5.
Exhibit /eg zibʹ it / IPA /ɪg'zɪbɪt / n
Syn. display; show; exhibition
ترجمه: [فعل] عرضه کردن ، نشان دادن ، به نمایش گذاشتن؛ [اسم] نمایشگاه.
:Examples A. A million-dollar
microscope* is now on
exhibit at our school
میکروسکوپ یک میلیون دلاری هم اکنون در
نمایشگاه مدرسه ما است..
. B. The bride and groom
exhibited their many
expensive* gifts
عروس و داماد، هدیه های بسیار گرانبهای خود را (به همه)
نشان دادند.
C. Kim
frequently *
exhibited her
vast knowledge* of baseball before Complete strangers
"کیم" غالبا توانایی گسترده بیس بال خود را در برابر بیگانگان
به نمایش می گذارد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15505/