8 .
Wail /wāl / IPA /weɪl / v
Syn. cry; complain; weaping
ترجمه: گریه کردن ، شیون کردن ، زاری کردن
:Examples
A. When tragedy* struck, the old people began to wail
وقتی که فاجعه اتفاق افتاد، آدم های مسن شروع به گریه و زاری کردند.
B. In some countries the women are expected to wail loudly after their husbands die
در بعضی از کشورها از زنان انتظار می رود بعد از مرگ شوهرشان، با صدای بلند گریه و زاری کنند.
C. When the Yankees lost the World Series, there was much wailing in New york
وقتی که تیم "یانکی ها" در مسابقات نهایی باخت، در نیویورک شیون راه افتاد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15637/