Google


normal_post - گرسنه توهین های دیگران نباشیم - متا نویسنده موضوع: گرسنه توهین های دیگران نباشیم  (دفعات بازدید: 558 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین محتشمی

  • سـرپـرسـت بـخـش
  • *
  • تعداد ارسال: 19
  • متا امتیاز 950 تومان
  • لیست کدهای من
  • تشکر و اهداء امتیاز به محتشمی
  • رای برای مدیریت : 0
  • تخصص: پژوهشگر مستقل در حوزه جرم شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی - کارشناس ارشد از دانشگاه شهید بهشتی
  • استان / شهر: تهران
  • سپاس شده از ایشان: 2
  • سپاس کرده از دیگران: 0
xx - گرسنه توهین های دیگران نباشیم - متا
گرسنه توهین های دیگران نباشیم
« : ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۷:۳۳ »
باید بدونیم که همه ما موجوداتی ارزشمند هستیم. پس نه خودمون اجازه داریم با خودمون بدرفتاری کنیم و نه دیگران مجازن که به ما آسیبی برسونن. برای اینکه آسیب نبینیم، باید خودمونو قوی کنیم. دنیا منتظر آدمای ضعیف و قربانی باقی نمی مونه. حالا چه جوری؟ این طوری که خودمون رو مجهز به انواع مهارت هایی کنیم که بهتر زندگی کردن رو برای ما به ارمغان میارن. من نباید منتظر بمونم که یه اتفاقی بیفته، بعد بگم خوب حالا چی کار کنم؟ بلکه باید از قبل خودمو اونقدر توانمند کنم که در برابر اتفاقات مختلف، بهترین و سازنده ترین واکنش رو از خودم نشون بدم.
یکی از مهارت هایی که لازمه ما در خودمون به وجود بیاریم و پرورش بدیم، اینه که بیشتر از این که تأثیرپذیر باشیم، تأثیرگذار باشیم. ما در روابط روزمره خودمون با دیگران با انواع و اقسام آدما روبرو می شیم. همه هم سالم و رشدیافته نیستن. حالا اگه قرار باشه من در اثر هر گفتار یا رفتاری که افراد بیمار از خودشون نشون می دن به هم بریزم، خیلی زود تبدیل به آدمی رنجور و شکننده می شم که زندگیم قفل و فلج شده و توان و رمقی برام باقی نمی مونه تا ادامه بدم. در حالی که اگه من یاد بگیرم و تمرین کنم که حالم از کارهای نادرست دیگران خراب نشه، عنان احساساتم دست دیگران نباشه که اونو به هر طرف که خواستن بکشونن و این خودم باشم که مدیریت درونی خودمو به عهده می گیرم، کم کم متوجه می شم که چه قدر حالم خوبه و چه قدر در مقابل چیزای کوچک و کم اهمیت قوی شدم.
یکی از رفتارهای بدی که در روابط خودمون ممکنه باهاش مواجه بشیم، توهین ها، طعنه ها و کنایه هاییه که آدما به هم می زنن. صرف نظر از اینکه کسی که مدام توهین می کنه، مسخره می کنه، زبونش نیش داره و... کمبودها و خلأهایی در شخصیت، روان و تربیت خودش داره و لازمه ما به این مسئله آگاه باشیم، اما حالا اگه من در معرض این رفتارها از طرف چنین فردی قرار گرفتم، چی کار باید بکنم؟
ما به اون مواردی که واقعاً شوخیه و قصد توهینی در کار نیست، کاری نداریم. به مواردی هم که حقیقتاً ضعفی در من وجود داره که یه آدم دلسوز، بدون قصد توهین و به شکلی صحیح اونو به من یادآوری می کنه و بهتره که منم اونو بپذیرم و سعی در اصلاحش بکنم، کاری نداریم. بلکه منظور ما مواردیه که طرف به خاطر ضعف شخصیتی و فرهنگی خودش من رو مورد توهین قرار می ده. در اینجا لازمه که چه طرف به صورت مستقیم منو مورد توهین قرار بده و چه به صورت غیر مستقیم و با استفاده از گوشه و کنایه، من سعی کنم ناراحت نشم، آرامش خودمو حفظ کنم، گرسنه توهین های اون نباشم تا اون بتونه منو با توهین خودش به هم بریزه، در بالغ خودم باقی بمونم و یکی از دو واکنش زیر رو از خودم نشون بدم:
الف) اگه فرد ناسالم نسبتی رو به من داد که واقعاً در من وجود داره، مثلاً به من گفت کچل و واقعاً هم من مو ندارم، بدون اینکه ناراحت بشم، اول در درون خودم می گم «بیچاره آدم ناراحتیه. اما من اونقدر اعتماد به نفس و عزت نفس دارم که حرف هر آدم ناراحتی منو به هم نریزه. من اون چیزایی رو که در خودم قابل تغییر باشه، تغییر می دم و چیزای غیر قابل تغییر رو می پذیرم. به هرحال، من خودمو با تمام نقاط قوت و ضعفم دوست دارم.» بعد، خیلی راحت و بدون عصبانیت یا بغض بهش می گم: «ممنون از اطلاع رسانیت. من خودم می دونم کچلم. خوب بقیه حرفتو بزن». اگه تموم کرد که هیچ، اما اگه بازم ادامه داد، بازم راحت و آروم بهش می گم: «ببین تو داری به من توهین می کنی. من می تونم جوابتو بدم. اما نمی خوام خودمو ناراحت و اذیت کنم.»
ب) اگه فرد رشدنیافته نسبتی رو به من داد که اصلاً در من وجود نداره، مثلاً به من گفت گاو، اینجا هم دیگه اصلاً یه ذره هم ناراحت نمی شم؛ چون می دونم که گاو نیستم. پس با خونسردی ازش سؤال می کنم: «منظورت از اینکه من گاوم چیه؟ یه کم توضیح می دی؟» در این حالت، یا طرف گیر میفته و دیگه ادامه نمی ده یا بازم به توهین ادامه می ده. من هم در مقابل، خیلی خونسرد و بالغانه و بدون اینکه متقابل به مثل کنم، اونقدر جوابشو می دم تا خسته شه و از این به بعد بفهمه که منو نمی تونه ناراحت کنه. من سوژه مناسبی برای تخلیه کمبودهاش نیستم.
پس، در هر دو حالت، با بالغ خودمون اونو به دام میندازیم و خودمون رو ناراحت نمی کنیم.  آدمای بیمار منتظرن تا نقطه ضعفی رو تو یکی به دست بیارن و روش دست بذارن تا اذیتش کنن. بنابراین، این خود من هستم که نباید آسیب پذیر باشم و دست چنین آدمایی نقطه ضعف بدم تا با اون به من صدمه بزنن. قرار هم نیست که من مثل خودش رفتار کنم و باهاش دعوا کنم. پس هرچی گفت، من محترمانه،مؤدبانه، بالغانه، قانونی، ملایم و مسالمت آمیز، اما در عین حال قاطعانه و تأثیرگذار جوابش رو می دم تا از این کار، حداقل در برابر من دست برداره. ما حتی در دلمون، خالصانه برای بهبود روحی و روانی این فرد، به آرامش و مغفرت رسیدن او و هدایتش، به درگاه خداوند دعا هم می کنیم و بعد از به کارگیری راهکارهای منطقی موجود و حتی در بعضی موارد که توهین فرد منافع و مصالح اجتماعی ما رو به خطر می اندازه، استفاده درست از تدابیر قانونی و قضایی موجود، دیگه موضوع رو به خدا سپرده و رها می کنیم، بدون این که کودکانه به فکر دعوا، تلافی یا تخریب متقابل نسبت به شخص بیفتیم. حتی گاهی بالغ ما به ما دستور می ده که در برابر چنین فرد بیماری سکوت کرده یا از سایر روش های غیرتخریبی برای آسیب ندیدن خودمون استفاده کنیم و برای سلامتی چنین فردی هم حقیقتاً دعا کنیم. پس مهم ترین مسئله، عمل کردن طبق دستور بالغ وجودمونه.
ضمن اینکه ما مجبور نیستیم با هر آدم ناسالمی ارتباط داشته باشیم. پس اگه هر بار که منو دید خواست حرف های تکراری خودشو تکرار کنه و توانایی درک رفتار مؤدبانه منو نداشت، می تونم رابطه خودمو باهاش کم یا حتی در موارد شدید قطع کنم، بدون این که حال خودمو خراب کنم.
این کارها ممکنه سخت به نظر برسه که واقعاً هم اولش سخته، اما با تکرار و تمرین برامون راحت و روان می شه. چون کم کم قوی می شیم و هر چیزی ما رو به تلاطم نمیندازه.
حالا فرض کنین که شما نه از طرف افراد غریبه و دورتر، بلکه هر روز و دائماً از طرف مهم ترین و نزدیک ترین افراد زندگیتون، مورد توهین قرار بگیرین. مثلاً همسرتون مدام شما رو مورد توهین، تحقیر و تمسخر قرار بده. در چنین حالتی، ضمن اینکه در درون خودتون باور می کنین که همسرتون مشکل شخصیتی یا تربیتی داره و نیاز به کمک داره، به هیچ وجه ارزشمند بودن خودتون رو زیر سؤال نمی برین و اجازه نمی دین که عزت نفستون پایمال بشه. بعد، با محبت و آرامش به همسرتون می گین «ببین من آدم محترمی هستم و تو اجازه نداری انقدر به من توهین کنی. اگه از نظر تو من تمام اون نسبت های زشتی رو که به من می دی دارم، پس اصلاً نباید با هم زندگی کنیم. ولی اگه همین طوری این حرفا رو می زنی، بدون که من ناراحت می شم. قراره ما با هم رابطه سالمی داشته باشیم. پس لازمه که با هم درست صحبت کنیم، اگه مسئله ای هست بین خودمون حلش کنیم یا بریم پیش مشاور، سعی کنیم که کنترل خشم رو یاد بگیریم و با هم محترمانه رفتار کنیم.»
حالا اگه همسرتون به خودش اومد و همکاری کرد که چه بهتر، ولی اگه شما طی مدت زمانی معقول، تمام تلاش های بالغانه خودتون رو برای اصلاح وضعیت کردین و اون کوچک ترین همکاری ای از خودش نشون نداد، بدونین که شما ارزشمندتر از اون هستین که یک رابطه مخرب رو تا پایان عمر ادامه بدین و هر روز فرسوده تر از دیروز بشین. پس خودتون رو از این رابطه رها کنین.




Linkback: https://irmeta.com/meta/b396/t20467/


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
بخشیدن دیگران

نویسنده محتشمی

0 پاسخ ها
816 مشاهده
آخرين ارسال ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۸:۳۱
توسط محتشمی
xx
مرز احترام و کمک به دیگران با ابتلا به مهرطلبی

نویسنده محتشمی

0 پاسخ ها
803 مشاهده
آخرين ارسال ۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۲:۱۲
توسط محتشمی