این مطلب یاد آوری خاطرات شرین برای کسانی که بین سال 1358 تا 1370دوران مدرسه را می گذارندن که از خواندن آن لذت می برند.
یادش بخیر شبکه های تلویزیونی دوتا بیشتر نبود و شبکه یک و دو
یادش بخیر دوست داشتیم مصبر صفا بشیم تاپای بچّه ها را سر صفا جفت کنیم.
یادش بخیر عیدا می رفتیم خرید می گفتن کدوم کفش می خوای ؟چه ذوق می کردیم که قراره کفشمون انتخاب کنیم کفش تق تقی هم واسه عیدا بود.
یادش بخیر بچّه که بودیم وقتی می بردن مون پارک می رفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله کنار تاب همچنین ملتمسانه به اونی که سوار تاب بود نگاه می کردیم که دلش بسوزد پیاده شه ماسوار شیم بعدش نوبت خودمون می شد دیگه عمراً پیاده می شدیم.
یادش بخیر پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکار و پاک کنیم همیشه آخرش کاغذ رو پاره می کردیم یا سیاه و کثیف می شد.
یادش بخیر وقتی مشق می نوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه می داشتیم بعد عرق می کرد و بعد می خواستیم پاک کنیم چرب و سیاه می شد و جاش می مانددیگه هر کاری می کردیم نمی رفت آخر سر مجبور می شدیم پاک کن آب دهن بمالیم بعد می خواستیم خوشحال بشیم که تمیز شدمی دیدیم دفترمون رو سوراخ کردیم.
یادش بخیر اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم بالباس ورزشی می رفتیم مدرسه احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم دلتون بسوزه
یادش بخیر پاهامون رو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم.
یادش بخیر آن مان نماران تو تو اسکاچی آنی مانی ک.لا.چی
یادش بخیر گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی می کشیدیم بعد تند برگ می زدیم می شد نقاشی متحرک
یادش بخیر صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم به خاطر این که برگ های سمت چپ نو بود.
یادش بخیر آرزمون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا درس از ما عقب تر باش.