سلام
هرچه که بخواهم بگویم آخرش به یک جمله ختم میشه وهمونیه که اندیشه گرامی فرمودند:
بندگی کردن
حسین(علیه السلام) یاری با معرفت وشناخت میخواد از هر نظر
خواهر بزرگوارشون عملی نشون دادند که بعداز دیدن این همه مصیبت باز سپاس پروردگارو باید گفت حتی یکبار بنده جایی نخواندمو نشنیدم که از ایشون نقل شده باشه که خدایا چرا؟..
حسین (علیه السلام)کسی میخواد که زبانی خدایی داشته باشه نه خلقی(مردمی)/منه نوعی که بخاطر ترسیدن از فکر وتصور حرفهای زننده دیگران(متلک) اونهم فقط فکر شاید واقعی نباشه،از تذکردادن واهمه داشته باشم وحتی لحظه ای طاقت شنیدن ندارم چطور عملی نشون بدهم؟
منی که در روز مانده به شهادت(تاسوعا) وبدتر در روز شهادت مثلا میخوام عزاداری کنم اما بیشتر باعث عذا بشم...
میخواهند که راستگو/بخشنده و... باشم/قضیه حر معروفه اما ایشون شب آخر حدود 30نفر از دشمنان را که راهشونو سد کرده بودند را پذیرفت من چه میکنم؟
...خیلی حرف بود اما دیگه اشکام اجازه نمیده
خدایا بنده ام؟خجلت زده خودمو نکنم!...