موضوع: شخصیت رسمی سازمان و شخصیت غیر رسمی آن

[کـوکـبـی]

سلام

امروز در مورد شخصیت سازمانی می خواهم صحبت کنم

شخصیت هر سازمان به دو دسته
1- شخصیت رسمی
2- شخصیت غیر رسمی
تقسیم بندی می شود.

شخصیت رسمی همان است که با توجه به اهداف تعالی سازمان تعریف می شود که تعریف صحیح روشهای رسیدن به هدف ، چارت سازمانی و استراتژی ها تعریف پاداشها و ... به دانش مدیریت و توان مدیریت بر می گردد.


اما روی صحبت بنده بیشتر، شخصیت غیر رسمی سازمانیست که وجهه شخصیت غیررسمی در شرکتهای ایرانی بیشتر نمایان است تا شخصیت رسمی

شخصیت غیر رسمی :
 کارکنان فارغ از اهداف تعالی تعیین شده بیشتر به منظور رفع نیازهای شخصی از قبیل برقراری روابط ، نیازهای مالی ، اختیارات مورد نیاز ( البته بدون قبول مسولیت آن ) و ... اقدام به رفتارهایی می کنند که نمود آن به زبان رایج شامل :
* زیرآب زدن
* از پشت خنجر زدن
* بدگویی
* تشکیل گروه های نامحسوس که بصورت مخفیانه مرتبا کارشکنی می کنند و البته آخر نیز یکدیگر را قربانی می نند
* شخص دیگر در گوشه ای دنج غرق خود بیشتر کارهای شخصی خود را انجام می دهد یا وقت تلف می کند
* آن یکی برای دیگری زیرپایی می زند تا با سر به زمین بخورد
بعضی نیز درگیر اختلافات شدید حاشیه ای بص.رت علنی که البته ربطی نیز به اهداف سازمان ندارد
هستند


خوب وقتی شخصیت غیر رسمی بارزه یک شرکت است رسیدن به هدف در کجای این سازمان قرار گرفته ؟

نکته : لازم است مدیران ، شخصیت غیر رسمی سازمان را به رسمیت بشناسند.

Linkback: https://irmeta.com/meta/b212/t11852/

[کـوکـبـی]

با تقدیم احترام

زمانیکه با  دیدگاه استراتژیک به رفتار منابع انسانی سازمان و مدیریت آن (H.R.M) و رفتار سازمان در قبال مشتریان (C.R.M) نگاه می کنیم متوجه می شویم که لزوما آنچه توسط مدیران ارشد سازمان پلن و طراحی می شود تسلط به رفتار کارکنان ندارد که مدیران و کارکنان سازمان را در چهارچوبی که پلن و طراحی شده است قرار دهد.

این موضوع یک مساله فراگیر و مهم در سازمانهای ایرانیست که  مدیریت استراتژیک با توان بیشتری این حوزه را مورد مطالعه و کنترل خود می تواند داشته باشد

می خواهم عرض نمایم آنچه استراتژیها بین صاحبان قدرت و مدیران یک سازمان و دولت - صاحبان قدرت و مدیران یک سازمان و مشتری و بین کارکنان شکل می گیرد و لزوما آنچه که پلن می شود تسلط کافی بر این استراتژیها ندارد و نمی تواند در کارکنان را در همان مسیر حرکت دهد هر چند یک SWOT کارشده و پلن منطبق بر استراتژی ها می تواند بصورت کلان ، دورنمای تصمیم گیری ها و رفتارها را ( یعنی همان استراتژی ) را مشخص نماید.

بنابراین لازم است کاملا هوشمندانه بپذیریم که ممکن است:
آنچه که نیت می شود (Intent) یک چیز است
آنچه که پلن ، طرح و برنامه ریزی می شود یک چیز است
و انچه که اجرا می شود ممکن است چیز دیگری باشد.

بنابراین همانطور که در ارسال قبلم بعنوان نکته  عرض کردم لازم است این موضوع به رسمیت شناخته شود.

                                                                                       پیروز باشید