تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مدیریت بازرگانی => نويسنده: کـوکـبـی در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۲۱:۰۶:۲۹
-
سلام
همه ما با آگهی های بازاریابی روبرو شده ایم و ممکن است اینکار را نیز انجام داده باشیم
به نظر شما بازاریابی در جامعه امروزه ما جگونه شغلیست ؟
لطفا به این بحث از دیدگاه مدیر و همچنین از دید کسی که می خواهد در این حرفه کار کند نگاه و آنرا بررسی کنیم .
در حال حاضر مدیران ارشد کمتر آگهی جذب بازاریاب می دهند ولی اکثر آنها مشکل سازمان یا موسسه خود را در بازاریابی پیدا می کنند و از طرفی افرادی که به دنبال کار می گردند کمتر با تلفن های یادداشت شده زیر آگهی جذب بازاریاب تماس می گیرند . حالا یک سئوال اساسی وجود دارد ؛ چرا ؟
-
جناب کوکبی عزیز
دوست و استاد گرامی
سلام
به نکته جالبی اشاره فرمودید
به نظر بنده یکی از مهمترین دلایل ، عدم امنیت شغلی یک بازاریاب است که میتواند عامل مهمی باشد.
-
سلام جناب کوکبی
بازاریابی یکی از مشاغل سخت در جامعه تخصصی است و سخت ترین کار ممکن دنیای امروز دیگر تولید نیست بلکه فروش است لذا شما باید بتوانید بفروشید تا موفق باشید.
بازاریابی هنری است که هر کسی قادر به انجام آن نیست و علاوه بر دانش فنی - اجتماعی- روانشناسی ... صبر و بردباری هم لازم دارد.
من هم با نظر آقای رستمی موافقم چون در کشور ما همیشه سر بازار یاب ها بی کلاه می ماند و امنیت شغلی درستی هم ندارند به همین دلیل همان ویزیتورها جزء مشاغل پائین در جامعه ما محسوب میشوند.
با احترام
-
سلام
وقتی که عرضه کار بیش از تقاضا است 2 حالت به وجود خواهد آمد. یکی کاهش درآمد و دوم کاهش امنیت شغلی.
اتفاقا" شاید شما در بخش خصوصی هستید چنین احساسی دارید ولی من سالها در بخش وابسته به دولت و صنایع بزرگ کار میکردم و حالا در بخش خصوصی هستم. متاسفانه بحث امنیت شغلی بخاطر مبحث بخش نیست بلکه موضوعیست که در این بحث نمی گنجد و باید از نقاط مختلفی از جمله اقتصاد - سیاست - قوانین و... باید بحث شود.
در این شرایط به اعتقاد من اگر کسی بتواند روی سیستمی فعالیت کند که مستقل کار کند خیلی راحت تر است تا برای دیگران کار کند.
در مورد مبحث بازاریابی در دنیای امروز یک تخصص عالی و خاص بشمار میاید . مثلا" یک کالای تخصصی پزشکی را یک مهندس پزشکی باید بازاریابی کند و دلیل اینکه عرض میکنم این شغل عالیست بخاطر مطلب فوق میباشد که شما با بازاریابی مستقل برای خود کار میکنید و میتوانید با بالا بردن حجم کار درآمد خوبی هم نصیب خود کنید که در کارمندی این امر نهفته نیست.
اما مشکل اینجاست بارها مشاهده میکنیم مثلا" برای کلاس کنکور از جوانهائی که از نظر ظاهری شبیه به سیگار فروش هستند استفاده میکنند که تاثیر خیلی کمی دارد بخصوص در فضائی که همه تند میخواهد به محیط کار یا کلاس خود مراجعه کنند.
بازاریابی مناسب باید مکان - زمان و نفرات مناسبی داشته باشد تا جوابگو باشد.
-
سلام
به نظر بنده هم اگر شخص بازاریاب (یا هر شاغل دیگر) در صورتیکه متخصص بوده و در همان رشته خود صاحب تجربه و توانائی خوبی باشد، این کارفرماست که نگران از دست دادن کارمند یا همکار خود می باشد: و این امر در شرکتهای خصوصی بیشتر احساس و مشاهده می شود.
-
سلام
با توجه به فرمایشات و تکاتی که جناب آقای احسانی و اقای عسکری و آقای رستمی مطرح فرمودند به نظر حقیر بد نیست کمی هم از مزایای کار پورسانتی یا بر مبنای حقوق متغییر بگوییم :
اجرای برنامه هایی با هدف
- انگیزش
- مشارکت کارکنان در سود
- دادن پاداش و جایزه
برنامه های مبتنی بر حقوق متغیر هستند .
آنچه این برنامه را از برنامه های حقوق و پاداش سنتی متمایز می کند ، این است که شخص نه تنها حقوق و دستمزد خود را بر اساس سابقه کار یا میزان تلاش دریافت می کند ، بلکه قسمتی از دریافتیهای وی بر اساس عملکرد او و سازمان پرداخت می شود .
بر اساس چنین برنامه ای میزان دریافتی ، بموازات تغییر عملکرد تغییر میکند .
با گذشت زمان ، کسانی که عملکرد ضعیف دارند ، دستمزد و حقوق اندکی می‌گیرند و کسانی که عملکرد بالایی دارند ، شاهد افزایش دستمزد خود در مقایسه با افزایش درآمد شرکت خواهند بود .
و اینها مبنانی آغاز علم بازاریابی می باشند . فعالیت بر اساس حقوق متغییر یا به عبارتی پورسانتی تا آنجا پیش رفته که مدیران برتر شرکت معتبر Google حقوق سالیانه خود را تنها یک دلار در سال تعیین کرده اند و این یعنی ایجاد انگیزه ، پویایی ، فعالیت های ابتکاری و بهینه سازی در کلیه فعالیت ها و کلیه کارکنان و برداشت مبلغی هگفت از سود سهام پر ارزش گوگل .
حالا شما ترجیح می دهید که به کدام روش فعالیت کنید ؟
فعالیت در شغل های کارمندی ؟؟
و یا فعالیت هایی با ریسک بالا ؟؟
-
سلام
جناب کوکبی مسلما" هر طرحی به هر میزان به سمت واقعیت نزدیک شود پذیرش آن برای طرفین مقبول تر است. مشکل اینجاست که پیاده سازی هر طرحی مسائل و مشکلات خاص خود را دارد و چیزی که باعث ایجاد انگیزه در افراد میکند تعیین سهم مشارکت فرد در فعالیت است.
یک مقدار اول باید سازمانها و بخش اموزشی کشور کار فرهنگ سازی کنند.بعنوان مثال وقتی شما در ایران مدیرعاملی استخدام کنید که با او قراردادکنید درصدی از فعالیت سود ده به وی میرسد بعد از مدتی وی خود را مالک قلمداد میکند و اینجا تمامی انرژی ها صرف مسائل حاشیه ای میشود.