خصیصه های مشترک هم-وابستگان


1-چگونگی رفتار طبیعی را بر مبنای حدس و گمان انتخاب می کنند.

2-مشکل می توانند طرحی را از ابتدا تا انتها دنبال کنند.

3-در جایی دروغ می گویند که به همان راحتی می توان راست گفت.

4-خود را بی گذشت محاکمه می کنند.

5-مشکل می توانند خوش باشند.

6-خود را بیش از حد جدی می گیرند.

7-با روابط صمیمی و نزدیک مشکل دارند.

8-در مقابل مسایلی که در کنترل آنها نیست واکنش شدید نشان میدهند.

9-بطور مستمر و مداوم به دنبال تایید می گردند.

10-با دیگران احساس تفاوت و جدایی می کنند.

11-بسیار وفا دارند، حتی وقتی که سوئ استفاده از وفا داری آنها مشهود است.

12-یا احساس مسئولیت شدید می کنند، و یا خود را به کلی غیر مسئول می دانند.

13-احساسی بر خورد می کنند و لحظه ای تصمیم می گیرند. بدون سنجش و ارزیابی جدی راه های مختلف و در نظر گرفتن عواقب کار، خود را درگیر مسایل بهم پیوسته ای می کنند که مشکلات دیگری به همراه دارد.این رفتار ها و تصمیمات نسنجیده باعث احساس گناه و پشیمانی میشود و تعادل محیط زندگی آنان را بهم میزند.

دانستن و شناختن این خصیصه ها به چه دردی می خورد؟
این خصیصه ها کمک می کند تا بتوانیم افراد هم وابسته (که طیف بسیار زیادی از مردم را در بر میگیرد )را شناسایی کنیم.با این کار می توانیم هم به آنها و هم به خود کمک کنیم.
در ارتباط با افراد هم-وابسته مخصوصآ اگر در مراحل پیشرفته باشد، معمولآ واکنش افراد دلسوزی با بن مایه سرزنش و تحقیر می باشد.(بیچاره مریم!!با اون شوهر معتادش مجبوره دو شیفت کار کنه تا بتونه خرج شوهرشم بده-بیچاره حاج یدالله دارو ندارشو فروخت تا دو تا پسر معتادشو درمان کنه-بیچاره، بیچاره، بیچاره...)این نوع دلسوزی فقط شرایط را برای یه فرد هم-وابسته بدتر میکنه چرا که اورا در این توهم فرو میبرد که عملکردش درست و انسانی است، پس به رفتارهای نادرست خود ادامه میدهد، در ضمن این توجه و تایید همان پاداشی است که یک هم-وابسته به شدت تشنه بدست آوردن آن است.و همین توهم و لذت تایید دیگران عامل و مانع مهم و بزرگی است که مانع بهبودی و درمان فرد هم-وابسته می شود.زیرا که به فرد هم-وابسته این تصور را القاء میکند که مشکل از او نیست و این فرد معتاد است که مساله دارد و او است که باید فکری بحال خود بکند در صورتی که اگر فرد هم-وابسته دست از "میدان دهی" و رفتار "توانا ساز" بردارد معتاد طرف رابطه نیز بطرف بهبودی خواهد رفت.
از طرف دیگر شناخت افراد دارای اختلال هم-وابستگی به ما کمک میکند تا بتوانیم حدو حدود رابطه با ایشان را مشخص کنیم و در دام بازی آنها که مشتمل بر روابط سطحی و غیر صمیمی و بشدت ناسالم است نیفتیم.
برای درک این موضوع مثالی میزنم.
افراد هم-وابسته بشدت به دنبال تایید و توجه هستند و در درون از احساس حقارت و بی ارزشی شدیدی  رنج میبرند، و این احساس محرک بسیاری از رفتارها و واکنش های آنان است.به عنوان مثال فرد هم-وابسته در ابتدا با از خود گذشتگی مثال زدنی تمام احتیاجات و مسولیت های شما را بعهده میگیرند، ولی بشدت زود رنج و حساس هستند.آنها بدون اینکه شما بخواهید کارها و وظایف شما را برایتان انجام میدهند،بعد انتظار دارند شما تمام مدت از آنها تشکر کرده و هیچگاه آنها را نرنجانید.با رفتارشان دایمآ در شما احساس گناه ایجاد کرده و یکسره از مسائل خود برای جلب دل سوزی شما صحبت میکنند، مسایلی که معمولا خودشان آنرا ایجاد و یا گسترش میدهند.و این امر باعث می شود وقت و انرژی فراوانی ز شما هدر برود.
البته شاید این نوشته کمی افراطی بنظر برسد ولی بصورت کلی در اکثر افراد هم-وابسته صدق میکند.
با شناخت افراد هم-وابسته میتوانیم کمک کنیم تا آنها از چرخه بی پایان تاسف به حال خود بیرون آمده و واقعیات زندگی خود را بهتر ببینند.