Google


normal_post - خلاصه جزوه جزای عمومی 2 - متا نویسنده موضوع: خلاصه جزوه جزای عمومی 2  (دفعات بازدید: 7218 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین معتمدی

xx - خلاصه جزوه جزای عمومی 2 - متا
خلاصه جزوه جزای عمومی 2
« : ۲۲ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۲:۳۰ »
[blink]عوامل و علل عدم مسئولیت کیفری
[/blink]
الف . علل موجهه جرایم یا علل تبرئه کننده :
منظور از علل موجهه ی جرائم یا علل تبرئه کننده این است که قانون گذار با توجه به اوضاع و احوال حاکم بر قضیه شخص که جنبه ی بیرونی دارد او را قابل مجازات نمی داند .

ب . عوامل رافع مسئولیت کیفری :
منظور از عوامل رافع مسئولیت کیفری این است که قانون گذار با توجه به حالت و وصف درونی شخص ، هر چند که جرم را انجام داده باشد ، او را قابل مجازات نمی داند . عواملی مانند صغر سن ( کودکی ) ، بیهوشی ، خواب ، مستی . بنابراین این همانطور که گفته شد این عوامل جنبه ی درونی دارند .

ج . معاذیر قانونی :
( معاذیردر لغت  جمع معذار یعنی آنچه‌که‌وسیله‌عذرخواهی‌قرارداده‌شود، پوزش می باشد )
در این علل قانون گذار در اتخاذ یک سیاست کیفری ، شخصی که مرتکب جرم شده را مجازات نمی کند . در این نوع از علل هم جرم انجام شده است و هم شخص مقصر شناخته شده است .یعنی در این نوع از علل قانون گذار شخص مجرم را در صورت مصادره ی اموال ناشی از جرم یا معرفی همدستان خود به نوعی مورد عفو یا عذر قانونی قرار می دهد .

ماده 22 - دادگاه ميتواند در صورت احراز جهات مخففه ، مجازات تعزيري و يا بازدانده را تخفيف دهد و يا تبديل به مجازات ازنوع ديگري نمايد كه مناسبتر به حال متهم باشد .









الف .  علل موجهه جرائم یا علل تبرئه کننده :

1.   امر قانون و امر آمر قانونی :
الف. امر قانون:
زمانیکه دستور قانون گذار به مخاطبین بطور مستقیم باشد در اینجا اگر مخاطب آن کار را انجام دهد مجرم تلقی نمی شود و مسئولیت کیفری ندارد .
مثلاً در ق.م.ا . قانون گذار در قانون تعزیرات بیان داشته است که افشای سر از سوی صاحبان بعضی از سمتها جرم محسوب می شود . وکیل یا پزشک اگر سّر بیمار یا موکل خود را فاش نماید مرتکب جرم گردیده است و مطابق قانون مجازات دارد . اما در قوانین و مقررات نظام پزشکی ، قانون گذار صریحاً حکم نموده است که اگر بیمار خاصی که دارای بیماری واگیردار باشد و به پزشک مراجعه نماید ، پزشک مکلف است مراتب را به مرجع ذی صلاح اعلام نماید .همچنین در مورد قوانین و مقررات مربوط به وکلای دادگستری در صورتیکه پرونده ها دارای وصف سیاسی و امنیتی به آنان ارجاع شود بایستی مراتب را به مقامات ذی صلاح اعلام دارند .

ب. امر آمر قانونی :
زمانیکه خطاب قانون به افراد و مخاطبین بطور مستقیم باشد . در اینجا منظور به مخاطبین آمره ( رئیس ) و مامور می باشد .
منظور از آمر ، یک مقام صلاحیتداری است که قانون به او اختیار ،  اجازه و دستور و صدور امر داده باشد و دستوری که آمر صادر می کند قانونی بوده و از نظر شکلی نیز درست باشد .
امر آمر قانونی
 - آمر
- مامور    شرایط    1.  آمر صلاحیت دستور را داشته و دارای حکم باشد    
   2.  دستور در چارچوب قانونی باشد
                1. شکلی
               2. ماهوی
وظیفه قانونی مامور در اجرای دستور آمر :
عده ای عقیده دارند که مامور باید دستور آمر را دقیقاً اجرا نماید .
-   حسن این کار تسریع در انجام امور اداری است .
-   عیب این کار مامور وسیله اجبار در دست آمر است .
عده ای دیگر نیز عقیده دارند که مامور باید دستور آمر را مورد بررسی قرار داده و اگر قانونی نبود آن را انجام ندهد.
در ماده 57 ق.م.ا. با بررسی این دو عقیده در سیستم جزایی و در سیستم اداری وضعیت آمر و مامور اینگونه است که در سیستم جزایی کشور مطابق مواد 57 و56 ق.م.ا. هر گاه امر آمر قانونی بوده و نیز خلاف شرع هم نباشد ارتکاب به عمل جرم محسوب نمی شود اما اگر آمر غیر قانونی باشد در این صورت آمر و مامور به مجازات مقرر در قانون محکوم خواهند شد . اما اگر مامور ادعا نماید که به علت اشتباده و یا به تصور اینکه امر آمر قانونی است عمل را مرتکب شده ایت در اینجا به ضمان مالی یا دیه محکوم می شود .

ماده 56 - اعمالي كه براي آنها مجازات مقرر شده است در موارد زير جرم محسوب نمي شود .
1.   در صورتي كه ارتكاب عمل به امر آمر قانوني بوده و خلاف شرع هم نباشد .
2.    در صورتيكه ارتكاب عمل براي اجراي قانون اهم لازم باشد .
ماده 57 - هرگاه به امر غيرقانوني يكي از مقامات رسمي جرمي واقع شود آمر و مامور به مجازات مقرر در قاون محكوم مي شوند ولي ماموري كه امر آمر را به علت اشتباه قابل قبول و به تصوراينكه قانوني است اجراء كرده باشد ، فقط به پرداخت ديه يا ضمان مالي محكوم خواهد شد .

در سیستم اداری اگر آمر دستور غیر قانونی به مامور بدهد . مامور مکلف است بصورت کتبی غیر قانونی بودن دستور را به آمر اعلام نماید و اگر آمر بر دستور خویش تاکید ورزد با اجرای این دستور توسط مامور از حیث اداری تخلفی متوجه مامور نیست  .

2.   رضایت مجنی علیه :
منظور از رضایت مجنی علیه رضایت کسی است که جرم قرار است علیه او اجرا شود . یا آنکه مورد جنایت واقع شده است .
رضایت مجنی علیه به این معنا نیست که مجنی علیه رضایت بدهد که قاتل یا جانی اگر او را به قتل برساند یا جنایتی بر او وارد کند با رضایت او بوده است . در هیچ جا قانون گذار اینگونه رضایت را تایید نکرده است . منظور از رضایت مجنی علیه مطابق ماده 59 ق.م.ا بشرح ذیل است .



"ماده 59 - اعمال زير جرم محسوب نمي شود :
1.    اقدامات والدين و اولياء قانوني و سرپرستان صغارومحجورين كه به منظور تاديب يا حفاظت آنها انجام شود مشروط به اينكه اقدامات مذكور در حد متعارف ، تاديب و محافظت باشد .
2.   هر نوع عمل جراحي يا طبي مشروع كه با رضايت شخص يااولياء يا سرپرستان يا نمايندگان قانوني آنها و رعايت موازين فني و علمي و نظامات دولتي انجام شود در موارد فوري اخذ رضايت ضروري نخواهد بود .
3.   حوادث ناشي از علميات ورزشي مشروط بر اينكه سبب آن حوادث نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقررات هم با موازين شرعي مخالفت نداشته باشد . "

مفهوم بندهای ماده 59 ق.م.ا :
1.   منظور از والدین ، پدر و مادر طفل و محجور هستند و منظور از اولیای قانونی جد پدری و قیم که توسط دادگاه تعیین می شود ، می باشد . با توجه به اینکه اولیای قانونی توسط قانون انتخاب می شوند ، لیکن جد پدری قهراً ولی محسوب می شود بنابراین جد پدری را می توان به عنوان والدین محسوب نمود .
منظور از سرپرستان صغیر اشخاصی هستند که سرپرستی و محافظت طفل را طبق اصول و موازین قانونی بر عهده گرفته اند . .
اقدامات این اشخاص در دو صورت اگر منتهی به ضرب و جرح گردد ، جرم محسوب نمی شود . یکی به قصد تادیب و دیگری برای محافظت طفل .
در هر صورت باید این اقدامات مشروع و قصد مجرمانه در آن وجود نداشته باشد و در حد متعارف که برای تادیب و محافظت نیاز است ، صورت پذیرد .
2.   هر نوع عمل جراحی و یا طبی مشروع که با رضایت شخص یا اولیا یا سرپرستان یا نمایندگان قانونی آنها با رعایت موازین علمی و فنی مطابق نظامات دولتی انجام شود . اعمال مذکور جرم محسوب نمی شود .و به واسطه ی علل تبرئه کننده مباشر جرم تبرئه خواهد شد .
در ماده 59 صریحاً اعمال جراحی را مورد نظر قرار داده که :
اولاً مشروع باشد یعنی بر خلاف اصول شرعی نباشد .
 ثانیاً اعمال جراحی مطابق قانون و مقررات و نظامات دولتی و علمی صورت پذیرفته باشد .
 ثالثاً خود شخص یا اولیای دم یا نمایندگان وی به انجام این عمل جراحی رضایت داده باشند .
در غیر این صورت پزشک در انجام عمل خویش مسئول است .
نکته قابل تامل اینکه منظور از رضایت مجنی علیه در مورد اخیر ، رضایت بر انجام عمل جراحی و طبی است که مطابق مقررات قانونی ، فنی ، علمی و نظامات دولتی باشد نه اینکه پزشک در انجام عمل خود آزاد است تا به هر کیفیتی عمل را انجام دهد . 
3.   در صورتیکه در حین عملیات ورزشی برای ورزشکاری که خود را با رضایت کامل در اختیار مربی قرار داده تا مربی به وی تعلیمات لازم ورزشی بیاموزد ، حادثه ای برای او بوجود آید ، مربی مسئولیت کیفری نخواهد داشت مشروط بر اینکه :
-   مربی مقررات آن رشته ورزشی را بدرستی انجام داده باشد
-   مقررات مربوط خلاف موازین شرع نباشد
-   اعمال ورزشی مربوط بر خلاف عرف و امور متعارف نباشد .

3.   دفاع مشروع :
یکی دیگر از علل تبرئه کننده دفاع مشروع می باشد . منظور لغوی آن این است که در مقابل خطر و یا تجاوز فعلی و یا قریب الوقوع دفاع مجاز است که در چارچوب شرع باشد .
اما معنای حقوقی دفاع مشروع مطابق ماده 61 ق.م.ا. این است که : 
" هركس در مقام دفاع از نفس يا عرض و يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي و يا خطر قريب الوقوع عملي انجام دهدكه جرم باشد در صورت اجتماع شرايط زير قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود . "
1.    دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد .
2.   عمل ارتكابي بيش از حد لازم نباشد .
3.   توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممكن نباشد و يا مداخله قواي مذكور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود .
تبصره - وقتي دفاع از نفس و يا ناموس و يا عرض و يا مال و يا آزادي تن ديگري جايز است كه او ناتوان از دفاع بوده و نياز به كمك داشته باشد .




ب. علل رافع مسئولیت کیفری:

1.   صغر سن :
شخص بالغ و عاقل دارای مسئولیت کیفری است بنابراین شخص غیر بالغ در صورت ارتکاب به جرم از مسئولیت کیفری مبرا است . مطابق ماده 49 ق.م.ا. اطفال در صورت جرم از مسئولیت کیفری مبرا می باشند و صرفاً تربیت آنان با نظر دادگاه به سرپرست طفل یا کانون اصلاح و تربیت سپرده می شود .
" ماده 49 - اطفال در صورت ارتكاب جرم مبرا از مسئوليت كيفري هستند و تربيت آنان با نظر دادگاه بعهده سرپرست اطفال و عندالاقتضاء كانون اصلاح وتربيت اطفال مي باشد .
تبصره 1 - منظور از طفل كسي است كه به حد بلوغ شرعي نرسيده باشد .
تبصره 2 - هرگاه براي تربيبت اطفال بزهكار تنبيه بدني آنان ضرورت پيدا كند تنبيه بايستي به ميزان ومصلحت باشد . "
منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد . به استناد تبصره 1 ماده 1210 ق . م مقرر می دارد که سن بلوغ پسر 15 سال تمام قمری و سن دختر 9 سال تمام قمری می باشد .

" ماده 1210 - هیچ کس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آن که عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
تبصره 1: سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمري و در دختر نه سال تمام قمري است.
تبصره 2: اموال صغیري را که بالغ شده است در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد. "

نکته : اما ملاک عمومی سن 18 سال را بلوغ قلمداد نموده است چرا که ماده 1210 ق .م. هیچ کس را پس از رسیدن به 18 سال تمام محجور یا غیر رشید نمی داند . اما آنچه که در قانون مورد استناد است همان نص صریح ماده 1210 و تبصره های آن است .
مستند به ماده 50 ق .م.ا . " چنانچه غير بالغ مرتكب قتل و جرح و ضرب شود عاقله ضامن است لكن در مورد اتلاف مال اشخاص خود طفل ضامن است و اداء آن از مال طفل به عهده ولي طفل مي باشد . "
به این مفهوم است که اگر طفلی مرتکب قتل و یا ضرب و جرح شود عاقله ی او ضامن است و نیز اگر خسارتی به دیگری وارد کند از مال او پرداخت می شود . در غیر این صورتها هر نوع جرم دیگر را مرتکب گردد از مسئولیت کیفری مبرا خواهد بود . اعم از این که  جرائم قاچاق یا مواد مخدر یا جرائم عمومی باشد .

2.   جنون :
مطابق ماده 51 ق.م.ا. " جنون در حال ارتكاب جرم به هر درجه كه باشد رافع مسئوليت كيفري است. "
جنون از مسائل موضوعی است که باید قاضی آن را احراز نماید . تشخیص جنون و تعیین میزان مسئولیت کیفری مرتکب مسائل فنی است و قاضی در این مورد نظر کارشناس را جلب می کند ولی نهایتاً در ارزیابی و قبول آن مختار است .
جنون مراتب و درجات مختلفی دارد و بعضی از انواع آن عقل و شعور را  زائل می کند و بعضی آن را به حد شدید تضعیف می نماید . قانون مجازات اسلامی ایران انواع جنون را فاقد مسئولیت کیفری می داند .
حال سئوال اینست که چرا مجنون را محکوم نمی کنند ؟ چون که بایستی در حال عادی حکم بر او اجرا  گردد تا شدت عمل مجازات را درک نماید .
چنانچه جنون پس از ارتکاب جرم ایجاد شود موجب رفع مسئولیت کیفری نیست و با مرتکب برابر ماده 52 ق.م.ا رفتار خواهد شد همچنین محکوم به حبسی در حال تحمل کیفر مجنون شود با تایید پزشکی قانونی به بیمارستان روانی منتقل و مدت اقامت او در بیمارستان جزء مدت محکومیت منظور می گردد .

" ماده 52  ق.م.ا - هرگاه مرتكب جرم در حين ارتكاب مجنون بوده و يا پس از حدوث جرم مبتلا به جنون شود چنانچه جنون و حالت خطرناك مجنون با جلب نظر متخصص ثابت باشد به دستور دادستان تا رفع حالت مذكور در محل مناسبي نگه - داري خواهد شد و آزادي او به دستور دادستان امكان پذير است . شخص نگهداري شده و ياكسانش مي توانندبه دادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل جرم را دارد مراجعه و به اين دستور اعتراض كنند ، در اينصورت دادگاه در جلسه اداري با حضور معترض و دادستان و يا نماينده او موضوع رابا جلب نظرمتخصص خارج از نوبت رسيدگي كرده و حكم مقتضي در مورد آزادي شخص نگهداري شده ياتاييد دستور دادستان صادر مي كند . اين راي قطعي است ولي شخص نگهداري شده يا كسانش هرگاه علائم بهبودي را مشاهده كردند حق اعتراض به دستور دادستان را دارند . "

سایر مواد مرتبط با موضوع در قانون مجازات اسلامی :
" ماده 306 - در خطاء محض ديه قتل و همچنين ديه جراحت ( موضحه ) و ديه جنايتاي زيادتر از آن بعهده عاقله مي باشدو ديه جراحتهاي كمتراز آن بعهده خود جاني است .
تبصره - جنايت عمد و شبه عمد نابالغ و ديوانه به منزله خطاء محض و بر عهده عاقله مي باشد . "
" ماده 95 - هرگاه محكوم به حد ديوانه يا مرتد شود حد ازاو ساقط نمي شود . "
"ماده 166 - حد مسكر بر كسي ثابت مي شود كه بالغ و عاقل و مختار و آگاه به مسكر بودن و حرام بودن آن باشد . "
" تبصره 1 بند ج ماده 295 - جنايتهاي عمدي و شبه عمدي ديوانه و نابالغ بمنزله خطاء محض است . "

3.   اجبار :
در مسائل جزایی اجبار حالت شخصی است که بدون داشتن قصد در ارتکاب جرم تحت تاثیر عامل دیگری وادار به انجام کاری و یا ترک وظیفه ای می شود .
مثلاً وادار کردن شخصی به امضا کردن سند یا نوشته ای که قابلیت انتساب نتیجه مجرمانه را به مرتکب آن از بین می برد.
اجبار اعم از مادی و معنوی است که هر دو زائل کننده اراده و از بین برنده ی مسئولیت کیفری مرتکب است .
الف . اجبار مادی ( یا قوه قاهره)  :
آنچه که قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت براجرای تعهد خویش قرار دهد .
قوه قاهره می تواند ناشی از یک حادثه طبیعی باشد مثل سیل و طوفان یا ناشی از یک عمل شخص خارجی باشد  علاوه بر این اجبار مادی نباید مسبوق به خطایی سابق مرتکب باشد فشار و اجبار باید راجع به امر خارج از شخصیت درونی مرتکب باشد . و الا رافع مسئولیت کیفری نیست . مثلاً سربازی که در اثر پر خوری غیبت می نماید ، این غیبت بر  اساس خطای او در اثر پرخوری صورت پذیرفته است . بنابراین رافع مسئولیت وی تلقی نمی گردد .
همچنین اجبار مادی قابل مقاومت و اجتناب نباشد .
ب . اجبار معنوی :
در اجبار معنوی مرتکب تحت فشار مادی نیست بلکه یک عامل خارجی قدرت اراده ی او را زائل می کند مثلاً تهدید و تحریک .
تهدیدی مد نظر است که آزادی اراده را از انسان سلب می کند . با توجه به خصوصیت روانی و شخصیتی مرتکب و نیز زمان و مکان اجبار سنجیده می شود . به عبارت دیگر این نوع اجبار باید در حدی باشد که آزادی اراده را از مرتکب سلب نماید و عادتاً غیر قابل تحمل باشد.
ماده 211 ق.م.ا. از مصادیق اجبار است با این توضیح که کلمه ی اکراه بجای اجبار بکار رفته است .
" ماده 211 - اكراه در قتل و يا دستور به قتل ديگري مجوز قتل نيست ، بنابراين اگر كسي را وادار به قتل ديگري كنند يا دستوربه قتل رساندن ديگري را بدهند مرتكب قصاص ميشود و اكراه كننده و آمر ، به حبس ابد محكوم ميگردند .
تبصره 1 - اگر اكراه شونده طفل غيرمميز يا مجنون باشد فقط اكراه كننده محكوم به قصاص است .
تبصره 2 - اگر اكراه شونده طفل مميز باشد نبايد قصاص شودبلكه بايد عاقله او ديه را بپردازد و اكراه كننده نيز به حبس ابد محكوم است . "

سایر مواد مرتبط با موضوع :
ماده 202 ق.م - " اکراه موجب عدم نفوذ معامله است اگر چه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود . "
ماده 54 ق.م.ا. – " در جرائم موضوع مجازاتهاي تعزيري يا بازدارنده هرگاه كسي بر اثر اجبار يا اكراه كه عادتاً قابل تحمل نباشد مرتكب جرمي گردد مجازات نخواهد شد . در اين مورد اجبار كننده به مجازات فاعل جرم با توجه به شرايط وامكانات خاطي و دفعات و مراتب جرم و مراتب تاديب ازوعظ و توبيخ و تهديد ودرجات تعزيرمحكوم مي گردد . "

4.   اضطرار :
حالت کسی است که ناگزیر از اختیار نمودن یکی از دو امر است که ارتکاب یکی از آن دو ، فعل مجرمانه است. اضطرار وقتی می تواند رافع مسئولیت کیفری باشد که منفعتی که در نتیجه ی ارتکاب جرم حفظ می شود ارزشش بیشتر از خسارتی باشد که از ارتکاب جرم ناشی می شود . یعنی عمل مضطر موجب حفظ ارزش بیشتری شده است . 
مثال : ملکی در کنار ملک شماست و متوجه شده اید که شیر آب منزل همسایه باز مانده و همسایه در خانه نیست و این اتفاق صدماتی را بریا شما ببار خواهد آورد . شما در اینجا از دیوار خانه وی بالا رفته و شیر آب را می بندید . در اینجا عمل شما مجرمانه است چرا که تجاوز به عنف و حریم خانه همسایه داشته اید اما در واقع شما مضطر هستید و عمل شما موجب جلوگیری از صدمات بعدی خواهد شد .
" ماده 55 ق.م.ا - هركس هنگام بروز خطر شديد از قبيل آتش سوزي ، سيل و طوفان به منظور حفظ جان يا مال خود يا ديگري مرتكب جرمي شود مجازات نخواهد شد مشروط بر اينكه خطر را عمدا" ايجاد نكرده و عمل ارتكابي نيز با خطر موجود متناسب بوده و براي رفع آن ضرورت داشته باشد . "

مستفاد از بند 10 ماده 198 ق.م.ا. در صورتی سارق مضطر باشد حد سرقت برای مرتکب آن جاری نمی گردد .
و نیز در یک برداشت کلی می توان بیان نمود که هر عمل به جز قتل در صورت مضطر بودن شخص مورد قبول است .
" ماده 591 ق.م.ا - هرگاه ثابت شود كه راشي براي حفظ حقوق حقه خود ناچار از دادن وجه يا مالي بوده تعقيب كيفري ندارد و وجه يا مالي كه داده  به او مسترد ميگردد . "

5.   اشتباه :
اشتباه بر دو قسم است ،
1.    اشتباه موضوعی ( رافع مسئولیت کیفری است ) 
2.   اشتباه حکمی ( به هیچ عنوان رافع مسئولیت کیفری نیست )

1.   اشتباه موضوعی :
شخص در ماهیت فعل ارتکابی خود و نتایج از آن مشتبه ( در اشتباه ) است . که بر سه  قسمت تقسیم می گردد.
الف . اشتباه در هویت مجنی علیه
ب. اشتباه در عناصر تشکیل دهنده جرم
ج. اشتباه در نفس نتیجه

الف . اشتباه در هویت مجنی علیه :
مثلاً شخص الف را بجای ب به قتل می رسانند .

ب. اشتباه در عناصر تشکیل دهنده جرم :
یعنی در انجام فعل مرتکب ، یکی از عناصر تشکیل دهنده ی جرم مشتبه است . مثلاً در بند ب ماده 83  ق. م. ا. صراحتاً ذکر شده است که هر مردی با زن شوهر دار جماع نماید دارای مجازات رجم است . حال اگر مرد از وجود علقه ی زوجیت زن بی اطلاع باشد در اینجا به علت عدم وجود یکی از عناصر تشکیل دهنده ی جرم (یعنی اشتباه مرد ) ، قانون گذار مرد را رافع مسئولیت کیفری می داند .
یا اینکه شخصی به شوخی ماده ی سفید رنگی را به گمان اینکه نمک است روی غذای شخص دیگر می ریزد . غافل از این که ماده ی سفید رنگ سم بوده است . در این حالت چون شخص دچار اشتباه شده است در عنصر تشکیل دهنده ی ، قتل عمد محسوب نمی شود .
ج. اشتباه در نفس نتیجه :
مثلاً مرتکب قصد ضرب و جرح دارد اما شخص مضروب بر اثر جراحت فوت می کند . حال اینکه در نفس عمل ضارب قصد ایراد ضرب را داشته نه قتل .

2.   اشتباه حکمی:
اشتباه حکمی تاثیری در مسئولیت جزایی مرتکب ندارد .چرا که جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست . در نظام حقوقی ایران مطلقاً جهل به قانون رافع مسئولیت نیست ولی در پاره ای از موارد مطابق قاعده " درع" (  تدرأ الحدود بالشبهات یعنی شبهات حدود را از بین می برد . ) این امر پیش بینی شده است .

الف . اشتباه در شخصیت مجنی علیه :
تبصره 2 ماده 295 ق. م. ا. – " در صورتي كه شخص كسي را به اعتقاد قصاص يا به اعتقاد مهدورالدم بودن بكشد و اين امر بر دادگاه ثابت شود و بعداً معلوم گردد كه مجني عليه مورد قصاص و يا مهدورالدم نبوده است قتل به منزله خطاء شبيه عمد است . و اگر ادعاي خود را در موردمهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند قصاص و ديه از او ساقط است . "

ب. اشتباه در شخص مجنی علیه :
به استناد ماده 296 ق. م. ا. – " در مواردي هم كه كسي قصد تيراندازي به كسي يا شيئي يا حيواني را داشته باشد و تير او به انسان بي گناه ديگري اصابت كند عمل او خطاي محض محسوب ميشود . "

ج . اشتباه در عناصر تشکیل دهنده ی جرم :
به استناد ماده 65 ق. م. ا – " هرگاه زن يا مردي حرام بودن جماع با ديگري را بداند و طرف مقابل از اين امر آگاه نباشد و گمان كند ارتكاب اين عمل براي او جائز است فقط طرفي كه آگاه بوده است محكوم به حد زنا مي شود . "







چ – اشتباه موضوعی در جرائم غیر عمدی :
این اشتباه موجب زوال تقصیر مرتکب نیست یعنی با اینکه قصد ارتکاب جرم را نداشته ولی کافی است که یکی از موارد خطایی جزایی در مورد او ثابت شود .

ماده 616 – " در صورتي كه قتل غير عمد به واسطه بي احتياطي يا بي مبالاتي يا اقدام به امري ك مرتكب در آن مهارت نداشته است يا به سبب عدم رعايت نظامات واقع شود مسبب به حبس از يك تا سه سال و نيز به پرداخت ديه در صورت مطالبه از ناحيه اولياي دم محكوم خواهد شد مگر اينكه خطاي محض باشد .
تبصره - مقررات اين ماده شامل قتل غير عمد در اثر تصادف رانندگي نمي گردد ."

تبصره 3 – ماده 295 ق . م. ا. "  هرگاه بر اثر بي احتياطي يا بي مبالاتي يا عدم مهارت و عدم رعايت مقررات مربوط به امري قتل يا ضرب يا جرح واقع شود بنحوي كه اگر آن مقررات رعايت ميشد حادثه اي اتفاق نمي افتاد قتل و يا ضرب و يا جرح در حكم شبه عمد خواهد بود . "

6.   مستی ناشی از شرب خمر :
مستی که ناشی از نوشیدن مسکرات ایجاد می شود ، زائل کننده عقل و اراده است .

ماده 166 – " حد مسكر بر كسي ثابت مي شود كه بالغ و عاقل و مختار و آگاه به مسكر بودن و حرام بودن آن باشد .
تبصره 1 - در صورتي كه شراب خورده مدعي جهل به حكم يا موضوع باشد و صحت دعواي وي محتمل باشد محكوم به حد نخواهد شد . "

مستی در دو صورت ایجاد می شود و تاثیر پیدا می کند که رافع مسئولیت کیفری است .
نوع اول :
مستند به ماده 53 ق. م. ا. " اگر كسي بر اثر شرب خمر ، مسلوب الاراده شده لكن ثابت شود كه شرب خمر به منظور ارتكاب جرم بوده است مجرم علاوه بر مجازات استعمال شرب خمر به مجازات جرمي كه مرتكب شده است نيز محكوم خواهد شد . "
پس مفهوم دیگر ماده فوق اینست که اگر کسی شرب خمر نموده باشد و به واسطه ی آن عمل و اراده اش بصورت 100% زایل شود از مسئولیت کیفری مبرا است .
نوع دوم :
قتل در حالت مستی مستند به ماده 224 ق. م. ا. – " قتل در حال مستي موجب قصاص است مگر اينكه ثابت شود كه در اثر مستي بكلي مسلوب الاختيار بوده و قصد ازاو سلب شده است و قبلا" براي چنين عملي خود را مست نكرده باشد و در صورتيكه اقدام وي موجب اخلال در نظم جامعه و يا خوف شده و يا بيم تجري مرتكب و يا ديگران گردد موجب حبس تعزيري از  3 تا10سال خواهد بود . "

7.   خواب و بیهوشی :
شخصی که مبتلا به بیماری خواب  فاقد اراده می باشد ،  از این جهت فاقد مسئولیت کیفری است . پس اگر این بیمار در حالت خواب مرتکب جرمی شود . مسئولیت کیفری از وی رفع می شود . همچنین در مورد بیهوشی موارد فوق صادق است .

ماده 225 ق. م. ا. "  هرگاه كسي در حال خواب يا بيهوشي شخصي را بكشد قصاص نمي شود فقط به ديه قتل به ورثه مقتول محكوم خواهد شد . "

 حال سئوال اینست که اگر شخصی از بیماری خواب خود مطلع است و قبل از قرار گرفتن در این حالت وسایلی را به عنوان آلت جرم نزدیک خود قرار دهد که ارتکاب جرمش تسهیل گردد چه جرمی خواهد داشت ؟
عده ای بر این عقیده اند که این حالت اگر موجب قتل گردد خطای محض است .
عده ای دیگر بر این باورند چون فعل انسان در حالت خواب صورت پذیرفته است و در این حالت اراده انسان زائل شده است و در زمان زائل شدن ارده قتل به وقوع پیوسته است . بنابراین هیچ قصدی اعم از فعل و نتیجه نسبت به شخص معینی نداشته است . و رافع مسئولیت کیفری وی می گردد .

8.   استعمال مواد مخدر :
در صورتی موجب رافع مسئولیت کیفری است که بطور کلی عقل و اراده را زائل نماید . از جمله داروهای روان گردان و مواد روان گردان شیمیایی که در صورت احراز زائل شدن 100% اراده آن را از مصادیق رفع مسئولیت کیفری تلقی می کنیم . در غیر این صورت از علل رافع مسئولیت کیفری محسوب نخواهد شد . همچنین است در مورد جنسیت و کهولت سن زن یا پیر زن بودن یا پیر مرد بودن مجرم که از علل رافع مسئولیت کیفری نمی باشد و صرفاً در صورتیکه جرائم از نوع تعزیری وبازدارنده باشد مطابق ماده 22 ق.م.ا. از جهات تخفیف محسوب میگردد .
مباشرت و معاونت جرم
الف.  مباشر جرم :
بر دو نوع مادی و معنوی تقسیم می گردد .
1.   مباشر جرم مادی :
کسی است که شخصاً اعمال مادی جرم را انجام می دهد .
ماده 317 ق. م. ا. "  مباشرت آنست كه جنايت مستقیماً توسط خود جاني واقع شده باشد . "

2.   مباشر جرم معنوی :
گاهی قانون گذار عمل شخص را که عامل و محرک جرم بوده به عنوان مباشر معنوی جرم تعقیب می کند.
ماده 512 ق. م. ا. -  " هركس مردم را به قصد برهم زدن امنيت كشور به جنگ و كشتار با يكديگر اغوا يا تحريك كند صرفنظر از اينكه موجب قتل و غارت بشود يا نشود به يك تا پنج سال حبس محكوم مي گردد . "

ماده 639 – " افراد زير به حبس از يك تا ده سال محكوم مي شوند و در مورد بند ( الف ) علاوه بر مجازات مقرر ، محل مربوطه به طور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد .
الف - كسي كه مركز فساد ويا فحشا داير يا اداره كند .
ب - كسي كه مردم را به فساد يا فحشا تشويق نموده يا موجبات آن را فراهم نمايد.
تبصره - هرگاه بر عمل فوق عنوان قوادي صدق نمايد علاوه بر مجازات مذكور به حد قوادي نيز محكوم ميگردد . "

پس کسی که مرکز فحشا را دایر نماید و یا کسی که مردم را تشویق به این مرکز می نماید بدون اینکه خودشان در عمل فساد دخالت داشته باشد مباشر معنوی جرم منظور و قانون گذار برای این عمل او مجازات تعیین نموده است .
نکته دیگر اینست که در همه ی این حالتها ، مشارکت نیز ایجاد می شود . مشارکت یعنی شرکت عده ای ( 2 یا چند نفر ) برای انجام یک جرم  که همگی آنها در عملیات اجرایی آن جرم دخالت دارند . در ماده 42 ق. م. ا. بحث مشارکت را در جرم مطرح نموده است .
ماده 42 – " هر كس عالماً وعامداَ با شخص يا اشخاص ديگر در يكي از جرائم قابل تعزير يا مجازاتهاي بازدارنده مشاركت نمايدو جرم مستند به عمل همه آنها باشد خواه عمل هر يك به تنهائي براي وقوع جرم كافي باشد خواه نباشد و خواه اثر كار آنها مساوي باشد خواه متفاوت ، شريك در جرم محسوب و مجازات او مجازات فاعل مستقل آن جرم خواهد بود . در مورد جرائم غيرعمدي ( خطاي ) كه ناشي ازخطاي دو نفر يا بيشتر باشد مجازات هر يك از آنان نيز مجازات فاعل مستقل خواهد بود .
تبصره - اگر تاثير مداخله و مباشرت شريكي در حصول جرم ضعيف باشد دادگاه مجازات او را به تناسب تاثير عمل او تخفيف ميدهد . "

ب. معاونت در جرم :
ماده 43 - اشخاص زير معاون جرم محسوب و با توجه به شرائط و امكانات خاطي و دفعات ومراتب جرم و تاديب از وعظ و تهديد و درجات تعزير ، تعزير مي شوند :
1.    هركس ديگري را تحريك يا ترغيب يا تهديد ياتطميع به ارتكاب جرم نمايد و يابوسيله دسيسه و فريب و نيرنگ موجب وقوع جرم شود .
2.    هر كس با علم و عمد وسايل ارتكاب جرم را تهيه كند و يا طريق ارتكاب آن را با علم به قصد مرتكب ارائه دهد .
3.    هركس عالما" ، عامدا" وقوع جرم را تسهيل كند .
تبصره 1 - براي تحقق معاونت در جرم وجود وحدت قصد و تقدم و يا اقتران زماني بين عمل معاون ومباشر جرم شرط است .
تبصره 2 - در صورتيكه فاعل جرم به جهتي از جهات قانوني قابل تعقيب و مجازات نباشد و يا تعقيب و يا اجراي حكم مجازات او به جهتي از جهات قانوني موقوف گردد ، تاثيري در حق معاون جرم نخواهد داشت .

نکته :
1.   معاون جرم شخصی است که اصولاً قبل از مباشر جرم عمل می کند و به هیچ عنوان در عملیات اجرایی جرم دخالت نمی کند .
2.   معاون جرم باید با مباشر دارای وحدت قصد و زمان باشد .
3.   معاونت در فعل اتفاق می افتد نه در ترک فعل .
4.   معاونت زمانی مصداق دارد که عمل ارتکابی مباشر جرم باشد .
5.   پس هر کس دیگری را تهدید ، ترغیب ، تحریک ، تطمیع و یا تشویق به انجام جرمی نماید و یا وسایل و موجبات تسهیل جرم را برای مباشر فراهم کند و برای ارتکاب جرم به مباشر یاری رساند بدون اینکه در عملیات اجرایی جرم دهالت داشته باشد معاون محسوب می گردد .
6.   معاون همیشه به حداقل جرم مجازات می گردد .
ج . مسبب :
کسی است که سبب ایجاد یک حادثه می شود ، اگر مسبب در وقوع جنایت قصد مجرمانه داشته باشد مانند مباشر مجازات می گردد و اگر قصد مجرمانه نداشته باشد محکوم به دیه به نفع مجنی علیه می گردد .
در اجتماع مباشر و مسبب همیشه مباشر مقصر است مگر اینکه عمل مسبب قویتر از عمل مباشر باشد .
مثلاً : شخصی چاهی را حفر می کند . شخص دیگر سنگی را قبل چاه قرار می دهد و شخص سومی دیگری را به سمت چاه فرا می خواند . مجنی علیه بر اثر برخورد با سنگ به چاه می افتد و فوت می کند . در این حالت شخصی که سنگ را قرار داده و شخصی که چاه را حفر نموده مسبب در جرم تعریف شده و عمل آنها قویتر از عمل مباشر می باشد .

تفاوت بین عوامل رافع مسئولیت و علل موجهه جرم :
1 . علل رافع مسئولیت شخصی بوده در صورتیکه علل موجّهه جرم موضوعی است و متوجه شخص نیست . ( علل رفع مسئولیت و زوال آن بیشتر در شخص مجرم نهفته است نه در حکم قانونگذار ولی علت توجیه کننده در شخص مجرم نیست بلکه در نظر قانونگذار است ) . بدین نحو که عوامل رافع مسئولیت به توانائی و اهلیّت خاصّ مرتکب جرم مربوط می شود و ریشه هایدرونی و شخصی دارد ؛ در حالیکه علل مشروعیت یا موجهه جرم ناشی از عوامل خارجی است و قائم بر واقعه است که باعث حذف وصف مجرمانه از عمل مرتکب خواهد شد .
2 . در علل رافع مسئولیت در واقع عنصر معنوی جرم محقق نشده و بدین ترتیب اصولاً جرمی تحقق نیافته است در حالیکه در علل موجّهه ، عدم جرم شناختن عمل مجرمانه ، به علت رفع عنصر قانونی آن توسط متن دیگری از قانون است ( خود عمل جرم ولی متن قانونی دیگری آن را توجیه می کند ) .
3 . علل رافع مسئولیت عمومی و همگانی است در حالی که علل موجّهه جرم نیاز به نصّ قانونی خاصّ دارد .
4 . وقتی جرمی با شرکت چند نفر به ارتکاب می رسد علل رافع مسئولیت نسبت به هریک باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و در عمل ممکن است شامل همه شرکاء و معاونین جرم نگردد .
بر عکس علل موجّهه جرم که یکبار محقق شده نسبت به همه یکسان است . مثلاً اگر جرم در حال دفاع مشروع به ارتکاب رسیده باشد ، موضوع دفاع مشروع که محقق شد نسبت به همه تاثیر داشته و دیگر لازم نیست که نسبت به یکایک افرادی که در جرم شر کت داشته اند مورد تحقق قرار گیرد .
5 . عقیده اکثر علمای حقوق بر این است که علل رافع مسئولیت ، مسئولیت مدنی را از بین نمی برد ؛ بدین نحو که اگر جرمی توسط یک نفر دیوانه و یا طفل صغیری به ارتکاب برسد ، فاعل را می توان از نظر مسئولیت مدنی تحت تعقیب قرار داد و مطالبه خسارت نمود ( ولی نمی توان مجازات نمود ) ؛ بالعکس ، عوامل موجّهه جرم ، هم مسئولیت کیفری و هم مسئولیت مدنی را از بین می برد و وقتی شخصی در حالت دفاع مشروع موجب خسارت به دیگری می شود ، نمی توان او را محکوم به پرداخت خسارت نمود ( البته اگر دفاع با خطر وجرم متناسب باشد و برای رفع آن باشد نه برای دفع آن ) .
 :=o

Linkback: https://irmeta.com/meta/b334/t9507/


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything