عرض ادب واحترام
به نظربنده حقیر میتوان از این تعریف استفاده کرد،مثلا تفاوت و خاص بودن یک یا چند مورد از پارامتهای تعریف ذکر شده در نظر اکثریت افراد میتواند رای بر برند بودن یک کالا یا خدمت بدهد و آن را از دیگران متمایز کند.
داستان و مقاله زیر شاید بتواند کمک بیشتری کند.
داستان پهن اسب
نوشتهاند شاهعباس یك روز كه جمعی از رجال كشور در مجلسی مهمان وی بودند، دستور داد تا همه سر قلیانها را با پهن خشك و كوبیده اسب، چاق كنند و برای سرداران و رجالی كه قلیان میكشیدند به مجلس آورند.سپس رو به ایشان كرد و گفت: «ببینید این تنباكو چگونه است (او نام تنباكوی همدان را به جای پهن به كار برد) آن را وزیر همدان برای من فرستاده و گفته كه بهترین تنباكوی دنیاست».همه كشیدند و تعریف كردند و به سلیقه وزیر همدان آفرین گفتند.آنگاه شاهعباس رو به قورچی باشی (رئیس قراولان) كرد و گفت: «خواهش دارم عقیده خود را آزادانه بگویی».قورچیباشی گفت: «به سر مقدس كه از هزار گل خوشبوتر است».حاكم نظری به تحقیر به او افكند و گفت: «مردهشوی چیزی را ببرد كه نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد».
تعريف برندبه طور کلی هر مفهومی برای تبیین نیاز به تعریف دارد. بسیاری از مفاهیم در نزد متخصصان گوناگون تعابیر متفاوتی دارد. از آنجا که هر کدام از محققین با توجه به چارچوب ذهنی خود به مفهوم مورد نظر مینگرند، تعدد تعاریف و تعابیر امری طبیعی و غیر قابل اجتناب میباشد. برند نیز از جمله مفاهیمی است که تعابیر مختلفی از آن وجود دارد، لذا سعی شده است در این مقاله به شاخص ترین تعاریف اشاره شود.
کمیته (انجمن) بازاریابی آمریکا (1960) اینگونه برند را تعریف میکند. «
یک نام، واژه، سمبل، یا طرح یا ترکیبی از آن ها است که هدف آن شناساندن محصولات و یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان به مشتریان و همچنین تمایز محصولات آن ها از سایر رقبا میباشد. یک برند، به یک محصول یا خدمت ابعادی را اضافه میکند تا آن محصول یا خدمت از سایرین متمایز گردد. این تمایزها میتواند کارکردی منطقی، یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشد."
فیلیپ کاتلر نیز تعریفی مشابه با تعريف انجمن بازاریابی آمریکا مطرح کرده است:
يك نام، عبارت يا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح يا تركيبي از آنها كه هدف آن معرفي كالا يا خدمتي است كه يك فروشنده، يا گروهي از فروشندگان عرضه ميكنند و بدين وسيله آنها را از محصولات شركتهاي رقيب متمايز ميسازند. البته تعاریف مطرح شده جامع و مانع نیستند چراکه انتقادهایی بر آن ها وارد میباشد. شاید اولین انتقاد بر تعریفی باشد که انجمن بازاریابی آمریکا از برند مطرح کرده است. در تعریف انجمن بازاریابی آمریکا بیشتر بر محصول و ویژگی های ظاهری آن تمرکز شده است [. درحاليكه برندها نه تنها برای محصولات مصرفی بلکه برای مکانها، سازمانها یا مردم نیز به کار میروند.
از طرفی برای مدتهای مدید ، برندها صرفاً قسمتی از کالای فیزیکی بودند که اغلب تعاریف مرتبط با آن در چندین دهه اشاره به لفظ، یا نام و یا یک نشانه داشته است. امروزه برندها بیش از آن هستند؛ یک برند مجموعه ای از انتظارات را نشان میدهد ، به اعتماد و ثبات اشاره دارد و به صورت مجموعه ای از انتظارات تعریف میشود.
بطور خلاصه برند دارایی نامشهود (نهفته) یک محصول یا یک خدمت می باشد که شامل پارامترهای زیادی از جمله نام، اصطلاح، علائم، نماد، آرم، طرح، سابقه ذهنی مشتریان و مصرف کنندگان، ماندگاری در بازار، اصالت (کپی صرف نبودن)، و داشتن اعتماد و اعتبار ماندگار نزد مشتریان می باشد. برند مختص سازه و کالا نمی باشد بلکه خدمات از نوع بانک، بیمه، مقوله مدیریت و سیستم های پولی و نرم افزاری را نیز در بر می گیرد. محصولي را مي توان برند ناميد كه از
ارزش اعتباري و اجتماعي بالا برخوردار باشد و با رعايت اصول متنوعي كه منجر به رضايت مستمر مشتريان مي شود، اعتماد بازار مصرف را به خود جلب كرده باشد.كيفيت و ثبات كيفي، قيمت مناسب و نوسان پايين آن، دسترسي آسان به خدمات بعد از فروش، عدم نگرش سودآوري صرف مالكين در عرضه عمومي محصول و به طور كلي توانمندي و صداقت حرفه اي دست اندركاران مي تواند محصولي را به يك برند تبديل نمايد.امروزه، ممالكي را توسعه يافته و داراي اقتصاد قوي مي بينيم كه در چرخه توليد آنها محصولات و خدماتي كه به يك برند تبديل شده باشند، زياد مي شود.
كشور آلمان به اتكاء برندهايي چون مرسدس بنز (MERCEDES BENZ) و بي، ام، و (B.M.W)؛
انگلستان در سايه برندهاي بيمه اي و بانكي خود چون لويدز ( LLOYDS) ؛
کره با برندهايي چون هيوندايي ( HYUNDAI) ، ال، جي (LG) و سامسونگ ( SAMSUNG)؛
ژاپن با برندهايي چون تويوتا ( TOYOTA) ، سوني (SONY)، پاناسونيك (PANASONIC) ؛
و فرانسه با برندهايي چون ايرباس (AIRBUS)، صنعت عطر و ادكلن و لباس، پژو (PEUGEOT) و پورشه ( PORSCHE)؛
و آمريكا با برندهايي چون جنرال موتور (ْGM)، جنرال الكتريك ( GE)، كاترپيلار(CATERPILLAR)،كوكاكولا (COCACOLA)، مايكروسافت ( MICROSOFT)، آي.بي.ام (IBM)، بوئينگ (BOEING)؛
فنلاند بر مبناي برندي چون نوکیا (NOKIA)؛ سوئد با برندي چون IKEA؛ هلند با برندي چون فيليپس (PHILIPS) ؛ سوئيس بابرندي چون نستله (NESTLE) ؛ و هند بر مبناي صنعت چاي و برنج خود برندهايي از اين دست، حجم عظيمي از بازار مصرف را در اختيار خود گرفته اند. و توانسته اند تا
عمق جنگل های دور افتاده آفریقا و محل سکونت اسکیموها در قطب جنوب و شمال نفوذ نمایند
بی تردید در هر سرزمین و بر مبنای مزیت های خدادادی و عمدتاً اکتسابی و تحصیلی، امکان بوجود آمدن برند وجود دارد ولیکن مستلزم آگاهی، مدیریت، هدایت و پشتیبانی برای ایجاد برند می باشد.
اتاق بازرگانی ایرانمانی بريد سامانه نوين