9.
rave /rāv/ IPA /reɪv / v
Syn. babble; rage
ترجمه: دادو بیداد کردن، عربده سر دادن؛ پرت و پلا گفتن، هذیان گفتن؛ زبان به تحسین گشودن، با حرارت حرف زدن، با اشتیاق حرف زدن.
:Examplesa. Shortly after taking the drug, the
addict* began to rave and foam at the mouth
کمی بعد از مصرف مواد مخدر، معتاد شروع به
عربده کشی کرد و کف از دهانش خارج شد.
b. Speedy raved that his car had the
capacity* to reach 120 miles per hour
"اسپیدی"
با اشتیاق گفت که اتومبیلش می تواند تا سرعت 120 مایل در ساعت حرکت کند.
c. Sadie was
confident* that Mr. Stebbe would rave about her essay
"سادی" "استیب" راجع به انشای او،
زبان به تحسین خواهد گشود. Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t14994/