resent/ri zentʹ / IPA /rɪ'zent/ v
Syn. dislike; feel injured; angered at
ترجمه: رنجیدن- آزرده شدن، ناراحت شدن از؛ عصبانی شدن از، خشمگین شدن از، متنفر شدن از، بیزار بودن
:Examples
a- Bertha resented the way her boyfriend treated her
"برتا" از روش برخوردِ معشوغه اش رنجیده شد.
b- The earthquake victim resent the poor emergency care
قربانیان زلزله از مراقبت های ضعیف اورژانس آزرده شدند.
c- Columbus resent the fact that his crew wanted to turn back
"کلمب" از این حقیقت که سرنشینان کشتی اش می خواستند برگردند، عصبانی شد
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t10617/