4.
Surplus /sirʹ pləs/ IPA /'sɜ:pləs /n., adj
Syn. excess; reminder n. excess; extra adj
amount over and above what is needed
Ant. lack; shortage
ترجمه: زاید، مازاد، اضافه، زیادی.
:ExamplesA. The bank keeps a large
surplus of money in reserve
ترجمه تحت اللفظی: بانک، نگه می دارد،
مازاد فراوانی را از پول به عنوان ذخیره.
reserve = ذخیره
B.
Surplus wheat, cotton, and soybeans are shipped
abroadترجمه تحت اللفظی:
مازاد گندم، پنبه و سویا صادر می شود به خارج از کشور.
shipped= صادر می شود؛
abroad = خارج از کشور
C. No
mortal* ever
considers that he has a
surplus of good things
ترجمه تحت اللفظی: هیچ انسانی هرگز در نظر نمی گیرد که او دارد چیزهای
اضافی خوبی.
ترجمه روان: هیچ انسانی هرگز در نظر نمی گیرد که چیزهای
مازاد خوبی دارد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t17428/