8.
Discard /dis kärdʹ / IPA /dɪ'skɑ:d/v
Syn. throw aside; cast aside
ترجمه: [فکر، نقشه] کنار گذاشتن، دست کشیدن از، ترک کردن؛ [ورق بازی] انداختن؛ دور انداختن یک یا چند ورق و گرفتن ورق های تازه به جای آنها.
:ExamplesA.
confident* that he held a winning hand, slim refused to
discard anything
"اسلیم" با این اعتماد که دست برنده با او است، ورقی را
پایین نیانداخت.
B. Asked why he had
discarded his family
traditions,* Mr. Mensal remained mute
آقای "منسل" که از او خواسته شد علت
ترک کردن سنت های خانوادگی را شرح دهد، سکوت اختیار کرد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t17158/