preserve/ pri zervʹ/ IPA / prɪ'zɜ:v/ v
Syn. keep safe; protect; save
Ant. destroy
ترجمه: محافظت کردن- جلوگیری کردن- ضبط کردن، نگهداری کردن از.
:Examplesa- The lawyers wanted to
preserve the newest
reforms in the law
وکلا می خواستند از جدیدترین اصلاحات در قانون
جلوگیری کنند.b- Farmers feel that their
rural homes should be
preservedکشاورزان احساس می کردند که باید از خانه های روستاییشان
محافظت شود.c- The outfielder's records are
preserved in the Baseball Hall of Fame
رکورد بازکنان محوطه زمین در بازی بیس بال، بدون شک در تالار شهرت
ضبط می شوند.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t10515/