9.
Envy /enʹ vē / IPA /'envɪ / nSyn. jealousy
n. feel jealous
v ترجمه:[اسم] حسادت، حسودی، حسرت; [فعل] حسادت ورزیدن به، حسودی کردن .
:Examples
A. Marilyn, s selection as prom Queen made her the envy of every senior
انتخاب "مارلین" به عنوان بهترین نفر در مجلس رقص (پایان سال تحصیلی)، حسادت همه دانشجویان سال آخری را برانگیخت.
B. My parents taught me not to envy anyone else, s wealth
خانواده ام به من یاد دادند که حسرت ثروت دیگران را نخورم.
C. Our envy of Nora's skating ability is foolish because with practice all of us could do as well
حسادت ما نسبت به استعداد اسکیت بازی "نورا" احمقانه است، چون همه ما می توانیم با تمرین، به همان خوبی اسکیت بازی کنیم.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15676/