تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مرجع زبان خارجه => لغات زبان انگلیسی => نويسنده: اجـاقـی در ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۰:۱۳:۲۱
عنوان:
030 - essential درس سوم 504 واژه
رسال شده توسط:
اجـاقـی
در
۱۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۰:۱۳:۲۱
essential
/ə sen` shəl / IPA /ɪ'senʃl /
adj
Syn
. necessary; very important
ترجمه:
ضروری، لازم، واجب، حیاتی، مهم
:Examples
a.The
essential
items in the cake are flour, sugar and shortening
مواد
لازم
در کیک، آرد، شکر و روغن شیرینی پزی است.
b.It is
essential
that we follow the road map
لازم
است که نقشه مسیر را دنبال کنیم.
c.Several layers of thin clothing are
essential
to keeping warm in
frigid (http://irmeta.com/meta/index.php/topic,9566.msg37259.html#msg37259) climates
چندین لایه لباس نازک برای گرم ماندن در آب و هوای بسیار سرد
ضروری
است.