دوست عزیز سلام
علیرضا محمدی هستم
سرپرست حسابداری قیمت تمام شده و حسابداری مدیریت و مشاور مالی - عملیاتی مدیران صنایع
امیدوارم مطلب زیر راهگشا باشه؛
دوست عزیز
در مورد سئوال مطرح شده از سوی شما که به مباحث حسابداری مدیریت مربوط میشه و نه حسابداری قیمت تمام شده ، باید گفت هر 2 طرف به نوعی و تا حدی حق دارند و هر 2 طرف باید برای رفع مشکل ، نظر و نگاه خودشون رو تعدیل کنند.
در گام اول مشتری عزیز شما باید با گفتگوی منطقی و استدلالی توجیه و تفهیم بشن که برای تولید و عرضه یک محصول علاوه بر مواد و قطعات مستقیمی که برای تولید اون صرف میشه و نیز دستمزد کارگری که به طور مستقیم برای تولید اون محصول زمان صرف میکنه عوامل دیگری هم دست اندرکار هستند که اگر نباشند کار خرید و تولید و عرضه به نوعی با توقف مواجه میشه.به عنوان مثال اون کارگر بدون دستکش و سایر ملزومات کار قادر به کار نیست و یا اینکه اون کارگر بدون پرداخت 23% حق بیمه اش از سوی کارفرما در این کارگاه کار نمیکنه و یا اینکه این کارگر داره زیر نظر سرپرست تولید کار رو انجام میده و نیز برای اینکه مشتری پیدا شود و سفارش دهد بخش بازاریابی و فروش و تبلیغاتی مشغول به کار است و بدیهی تر از اون اینکه کار تولید در حال انجام شدن در کارگاهی است که هر 2 ماه یکبار قبض آب و برق و تلفن و گازش در حال پرداخت شدن است.اگر مشتری شما با منطق و بدون بحث و مجادله و حتی در شرایطی با ارائه مدارک و مستندات قانع شود که هزینه های پیش گفته از سوی شما پرداخت میشه با در نظر گرفتن حاشیه سود منصفانه ای علاوه بر مواد و دستمزد و سربار برای شما موافقت میکنه.البته در کار حرفه ای ما معمولا خودمون رو موظف نمیدونیم به هر مشتری که قصد خرید داشت مدارک ارائه بدیم و معمولا این کار رو در شرایطی که انجام میدیم که به طور مثال در پروژه های قیمت گذاری قطعات خودرو برای فروش به خودرو سازانی مثل ایران خودرو و سازه گستر سایپا که قصد دارن بیش از نیمی از ظرفیت تولید کارخانه ما را خریداری کنند تشکیل جلسه توجیه قیمت تمام شده و قیمت فروش منطقی و معمول است.در سایر صنایع بسته به نوع بازاری که شما در اون فعالیت میکنید نوع برخورد با مشتری میتونه متفاوت باشه.
در گام دوم شما هم باید نگاه و نظر خودتون رو تعدیل کنید.
از این جهت که درسته که شما علاوه بر مواد و دستمزد ، هزینه های سربار تولید رو هم برای تولید اون محصول متحمل شدی و باید اون رو از طریق افزایش در نرخ فروش محصول خودتون جبران کنید اما مشکل اینجاست که بدیهیه که کارخانه یا کارگاه شما بدون در نظر گرفتن ظرفیت تولید مناسب داره محصول خودش رو قیمت گذاری میکنه.به این معنی که اختلاف قیمتی که شما در نتیجه اضافه کردن سایر هزینه های غیر از حقوق و دستمزد در قیمت فروش خودتون به مشتری اعلام کردید نشون میده که نرخ جذب سربار شما درست مورد محاسبه قرار نگرفته.دوست خوبم عمدتا و البته نه همیشه ، سهم رقم سربار تولید یک محصول نباید بیش از 1 تا 15% قیمت تمام شده (جمع مواد و دستمزد) رو افزایش بده.البته این درصد در صنایع مختلف متفاوته.به طور مثال ما در حال حاضر در پروژه های مواد غذایی در دست نهایتا تا 1% افزایش ناشی از سربار رو جذب میکنیم و در صنایع خودروئی برای تولید قطعات با دقت و ظرافت خاص که تکنولوژی ربات رو برای تولید اون استفاده میکنیم تا 15% افزایش رو جذب میکنیم.این به این معناست که شما باید با در نظر گرفتن ظرفیت مناسبی از تولید نرخ مناسب و منطقی جذب سربار رو محاسبه کنید و اون رو به قیمت تمام شده اضافه کنید.و به گونه ای قیمت گذاری نکنید که مشتری فکر کنه شما تمام هزینه هاتون رو میخواید با فروش همون یه سفارش جبران کنید!
البته گام های دیگری هم وجود داره که باید از سوی مدیران در پروژه های قیمت گذاری مورد توجه قرار بگیره مثل اینکه آیا عوامل هزینه و نیز ارقام ارائه شده تحت سربار ، متناسب با حجم تولید کارخانه آیا توجیه داره یا خیر.به طور مثال در صنعت خودرو ما نهایتا حقوق و دستمزد 1 نفر رو به عنوان پشتیبان تولید 3 اپراتور مستقیم میپذیریم و نه بیشتر.که البته این مسائل رو ما عموما در بحث های مشاوره مدیریت هزینه های سربار به مدیران ارائه میدیم.
اگر سئوال دیگه ای بود من در خدمتتون هستم
با تشکر
وبلاگ تخصصی علیرضا محمدی
https://sites.google.com/site/smairteh
برد سرپرست مرجع حسابداری صنعتی
۲۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۶:۱۰