Google


normal_post - پیر مغان - متا نویسنده موضوع: پیر مغان  (دفعات بازدید: 2102 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین CIVILAR

xx - پیر مغان - متا
پیر مغان
« : ۹ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۲:۲۶:۰۰ »
دوستان اگر کسی در مورد پیر مغان که عده ای او را دومین فیلسوف بشری می دانند ، اطلاعاتی دارند ارایه دهند .

Linkback: https://irmeta.com/meta/b1852/t200/

آفلاین اجـاقـی

xx - پیر مغان - متا
پاسخ : پیر مغان
« پاسخ #1 : ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۹:۲۱:۱۳ »
«پیر مغان » لفظی است که حافظ ،آن را در اشعار خود بسیار بکار برده است.و در اولین غزل دیوان حافظ نیز آمده است.

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید       که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
[/b]

 حال در اینکه آیا «پیر مغان» حافظ وجود خارجی نیز داشته است؟

 پاسخ سوال منفی است.

در اینجا بحث از پیری است که حافظ در غزلیات خود از او یاد کرده و در ابیات خود از وی نام برده و در مواردی هم که به

صراحت از این پیر- پیر مغان- نام نبرده، حضور معنوی او بر شعر خواجه سایه افکنده است.

این پیر مغان که نه در صومعه های رسمی، بلکه در دیر مغان در میکده، در کوی میفروشان و در کوی عشق اقامت دارد

و نور خدا را در همه جا، حتی در خرابات مغان نیز می بیند، پیر کامل و خالص و پاکباخته و وارسته ای است که وصف او

را باید از زبان حافظ بشنویم.

جناب آقای حسینعلی یوسفی مقاله ای را تحت عنوان «پیر مغان» نوشته اند و تلاش بسیاری را در این جهت نموده اند

شما میتوانید اطلاعات بیشتر را در خصوص این مقاله در مجله ادبستان یاسایت تبیان قسمت ادبیات (ادبیات غنایی)

کسب نمایید .

قسمتی از این مقاله...
 
پیر مغان71643028135226652021722822817568137154236 - پیر مغان - متا

1-پیر مغان کیست؟ پیر مغان، مرشد و رهبری است که خود سالک راه عشق بوده و اینک به مقصود رسیده است

و بنابراین از تمامی پیچ و خمها و فراز و نشیبهای طریقت آگاه است و «راه و رسم منزلها» را نیک می داند. به همین

 جهت مرید باید دستورات او را بی هیچ شک و تردیدی اجرا کند. حتی اگر بگوید: سجاده را- که دارای جنبه تقدس و

پاکی است- با شراب رنگین کن!

در حالیکه شراب از مسکرات است و از محرمات شرعی:

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید        که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها

2- پیر مغان کسی است که مرید و سالک سر ارادت بر آستان او نهاده است و خوشبختی و سعادت را و گشایش و

رهایش را در این آستان می بنید و به همین سبب هیچگاه از این درگاه روی برنمی تابد.

از آستان پیر مغان سر چرا کشیم               دولت درین سرا و گشایش در آن در است

3- سالکی که ارادتی خالص و اطاعتی مطلق نسبت به مراد خود- پیر مغان- دارد و گوشه میخانه را خانقاه خود قرار

 داده است، به هنگام سحرگاهان، چه وردی بر زبان دارد؟ چه راز و نیاز می کند؟ و چه درخواستی در دعای مداوم خود

می گنجاند؟ جز دعا به جان پیر مغان؟ آری سلامت پیر مغان نهایت آرزوی اوست.

منم که گوشه میخانه خانقاه منست                دعای پیر مغان ورد صبحگاه منست

4- همه عاشقان و عارفان یک مقصد و مقصود دارند و محبوب و مطلوب نهایی شان اوست. و پیر راستین کسی است

 که سالک را به سوی او، به سوی حضرت حق- به منزلگاه نهایی عاشقان- هدایت کند. زیرا که در نهاد هر سالکی سر

حق نهفته است. بنابراین چه تفاوت دارد که نام این پیر، پیر مغان باشد یا جز آن؟

گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت؟            در هیچ سری نیست که سرّی ز خدا نیست

5- به راستی این پیر مغان کیست؟ چگونه پیر و مرشدی است؟ چه عنصری در وجود او نهفته است و به رازی است که

 او را این چنین محبوب و مراد و مطاع سالک قرار می دهد؟ پیر مغان اوست که «به تایید نظر، هر گونه معما را حل می کند.»

آنهم نه چون فیلسوفان، متفکر و عبوس بلکه خرم و خندان و در حالیکه قدح باده در دست دارد و به صدگونه در آن به تماشا

مشغول است:

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش                کو به تایید نظر حل معما می کرد

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست               وندر آن آینه صدگونه تماشا می کرد

اما این قدح خود چیست؟ این قدح جام جهان بین دل است. آینه صافی و درخشانی که در نهاد همه سالکان جویای

حق وجود دارد اما او بی پیر به وجود آن پی نمی برد. جام جهان بینی که پروردگار حکیم از ابتدای آفرینش خاص او قرار داده است:

گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم                گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد

6- به یقین، صوفیان ظاهری که به دنبال نام و آوازه و در فکر جمع آوری سپاهی لشکری از مریدان هستند- یعنی شیخان و

پیران صومعه دار که دکان زرق و ربا گشوده اند- از سالکی که از آنان روی برتابد آزرده و رنجور می شوند. حافظ خود از جمله

سالکانی است که به شدت با صومعه داران و صوفیان و زاهدان ریایی مخالف است و از آنان روی برتافته و به سوی پیر مغان

روی آورده و دیر مغان را اقامتگاه خود ساخته است. او علت این امر- یعنی روی آوردن به پیر مغان را- خلف وعده شیخ و زاهد

 نسبت به گفته هایشان قلمداد می کند:

مرید پیر مغانم، ز من مرنج ای شیخ                 چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد

 و...
به نظر بنده این مطلب باید در قسمتادبیات قرار گیرد.

و اما اگر مقصود شما از« پیر مغان » ، افلاطون که دومین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سه گانه(سقراط،افلاطون وارسطو )

میباشد، جای بسی  بحث است.

اما در جایی مشاهده کردم که مقصود ابن سینا از «پیر مغان» ارسطو می باشد.اما از صحت این مطلب مطمئن نیستم.
mahak2 - پیر مغان - متا
دفتر تلفن مشاغل سامانه پیام کوتاه ویژه اعضای دفتر تلفن مشاغل

آفلاین CIVILAR

xx - پیر مغان - متا
پاسخ : پیر مغان
« پاسخ #2 : ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۲:۱۲:۳۷ »
من اطلاعات زیادی ندارم ، فقط این بحث پیر مغان هم در برنامه معرفت از شبکه چهار دیدم . اونجا هم در مورد اشاره حافظ به پیر مغان صحبت کردند . ممنون


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter
 

anything