مطلب=درباره نور الدين فرح
«زن از دنده چپ» داستاني است نوشته نور الدين فرح، نويسنده سوماليايي كه جنجالي در كشورهاي مختلف جهان برانگيخت. اين كتاب توسط خانم دكتر وفايي به فارسي ترجمه شده است . فرح به عنوان يك نويسنده آفريقايي ، بيان كننده روح آفريقاست و در داستانهايش به خوبي آنها را در قالب هاي مختلفي آورده است. در اين صفحه او را بيشتر خواهيم شناخت.
● نويسنده: محبوبه - وفايي
● مترجم: منير - تيموري
● منبع: روزنامه - همشهری - تاريخ شمسی نشر 30/04/1382
نور الدين فرح در حال حاضر يكي از شاخص ترين نويسندگان آفريقاست. او به زبان انگليسي مي نويسد، خصلت مدرنيتي آثارش بارز است، اما در عين حال به طرز گسترده اي از ادبيات شفاهي، فرهنگ عامه، اعتقادات و باورهاي مردم كشورش بهره مي جويد. تاريخ سومالي و حتي آفريقا را مي شناسد و شناخت تحسين برانگيزي از سنت هاي قبايل مختلف دارد. تقابل بين سنت و مدرنيته در آثار او، خصوصاً اثر جنجالي اش كه در بيشتر كشورهاي اروپايي چندين بار چاپ شد، يعني «زن از دنده چپ»، به خوبي بازنمايي شده است. در اين بازنمايي، انبوهي از نمادها، استعاره ها و كنايه ها را، با تكنيك هاي خاصي كه ضمن برخورداري از وجوه مدرنيتي، از فرهنگ آفريقا فاصله نمي گيرند، با مهارت همراه با جزئيات فرهنگي مردم سومالي در متن داستان مي تند. او تعصبات و قيد و بندهاي كهنه و دست و پاگير تثبيت شده اي را كه به شكل توحش آميزي فرديت ها را در تنگنا قرار مي دهد و به حريم آزادي هاي فردي تجاوز مي كند، مورد سؤال قرار مي دهد.
اهميت فرح، به عنوان يك نويسنده فرهيخته از يك سو و توانايي اش در دست يابي به ساز و كار جامعه اي در حال تحول از ديگر سو، كارش را از ساير نويسندگان متمايز كرده است؛ آن هم در جامعه اي كه مدت ها تحت نفوذ اتحاد جماهير شوروي و بعدها در پناه سلطه آمريكا دست وپا مي زد . شمار اندكي از نويسندگان آفريقايي توانسته اند در حد نور الدين فرح انقياد و زن را در آفريقا توصيف كنند و به تصوير كشند. دوريس لسينگ عقيده دارد كه «فرح يكي از نويسندگان انگشت شماري است كه توانسته است به شكل «اعجاب انگيزي» درباره وضع زنان بنويسد.»
فرح نسبت به مسائل سياسي- اجتماعي جامعه اش حساسيت نشان مي دهد و آثارش نيز به خودي خود تحت تأثير رويدادهاي سياسي و اجتماعي قرار مي گيرند، درواقع از آنها سرچشمه مي گيرند. او با همين بينش، بي آن كه اسير روزمرگي ها شود، دردهاي اجتماعي حاصل از سلطه استعمار جديد و قديم را بازنمايي مي كند.
فرح در آغاز، يك انقلابي بود و از كودتايي كه در ۲۱ نوامبر سال ۱۹۶۹ ژنرال محمد زيادباره را بر سرير قدرت نشاند، جانبداري كرد، اما در عمل ديد كه كشورش بين شوروي و آمريكا تقسيم شده و عرصه نفوذ نظامي و اقتصادي آنها است. چنين بود كه انقلاب سومالي، براي او به يك «توهم» تبديل شود. اين تحول زماني در حال تكوين بود كه شاهد رفتار خشونت آميز و ظالمانه پليس با مخالفان حكومت بود. او اين رفتار كارگزاران حكومتي را در آثارش به تصوير مي كشاند و شخصيت عوامل مطيع زيادباره را كه حكومت «جمهوري دمكراتيك خلق سوسياليستي» مي خواند، با طنز گزنده اي به ريشخند مي گيرد.
فرح كه در سال ۱۹۴۵ در ايالت اودگادن متولد شد، تحصيلات خود را در دانشگاه «گان دي گار» هند به اتمام رساند، مدتي در دانشگاه ملي سومالي تدريس كرد، سپس به دلايل سياسي، به تبعيدي خود خواسته روآورد. او در دانشگاه هاي لندن، اسكس و نيز دانشگاه جاس نيجريه تدريس كرد.
اثر معروف و جنجالي اش «زن از دنده چپ» را در سال ۱۹۶۸ به زبان انگليسي نوشت كه تا اين زمان بارها در كشورهاي مختلف اروپايي چاپ شد. «سوزن عريان» را در ۱۹۷۶، «شير ترش و شيرين» را در ۱۹۷۹ و «ساردين ها» را در ۱۹۸۲ نوشت. در «شير ترش و شيرين» از جواني روايت مي كند كه نمي خواهد با حكومت هاي ستمگر كنار آيد؛ در حالي كه در «ساردين ها» افرادي را به تصوير مي كشاند كه به خاطر فرصت طلبي، از اين نوع حكومت ها جانبداري مي كنند. محور ديگري كه در ساردين ها مطرح مي شود، فساد جنسي و كنترل شديد سياسي است.
بررسي دو كتاب معروف او «زن از دنده چپ» و «ساردين ها» نشان مي دهد كه بيش از هر چيز به مسأله زنان حساسيت دارد. استثمار اقتصادي و جنسي زن و مبارزه او در سطوح مختلف براي رهايي از اين سيستم و اختناق، وسيله اي مي شوند تا او كل جامعه را به مثابه «يك واحد» داوري كند. داستان هاي او خواننده را به اين نتيجه مي رسانند كه آزادي جامعه وقتي كامل است كه نصف جمعيت آن- يعني زن ها- خود را در اسارت محروميت ها و فشارهاي مختلف نبينند.
مثلاً در رمان «زن از دنده چپ»، ابلا شخصيت اصلي رمان، تجلي عيني همه زناني است كه زندگي شان مدام با خواسته هاي ظالمانه مردها، نوسان مي كند. بين اين نوسان يا درواقع سردرگمي «فرديت زن» و حقيقت «پدرسالارانه شرقي» جامعه، همخواني پنهاني وجود دارد، بنابراين «ابلا» همواره در رسيدن به اهداف خود، با موانعي كه فرهنگ كليشه اي و سنت هاي منسوخ به او ديكته مي كنند، در تقابل قرارمي گيرد.
در رمان «سار دين» هم، نويسنده ضمن ارائه تصوير كاملي از واقعيت هاي سياسي و اجتماعي، كانون روايت را «زن» انتخاب مي كند.شخصيت ساردين، به نام «مرينا» يك روزنامه جهاني است كه هدفش گسترش ادبيات و عناصر اصيل فرهنگ اروپايي در سرزمينش سومالي است.
ساردين ها نوشته اند: «اين رمان تصوير چند جانبه و جستجو گرانه اي است تا نشان دهد كه سمت گيري ارتباطات كشوري كه حتي سواد آموزي اش سطحي است، چگونه است. در اين اثر، از ارتباط شناسي حاكم بر جامعه صحبت مي شود و اين كه حكومت چگونه از اين طريق فضا را براي نويسندگان محدود مي كند تا آنها نتوانند عقايدشان را با استفاده از زبان و واژگان ادبيات داستاني، به مخاطب خود برسانند.»
در ساردين ها نويسنده نقش هاي پراهميتي به شخصيت هاي داستانش يعني مرينا، ساگال، ابلا، اكساديا، ساندرا، وال من، اسي ديل و فاطمه مي دهد و اين تأكيد و پشتيباني چنان پرقوت است كه اين توهم را به وجود مي آورد كه فرح حامي زنان است و يك فمينيست به شمار مي آيد و ساير مسائل و معضلات اجتماعي را ناديده مي انگارد.
اما نوول هاي اين نويسنده را صرفاً نبايد تفسيري از زندگي انگاشت. بلكه بيشتر توان و فراست او در ساختن كاراكترهاي گونه گون كامل با احساس و افكار متفاوت است. در حاشيه اختلاف اين كاراكترها معطوف به انسانيت، آگاهي و ساير احساسات و كيفيت هاي مردمي است. فرح را مي توان يك تاريخ نويس افسانه اي زنان آفريقايي به حساب آورد. به دليل اينكه احساس بسياري از زنان آفريقايي را به مخاطب ارائه مي كند. در كارهاي خويش نه تنها روي استثمار جنسي، بلكه به فشارهاي سياسي عليه زنان تكيه مي كند.
در ساردين ها ا و داستان را به روابط خانوادگي و روابط دوستانه مي كشد و موقعيت زنان سومالي را چنان حقيقي مجسم مي كند كه خواننده را دچار شوك رواني مي كند و اين بيشتر زماني است كه از تجاوزات جنسي سخن به ميان مي آرود.
روح قدرت در كارهاي فرح مربوط به سلطه مردان است بر زنان. قدرت جامعه كه بر همه امور سلطه يافته است و اينكه چطور فرد بايد آزادانه براي خود تصميم گيري كند زيرا آزادي از نيازهاي بي چون و چراي افراد جامعه است.
*«زن از دنده چپ» توسط خانم دكتر وفايي به فارسي ترجمه شده است و آن را منتشر خواهد كرد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b997/t120/