Lesson 8 ، درس 8، لغات ضروری 504 واژه survive /sər v- i[/o]vʹ / IPA /sə'vaɪv/[/color] v
Syn. live; remain; continue; persist
Ant. succumb
ترجمه:زنده ماندن، جان سالم به در بردن؛ [مجازی] بر جا ماندن، باقی ماندن
:Examplesa- It was uncertain whether we would
survive the
torrent of rain
مشخص نبود آیا از رگبار باران،
جان سالم به در می بریم.(زنده می مانیم)
b- Some people believe that only the strongest should
surviveبعضی مردم بر این باورند که تنها قوی ترین ها باید
زنده بمانند.c- The space
capsule was built to
survive a long journey in space
اتاقک فضایی طوری ساخته شد که در سفر طولانی در فضا
باقی بماند.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t11554/