تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مرجع حسابداری (تالار تخصصی حسابداری) => مرجع حسابداری مالی => نويسنده: hamid.bnd در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۸:۵۶
-
با سلام و درود فراوان
تفاوت بین امور مالی و واحد حسابداری در ادارات و موسسات در چیه؟
حیطه اختیارات آنها چگونه است؟
آیا واحد حسابداری زیر مجموعه امور مالی است؟
با تشکر از همه دوستان...
-
جالبه کسی نظر نمی ده شاید:
1- سوال من خیلی پیش پا افتاده است که کسی اهمیت نمیده؟(خوب برام جای سوال داشته، ندانستن بدتر است از نپرسیدن)
2-شاید سوال من خیلی سخت بوده که تا حالا از میان مشاهده کنندگان کسی نتونسته جواب بده؟(باشه دیگه سوال سخت نمی پرسم)
3
-احتمال خیلی زیاد دوستان واقعی متا به این تایپیک سر نزدن چون عزیزان ارزش بیشتر قایل میشن به سوالات مطرح شده!
-
سلام
دوست عزیز کمی صبور باشید اگر فروشنده یک کالای لوکس هستید باید صبر کنید مشتری خاص آن پیدا شود.
بخش حسابداری جزئی از واحد مالی است در اصل بخش حسابداری همان دفتر داری است که اسناد حسابداری را ثبت و نگهداری میکند اما بخش مالی شامل اجزاء دیگر مثل برنامه ریزی و بودجه - گزارشات مدیریتی - مدیریت مالی و سرمایه گذاری-بهای تمام شده و تحلیل های آن میباشد.
در حال حاضر در دنیا مدیریت حسابداری با مدیریت مالی دورشته تفکیک شده است و در کشور ما 99درصد مدیران مالی همان مدیران حسابداری هستند.
-
ممنون از استاد احسانی از در اختار گذاشتن وقتتان
یادمه این سوال رو تو کلاس دانشگاه از استادیار پرسیدم جواب داد فرقی ندارن.
به جوابم رسیدم ظاهرا هم به دلیل ردیف اول کسی پاسخ نداده بود
-
جناب آقاي احساني
با درود
من حساسيتي نسيت به مدير مالي بودن و يا مدير حسابداري بودن ندارم ، زيرا همه ما در ابتدا و در انتها حسابدار هستيم ، ولي آمار 99 درصدي شما من را شگفت زده كرد ، سپاس گذار خواهم بود اگر نحوه تحقيق خود را در اين خصوص اعلام فرمايند .
با سپاس - صيدآبادي
-
سلام جناب سید آبادی
خوشحالم که حضرتعالی رو اینجا زیارت میکنم. خدمت شما عرض کنم بنده آمار گیری نکردم چونکه چنین امکاناتی هم ندارم و سازمانهای آمارگیر هم اهمیتی به این تخصص نمیدهند که در دستور کار خودقرار دهند. این نتیجه ارتباط با ده ها شرکت بوده که همه از مدیر مالی نگهداری دفاتر و پاسخگوئی به دارائی و بیمه را بجای :
تحلیل های سرمایه گذاری - قیمت گذاری محصولات - برنامه ریزی عملیاتی برای کاهش هزینه ها - طرح های انگیزشی بهره وری و.....
حداقل توی چندین صنعت و چندین شرکت تراز اول کشور من ندیدم مالی چنین نقش هائی داشته باشد .
-
جناب آقاي احساني - با درود
اين نگرش به دو واقعيت مهم بر مي گرده ، ابتدا فرهنگ مديران عامل و تركيب هيات مديره و بعد از آن نحوه عملكرد ما ، خوب در مورد بخش نخست واقعا من هنوز نمي دانم كه جايگاه فارغ التحصيلان رشته مديريت در كشور ما كجاست و چرا اكثر مديران عامل شركتها فارغ التحصيل رشته هاي فني و مهندسي هستند تا رشته هاي مديريت ، اين يك درده كه هنوز براي آن در ايران نسخه اي تهيه نشده . در مورد دوم كه مربوط به نقش مديران مالي مي باشد ، آنها بايد برخي از ساختارها ي سنتي را دربنگاه هاي خود تغيير اساسي دهند ، بهر حال شرايط هم نسبت به گذشته تغيير كرده ، هم اكنون براي بنگاههاي اقتصادي حداكثر كردن ارزش حرف اول را مي زند ، برخي مسائل مانند ايجاد حاكميت شركتي نيز بسيلز حائز اهميت هستند ضمنا حضور يك فرد با دانش مالي در تركيب هيات مديره نشان دهنده تغييرات در ديدگاههاي مديريتي مي باشد ، بهر حال من هنوز هم اعتقاد دارم كه مديران مالي نقش بسيار مهمي در تغيير ديدگاههاي مديران ارشد سازمان و سهامداران دارند ، حسابداري مديريت ابزار خوبي در اين زمينه مي تواند باشد .
با سپاس - صيدآبادي
-
با سلام
تشکر از نظرات خوب حضرتعالی
متاسفانه در تمام دنیا مدیران باید بتوانند بفروشند ولی در ایران مدیران باید بتوانند مجوز بگیرند و بخرند پس مدیری مدیر عامل میشود یا هیئت مدیره که بتواند تسهیلات بگیرد بتواند مجوزات بگیرد و بتواند سهمیه بگیرد و این هیچ ارتباطی به دانش مدیریت یا کلا" به دانش ندارد بلکه فقط رابطه است.
در مورد جایگاه مدیر مالی با حضرتعالی موافقم اما نه در هر کجا و هر شرکتی و تعداد اندک شرکتی هستند که قدر توانمندی های یک مدیر خوب مالی را درک میکنند و قبول هم دارم به عملکرد ما هم بستگی دارد ولی بنده چند بار وقت بسیار زیادی گذاشتم سیستمی رو پیاده سازی کردم که از بیرون اگر انجام میدادند حداقل 50 میلیون تومان میگرفتند ولی این شد وظیفه بنده که باید انجام میدادم و این تفکر واقعا" آدم رو سرد میکنه البته به نظر من پیاده سازی سیستم هر بارش مثل یک سکته است و شاید یک فرد در طول عمر نتواند بیش از چند سیستم رو راه اندازی کند البته منظورم از فرد مجری و گرداننده اصلی سیستم است.
البته خیلی موارد هست که جای گفتنش نیست و متاسفانه این شرکتها اکثرا ما رو مایوس میکنند.
جناب سید آبادی شخصی مثل ماتسوشیتا یک ژآپنی کم سواد و زحمت کش است. افرادی مثل ایشان اعتقاد دارند در یک فعالیت همه باید منتفع شوند. یعنی دولت - مردم - مصرف کننده - تولید کننده- سرمایه دار و کارمندان و کارگران. ایشان روشی رو در ماتسوشیتا پیاده کردند که افراد در فعالیت خود منتفع میشدند و این تفکر یک برند را جهانی میکند ولی کدام سرمایه دار ایرانی رو بگم که فقط 50 سال با کارگر در تضاد بودن تولید از دستشون خارج شد و برندشون نابود شد و کارخانه تعطیل شد.