3.
Dwindle /dwinʹ dl/ IPA /'dwɪndl /v
Syn. diminish; decrease; shrink;
become smaller and smaller
Ant. increase
ترجمه: رو به کاهش رفتن، تحلیل رفتن، تدریجا، کم شدن، ضعیف شدن.
:ExamplesA. Our supply of un
polluted* water has
dwindleذخیره آب آلوده نشده ما
رو به کاهش است.
ترجمه لغات به درخواست یکی از اعضا:
supply : ذخیره -
pollute : آلوده شده و
unpolluted = آلوده نشده
B. With no
visible* signs of their ship, hopes for the men's safety
dwindled with each passing hour
بدون هیچ گونه علائم مشهودی از کشتی آنها، امید زنده ماندن مردان، با گذر زمان
کم شد.ترجمه لغات:
visible = مشهود، قابل رؤیت
signs = علائم، نشانه ها ؛
their ship = کشتی آنها؛
hopes = امید ؛
men's = مردان؛
safety = سلامت، ایمنی؛
passing = گذر؛
hour = ساعت، زمان؛
C. After the furious
tempest* the
dwindling chances of finding the raft
vanished* entirely
بعد از توفان شدید، شانس
ضعیفِ پیدا کردن کلک، به کلی از بین رفت.
ترجمه لغات:
After = بعد از؛
furious = شدید، آتشی، خشمگین؛
tempest = هیاهو، توفان؛
chances = شانس؛
dwindling = ضعیف ؛
finding = پیدا کردن؛
raft = قایق مسطح الواری، کلک، دگل؛
vanished = محو شد ، از بین رفت؛
entirely = کاملا، به کلی.
پ.ن:
اما به نظر بنده دوستان سعی کنند حدالامکان خودشان مثال ها را ترجمه کنند تا ترجمه آنها روان تر شود و به ترجمه ها در مواقع ضرورت نگاه کنید.Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t17410/