lack /lak / IPA /læk / v
Syn. miss; be without; be short of
ترجمه:فاقد ... بودن ، نداشتن ،كم داشتن ، نیاز داشتن ، بی بهره بودن از.
:Examplesa- Your daily diet should not
lack fruits and vegetables
رژیم غذایی شما، نبایستی
فاقد میوه و سبزیجات باشد.
b- His problem was that he
lacked a
variety of talents
مشکل او این بود که از استعداد های گوناگون،
بی بهره بود.
c- As an
amateur soccer, Vincent knew that he
lacked the professional touch
"وینست" به عنوان یک فوتبالیست آماتور، می دانست که او
فاقد مهارت حرفه ای ها
است.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t12097/