6.
defiant /di fiʹ ənt/ IPA /dɪ'faɪənt / adj
Syn. aggressive; bold; challenging; disobedient
Ant. submissive; compliant
ترجمه: [رفتار، پاسخ] گستاخانه، جسورانه، مبارزه جویانه؛ معترضانه، ناشی از مخالفت، اعتراض آمیز؛ [شخص] جسور، متمرّد، سرکش، نافرمان، گستاخ.
:Examplesa. "I refuse to be
manipulated" * the
defiant young woman told her father
زن جوان
جسور به پدرش گفت: اجازه نمی دهم کسی مرا آلت دست قرار دهد.
b. Professor Carlyle was
defiant of any attempt to disprove his
theory.*
پروفسور "کارلایل" در مورد هر گونه تلاش برای رد کردن نظریه اش،
معترض بود.
c.
Defiant of everyone, the
addict* refused to be helped.
فرد معتاد با
مخالفت در مقابل همه، از اینکه کسی به او کمک کند سرباز می زد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t15081/