12. Ballot /balʹ ət / IPA / 'bælət /n., v
Syn. election; poll; referendum
ترجمه: [اسم] برگه یا ورقه رای گیری؛ رای مخفی؛ [فعل] رای دادن.
Examples:
A. Clyde, confident* of victory, dropped his ballot into the box
"کلاید" برگه رای خود ار با اطمینان از پیروزی به درون صندوق انداخت.
B. After we counted the ballots a second time, Leo's victory was confirmed
بعد از اینکه برگه های رای گیری را برای بار دوم شمردیم، پیروزی "لئو" تایید شد.
C. To avoids embarrassing the candidates* we ballot instead of showing
برای اجتناب از ناراحت کردن کاندیداها، ما به جای دست بلند کردن رای مخفی می دهیم.