1.
Depict /di piktʹ/ IPA /dɪ'pɪkt / v
Syn. picture; draw; describe
ترجمه: شرح دادن، مجسم کردن، نمایش دادن، ترسیم کردن، به تصویر کشیدن.
:ExamplesA. The artist and the author both tried to
depict the sunset's beauty
نقاش و نویسنده، هر دو سعی کردند تا زیبایی غروب خورشید را
به تصویر بکشند.
B .Mr. Salinger
depicted the
juvenile* character with great accuracy
آقای "سالینگر"، شخصیت نوجوان را با دقت تمام
توصیف کرد.
C .The extent of the
disaster * can
scarcely* be
depicted in words
وسعت فاجعه را به سختی می توان با کلمات
توصیف کرد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15865/