تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مرجع مدیریت منابع انسانی => نويسنده: فريدون مظفرنژاد در ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۷:۱۹

عنوان: ABCD؛ ابزار ايجاد اعتماد
رسال شده توسط: فريدون مظفرنژاد در ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۷:۱۹
سيدمحمد اعظمي‌نژاد     
عضو هيات‌رئیسه کميته تخصصي توسعه
انجمن مديريت منابع انساني ايران
منبع: mindtools
موضوع اعتماد، از جمله مواردی است که شايد در تمام جنبه‌های زندگی ما تاثيرگذار باشد. اما به ويژه در سازمان‌ها، اعتماد نقش محوری در ميزان مشارکت و نحوه عملکرد کارکنان دارد.
نظرسنجی که اخيرا در سطح شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی کشور آمريکا انجام شده است، نشان‌دهنده آن است که تنها هفت درصد کارکنان به رهبران سازمانی اعتماد دارند و همين تحقيق بيان می‌کند يکی از دلايل اصلی ترک کارکنان از سازمان همين عامل است. اعتماد، عاملی است که چگونگی تعامل افراد با يکديگر وايجاد ارتباطات اثربخش را تعيين می‌کند. اعتماد ارتباط مهمی با پيشرفت در زندگی شخصی و حرفه‌ای دارد. مطالعات انجام شده در سازمان‌های موفق نشان می‌دهد بهره‌وری، درآمد و سودآوری ارتباط مستقيم با سطح اعتماد در محيط کار دارد. فقدان اعتماد منجر به شک و اضطراب در بين کارکنان می‌شود. وقتی کارکنان به رهبران سازمانی خود بی‌اعتماد باشند، سطح مشارکت آنها به حداقل می‌رسد و در برابر هرگونه تغييری مقاومت می‌کنند.


 معرفی ابزار
دکتر بلانچارد طی پژوهش از هزار رهبر سازمانی، به اين نتيجه رسيده است که پنجاه و نه درصد از پاسخ‌دهندگان به دليل بی‌اعتمادی به سازمان و به‌طور ويژه عدم ارتباط مناسب و صداقت سازمان خود را ترک می‌کنند. ابزار مدل ABCD، شامل چهار عنصر کليدی است که رهبران برای ايجاد يا بازسازی اعتماد به آن نياز دارند. با استفاده از اين ابزار قادر خواهيد بود به ايجاد برنامه‌ای برای افزايش سطح اعتماد در روابط يا بازسازی روابطی که اعتماد در آن از ميان رفته است، اقدام کنيد.


چهار عنصر اين ابزار عبارت است از:
Able (توانايي)، که نشاندهنده شايستگی‌ها است. آيا رهبران از چگونگی انجام کارها اطلاع دارند؟ آيا آنها توانايي انجام کاری را که ارجاع می‌دهند، دارند؟ آيا شناخت کافی از منابع، کارکنان و تجهيزات سازمان دارند؟
Believable (باورپذيری)، که نشان‌دهنده صداقت است. مديران بايد در ارتباط خود با کارکنان صادق باشند. کارکنان بايد احساس کنند که با آنها منصفانه برخورد می‌شود. وقتی افراد مشاهده کنند که در سازمان مطابق با ميزان عملکرد آنها، جبران خدمت صورت می‌گيرد، احساس خواهند کرد که ارزش‌گذاری برای آنها بر همين اساس صورت می‌گيرد و به اين ترتيب می‌توانند بر رهبران خود تکيه کنند.
 Connected (در ارتباط بودن)، به معنای مراقبت و دغدغه داشتن برای افراد است. اين عنصر نشان‌دهنده تمرکز بر افراد و شناسايي نيازهای آنها است و مهارت‌های ارتباطی در اين عنصر نقش مهمی را ايفا می‌کنند. رهبران بايد بتوانند به‌طور آشکارا اطلاعات مورد نياز در مورد خود و سازمان را در اختيار کارکنان قرار دهند. اين روش موجب اعتمادسازی و ايجاد حس ارتباطی مناسب ميان کارکنان و رهبران سازمان می‌شود.
 Dependable (قابليت اعتماد)، عمل کردن به آنچه می‌گوييد! کارکنان سازمان هوشمند هستند و با دقت رهبران سازمانی خود را رصد می‌کنند. قابليت اعتماد در افراد سازمان زمانی به وجود می‌آيد که باور کنند رهبران سازمان به آنچه می‌گويند دقيقا عمل کنند. اکنون پس از آگاهی از عناصر اساسی مدل ABCD، اگر در سازمان خود به دنبال افزايش سطح اعتماد هستيد، گام‌های زير را برداريد.
گام اول: برای «اعتماد» زيرساخت ايجاد کنيد. اگر قصد داريد در محيط کار خود سطح اعتماد بالا رود، کار خود را با اقداماتی زيربنايي شروع کنيد. قوانين، سياست‌ها و دستورالعمل‌هايي با هدف ارسال پيام‌های درست و اعتمادساز برای کارکنان تدوين کنيد و اين موارد را به اطلاع کارکنان برسانيد.
گام دوم: اطلاعات را به اشتراک بگذاريد. اطلاعات، قدرت به همراه می‌آورد. يکی از بهترين راه‌های جلب اعتماد افراد، به اشتراک‌گذاشتن اطلاعات با آنها است. به اشتراک‌گذاری اطلاعات گاهی به معنای اطلاعات ويژه، حساس و مهمی چون فعاليت‌های رقابتی، استراتژی‌ها و طرح‌های کسب‌وکار سازمان در آينده، اطلاعات مالی يا گزارش‌های بازخورد عملکرد افراد است. ارائه اطلاعات هرچه کامل‌تر به افراد اين پيغام را منتقل می‌کند که «ما در يک جبهه و متحد هستيم» و اين کار، گام مهمی برای اعتمادسازی به حساب می‌آيد.
گام سوم: صادقانه صحبت کنيد. مطالعات نشان می‌دهد که اولين انتظار کارکنان از مديران، ويژگی صداقت است. کارکنان از کسی پيروی می‌کنند که بتوانند به او اعتماد کنند. رهبران سازمانی که توانايي گفتار صادقانه-حتی در اطلاع‌رسانی اخبار بد- به کارکنان را داشته باشند، خواهند توانست در بلندمدت روابط و اعتماد را در درون سازمان توسعه دهند.
گام چهارم: به همه افراد فرصت پيروزی بدهيد. آيا شما می‌خواهيد که کارکنان با هم همکاری کنند يا اينکه به رقابت در برابر يکديگر بپردازند؟ وقتی کارکنان يک سازمان مجبور به رقابت با هم باشند، به تدريج اعتماد به همديگر را از دست می‌دهند. شما بايد بتوانيد به عنوان رهبر سازمانی، فرصت و احساس پيروزی به کل سازمان بدهيد.
گام پنجم: بازخورد ارائه کنيد. يکی از راه‌های خوب ايجاد اعتماد در سازمان، ارائه بازخورد از عملکرد کارکنان به آنها است(به ابزار ارائه بازخورد قبلا در همين ستون اشاره شده است). دادن بازخورد موجب جلوگيری از تبديل مسائل جزئی به مسائل بزرگ می‌شود و مديران و کارکنان می‌توانند در اين فرآيند انتظارات درخواستی را تحت نظارت و پيگيری قرار دهند.
گام ششم: دغدغه‌های کارکنان را حل و فصل کنيد. يکی از روش‌های خوب اعتمادسازی در ميان کارکنان برطرف کردن دغدغه آنها است. برای انجام اين کار بهترين روش درگير کردن و استفاده از کمک فکری آنها است؛ چرا که با اين روش اعتماد و اعتبار رهبر سازمانی به ميزان زيادی افزايش پيدا می‌کند.
گام هفتم: به اشتباهات خود اعتراف کنيد. معذرت خواهی می‌تواند راهی موثر برای تصحيح اشتباهات و بازيابی اعتماد برای ايجاد ارتباطات خوب در سازمان باشد. اما در بيشتر مواقع افراد احساس می‌کنند اعتراف به اشتباهات نقطه ضعف آنها تلقی می‌شود و از آن طفره می‌روند. فراموش نکنيد اعتماد چه در روابط شخصی و چه در روابط کاری از اهميت و حساسيت زيادی برخوردار است و شايد يکی از بزرگ‌ترين ويژگی‌های يک رهبر سازمانی قابل اعتماد باشد.
منبع : دنياي اقتصاد