عرض سلام و احترام خدمت دوستان عزیز حاضر در تالار حسابداری
علیرضا محمدی هستم ، مشاور مالی – عملیاتی مدیران صنایع
از آنجا که هدف اصلی بنده از ارائه مشاوره به هیئت مدیره سازمانهای تولیدی در طول سابقه حرفه ای ، ارتقا درک صحیح مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره نسبت به جایگاه و کارکرد واقعی واحد مالی از یکسو و ارتقا سطح استانداردهای حرفه ای عملکرد مدیران و سرپرستان و کارشناسان مالی و بهای تمام شده و حسابداری مدیریت از سوی دیگر بوده تا برآیند چنین رویه ای موفقیت و تداوم حیات سازمان و افزایش رفاه برای سرمایه گذاران و کارکنان ایشان باشد فلذا بر آن شدم از این پس در بازه های زمانی مختلف و به صورت موردی دلائل عدم کارائی و اثربخشی مناسب واحد مالی در شرکتهای تولیدی و تاثیر چنین پدیده ای بر شاخص های موفقیت سازمان هایی را که در حال حاضر در سمت مشاور مالی در کنار هیئت مدیره ایشان هستم برای عزیزانی که در امور مالی سازمانها مشغول به فعالیت هستند و علاوه بر منافع خود به موفقیت سازمان و بهبود کاستی های اون اهمیت میدن تجارب حرفه ای خودم رو بیان کنم تا شاید به عنوان چراغ راهی برای اصلاح امور توسط ایشان باشد...
ضمنا عزیزانی که با مشکلات متعدد در محل کار خود در امور مالی سازمانها مواجه هستند هم میتوانند با بیان مشکلات و اخذ همفکری و مشاوره ، گامی در راستای ارتقا جایگاه حرفه ای خود و نیز موفقیت سازمان خود بردارند...
با هدف حفظ رازداری مسائل و مشکلات سازمانها در سمت مشاور مالی ، تنها به ذکر صنعت کارفرما اکتفا کرده و از بردن نام شرکت پرهیز میکنم و در گام اول نمونه ای رو ارائه میکنم از سازمانی که بنا به الزام هیئت مدیره سازمان به توجه مطلق امور مالی به پاسخگویی مالیاتی کارائی و اثربخشی لازم رو در سازمان نداشته...
شرکت ... – صنعت قطعه سازی – زنجیره تامین ایران خودرو
در این شرکت در نگاه مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره در سال های گذشته ، فلسفه وجودی امور مالی ، نگهداری حساب طرفین تجاری و پاسخگویی به سازمان امور مالیاتی بود و سازمان هزینه هنگفتی را صرف آماده سازی گزارشات مالیاتی مینمود و همراهی و همگامی واحد مالی و واحد تولید در حد صفر بود و این مسئله مهم ترین دلیل عدم کارائی و اثربخشی واقعی واحد مالی در سازمان قلمداد شد.از یکسو با چنین سیاستی مدیریت روابط سازمان با سازمان امور مالیاتی به خوبی پایه گذاری شده بود و منافع حاصل از این مسئله عاید سازمان میشد اما عدم قرارگیری واحد مالی در جایگاه مناسب ، منجر به مشکلات و معضلات زیر گشته بود که بررسی روند جریان این طرز فکر حتی باعث کاهش سهم مالیاتی دولت از عملکرد این شازمان شد!:
الف) قیمت گذاری اشتباه برای فروش محصولات به دلیل فقدان سیستم بهای تمام شده
ب) روند کاهشی سود سالیانه سازمان بنا به دلائل نامشخص و غیر قابل تشخیص
ج) بی توجهی به سود از دست رفته ناشی از انتخاب روش غیر اقتصادی تولید برخی محصولات به دلیل فقدان گزارشات صرفه سنجی مالی فرآیند تولید
د) بی توجهی به سود از دست رفته ناشی از دوباره کاری ها و ضایعات ایجاد شده در فرآیند تولید به دلیل فقدان گزارشات بهایابی کیفیت
ه) افزایش نسبت هزینه های لجستیک به بهای تمام شده محصولات به دلیل فقدان گزارشات بهایابی لجستیک
و) نارضایتی کامل مدیران و کارکنان سازمان و از بین رفتن کامل حس وفاداری ایشان و بی روحیه و ربات بودن کارکنان واحد مالی سازمان و حضور در سازمان از سر انجام وظیفه و جبر به دلیل فقدان گزارشات ارزیابی عملکرد کارکنان و واحدهای سازمانی تا آنجا که طی بررسی کوچک صورت گرفته مهرز گردید بیش از نیمی از کارکنان سازمان به صورت مخفیانه اقدام به ارسال رزومه برای یافتن شغلی بهتر بودند!
ز) از سوی دیگر از آنجا که برقراری الزامات ایزو TS برای قطعه سازان زنجیره تامین صنعت خودرو سازی الزام گردیده بود ، هزینه هنگفتی صرف فراهم ساختن اطلاعات و گزارشات غیر واقعی به منظور پاسخگویی به ممیزان ایزو میگردید که رقم سالیانه آن بسیار قابل توجه بود و تداوم روال مذکور سبب اخذ ایزو TS از یکسو اما کاهش سود تولید از سوی دیگر گردیده بود.
ح) فقدان گزارشات تحلیل عملکرد پیمانکاران و تامین کنندگان هم باعث افزایش نرخ پیمانکاری و مشکلات شدید نقدینگی گردید و تهدید پیمانکاران به عدم تداوم همکاری به مشکلات سازمان افزود.
ط)مشکلات نقدینگی به سبب فقدان گزارشات مدیریت نقدینگی سازمان به جایی رسید که سرمایه در گردش سازمان با افت شدید مواجه شد و تاخیر در پرداخت حقوق و دستمزد و اجبار به استقراض نقدینگی ، اوضاع رو بسیار بدتر کرد.
ی) و وجود کسر و اضافات عجیب در انواع موجودی ها در نتیجه انبارگردانی پایان سال سبب شد تا در نهایت هیئت مدیره سازمان به فکر انجام اقدامات اصلاحی بیفتند!!
از سوی دیگه عوامل مهمی که سبب میشد سازمان ولو با افت شدید در شاخصهای عملکردی مناسب به بقاء خودش ادامه بده شامل موارد زیر بود:
الف) حضور در صنعت خودروی کشور و طرف حساب بودن با شرکتهای خودرو ساز
ب) تامین نقدینگی از طریق فروش ضایعات صنعت قطعه سازی در بازار ضایعات
ج) وجود ماشین آلات با تکنولوژی روز صنعت قطعه سازی
در بازه زمانی سال 1390 تا 1393 از طریق تشکیل کمیته بحران در این شرکت به مدیریت مدیر عامل و مشاور مالی مشکلات پیش گفته مورد بررسی و مرتفع شدن قرار گرفت...
عزیزان...
اگر شما هم در چنین شرکتی مشغول به فعالیت هستید و درسازمان شما پاسخگویی به مقامات مالیاتی بزرگ ترین و تنها دغدغه کارفرمای شماست...سایر مشکلاتی رو که گریبان گیر سازمان شماست در بحث حاضر بیان کنید تا در صورت تمایل در خصوص راهکارهای اصلاح روال های غلط ذکر شده گامی برداریم...
در گام بعد و با توجه به هدف اصلی بنده از طرح بحث حاضر که تقویت نگاه اصلاحی به مشکلات و مسائل شرکتهای تولیدی در کشور است در صورت تمایل و با نگاهی اصلاحی و با فرض اینکه شما رهبر این تیم کمیته بحران بودید چطور مشکلات رو طبقه بندی و مرتفع میکردید؟
شاید مشارکت شما در بحث های حاضر جرقه ای باشد برای گام نهادن به جلو...
در ادامه بحث به سراغ سایر دلائل عدم کارائی و اثربخشی واحد مالی در شرکتهای تولیدی خواهیم رفت.
موفق باشید و سرفراز
علیرضا محمدی
مشاور مالی - عملیاتی مدیران صنایع
وبلاگ تخصصی:
https://sites.google.com/site/smairteh Linkback: https://irmeta.com/meta/b283/t19681/