برایت مهم بود از همه آنچه داشتی بگذری   کافی بود حرفش را بزنی

             امروز در اطراف، حرف زنندگانی را می بینم که از کلامشان در می ریزد و عملشان به دزدی و تحمیل و بخل و بی همتی و ...  بر سرمان آوار شده      به حق عاشورایت ما را از شر ایشان خلاصی عنایت فرما و دلسوزانی پرورش دهنده هم دممان گردان

حسین من، می دانی دستانم خالیست     خوب می دانی     حتی برای یاریت، یاریت را نیاز دارم که بی آن تابی برای یاری ندارم

                                                                                                             توفیقمان ده ای امام آزاده - که برخی از ما نیز چون تو تشنه ایم

                                                   
از قوانین ساده من:
قبل از هر اقدام، یک تصویر سازی مثبت در ذهن، معجزه گر است.
نمی خواهم در مورد هیچ کس قضاوتی بکنم و آنرا در این دنیا به قضات و در آن دنیا به خدا وا می گذارم.

آموخته ام که به هر چه یقین داشته باشی واقع خواهد شد و این همان ایمان من است ... و ...
And slowly, you come to realize... It's all as it should be...

نردبان این جهان ما و منیست....عاقبت این نردبان افتادنیست لاجرم هر کس که بالاتر نشست....استخوانش سخت تر خواهد شکست (مولانا)

دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
ویژه آقایان

نویسنده CIVILAR

47 پاسخ ها
25162 مشاهده
آخرين ارسال ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۱:۲۲
توسط آزاده پرتو
xx
ویژه بانوان

نویسنده امیر شهباززاده

150 پاسخ ها
61488 مشاهده
آخرين ارسال ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۸:۱۵
توسط homi
xx
چرا صفر را صفر نامیده اند؟ +اعمال ویژه ماه صفر

نویسنده آزاده پرتو

2 پاسخ ها
1462 مشاهده
آخرين ارسال ۲۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۲:۳۸
توسط آزاده پرتو