شهرزاد قصهگو نام شخصیت اصلی تخیلی در رشتهداستانهای هزارویکشب است.
شهرزاد روایتکننده قصهها برای شهریار، شاه ایران است. هسته اصلی داستانهای هزارویکشب کتابی فارسی به نام هزارافسانه بوده که امروزه در دست نیست و در سدههای پیش ترجمه عربی آن با اضافات دیگر به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شد و در غرب به عنوان بهترین کتاب «ادبیات عرب» شناخته شده است[نیازمند منبع]. از اینرو در سطح جهان شهرزاد را نیز به عنوان فردی عرب میشناسند و بسیاری از گروهها و انجمنهای فرهنگی اعراب مهاجر در اروپا و آمریکا نام شهرزاد (با تلفظ شَهرَزاد) را برای خود برگزیدهاند.[نیازمند منبع]
دو برادر از سلسله ساسانی به نام شهرباز و شاه زمان به خیانت همسران خود پی میبرند. شاه زمان که پادشاه سمرقندست به کنج عزلت مینشیند ولی شهرباز یا شهریار تصمیم به اتنتقام میگیرد بنابراین تا ۳ سال هر شب باکرههای را تزویج کر.,/ده و صبح به قتل میرساند.وزیر که وظیفه یافتن دختران را دارد به جان میاید ولی کاری از دستش بر نمیاید تا وقتی که شهرزاد دختر وزیر قدم بجلو میگذارد و تصمیم بازدواج با شاه را میگیرد و هر شب برای شاه قصه میگفته و بقیه داستان را برای شب بعد میگذاشته به مدت ۳ سال این کار را ادامه میدهد و برای شاه فرزندانی میآورد. لازم به ذکر است که اصل کتاب هندی است که ایرانیان آن را به زبان فارسی باستان ترجمه کردهاند[نیازمند منبع].
از نکات قابل توجه، بودن عناصر مهم قصویت در این کتاب هفت جلدی (ترجمه کامل فارسی و بدون سانسور) است. به عبارتی بهانه روایت و تعلیق یا سوسپانس و عناصر خردتر داستانهای مدرن در این رمان واره دیده میشود. مهمترین خصوصیت داستانی مدرن همان بهانه روایت است. یعنی قصه گفتن بهانه برای زنده ماندن است، زنده ماندن شهرزاد. دنیازاد خواهر شهرزاد قبل از اینکه شهرزاد به همخوابگی با شاه برود از او میخواهد که قصهای بگوید تا خوابش ببرد. و شهرزاد مهمترین قصه و بهترین قصهاش را میگوید. و گلوی شاه پیش قصههای شهرزاد گیر میکند. از دیگر سو طرح پیچالی ( لابیرنتی ) ( تودرتویی یا هزارتویی) هزارویک شب بسیار مثال زدنی است. قصه در دل قصه دیگر. و جذاب آنکه در آخر میفهمیم که شهرزاد با هر قصه زهر انتقام را از دل شاه بیرون میکشد تا دست آخر هم شاه را درمان کرده باشد و هم خودش زنده مانده باشد.