تالار گفتگوی تخصصی متا

بخش عمومی تالار و آشنایی با متا => تالار مشترک بین تخصصها => نويسنده: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۰:۰۷

عنوان: نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۰:۰۷
اگه دلت پيش يكي باشه كه هيچ وقت نتوني ببينيش بايد چكار كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۳:۰۲
اگه دلت پيش يكي باشه كه هيچ وقت نتوني ببينيش بايد چكار كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منظور شما اینه که از دنیا رفته یا در قید حیاته ؟
تو شرایطش تا حالا قرار نگرفتم فقط احساس میکنم یه جنگ روانی درونت ایجاد میشه و باید با این مشکل یه جوری کنار بیایی .

مثلا یه اتفاق نو برات تو زندگی بیوفته ، یه تغییر و تحول شدید ایجاد بشه ، به یه سفر بلند مدت بری یا آشنایی به شخص جدید و قابل اطمینان
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: m.amiri در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۸:۰۱
شاعر میگه...

                     دنیا اگه تنهام گذاشت، تو من و انتخاب کن
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۰:۲۶
موافقم با هردو شما....
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۶:۰۴
دوريت اين خونه رو ويرونه تر كرد                        تنهام نذار منو ديووووووووووووووووووووووووونه برگرد

باور كن مرا از پس كوچه هاي عشقت
نگاهم را از تو نميگيرم ....
فقط در دنياي دلتنگيهايت جايي برايم بگذار...
روزگار تنهايي من تورا كم دارد..
ميترسم  
كه بي تو باشم
يا در آغوش كسي باشم كه تو نباشي............
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۲:۲۴
اگه دلت پيش يكي باشه كه هيچ وقت نتوني ببينيش بايد چكار كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرمن اصلا نباید به چنین موردی دلت بست.
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۳:۵۱
خانم مهندس باید منطقی بود.
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۳:۰۵
عزيزم اگه مردي بياد تو زندگيم كه شبيه مرد روياهام نباشه ...؟؟؟؟/
اگه نفهمه عشقم رو ....
اگه يكي بياد ولي با اينكه هست ولي باز تنها باشم..............

عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۵:۴۹
عزيزم اگه مردي بياد تو زندگيم كه شبيه مرد روياهام نباشه ...؟؟؟؟/
اگه نفهمه عشقم رو ....
اگه يكي بياد ولي با اينكه هست ولي باز تنها باشم..............
خودت داری میگی رویا باید از این رویا بیدار شد وواقعیتها رو دید.
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۳:۵۲
آرزو بر جوانان عيب نيست
عيبه؟
هم دعا كن گره بگشايد از عشق              هم دعا كن گره تازه نيافزايد عشق
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۱:۲۲
سلام

اکثر مسیر های این دنیا یکطرفه است و بسیاری از آرزوهای ما دست نیافتنی پس بهتر است همیشه عادت کنیم با داشته های خود عشق بورزیم نه نداشته ها که اگر چنین اخلاقی داشته باشیم نداشته ها رو بدست آوریم برای ما عادی خواهد شد.
سعی کن خوشبخت زندگی کنی تا عمر خودت رو بپای رسیدن به آن هدر دهی.
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۳:۲۷
سلام

اکثر مسیر های این دنیا یکطرفه است و بسیاری از آرزوهای ما دست نیافتنی پس بهتر است همیشه عادت کنیم با داشته های خود عشق بورزیم نه نداشته ها که اگر چنین اخلاقی داشته باشیم نداشته ها رو بدست آوریم برای ما عادی خواهد شد.
سعی کن خوشبخت زندگی کنی تا عمر خودت رو بپای رسیدن به آن هدر دهی.
جدا استاد ما اگه شما رو نداشتیم چکار میکردیم. ساده ومنطقی جوابمون دادید. =D> =D> =D> =D>
عنوان: پاسخ : درگير روياي توام منو دوباره خواب كن
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۲۰:۵۵:۵۸
سلام خانم آنوشا هرچی که داریم از شما داریم. شرمنده میکنید
عنوان: نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۶:۲۹
نميدونم گاهي تنهايي رو خوب درك ميكنم...حتي از كسي كه دور و برش شلوغه ...ولي ته دلش يه آدم  تنها و بيكسه
ميفهمم
 ميفهمم ميخاد حرف بزنه و از آرزوها و دلمشغوليهاش بگه ...نميدونم شايدم قبلا به كسي ام گفته ولي درك نشده...
.گاهي يه زخم عاطفي و حل نشده هميشه همراته  و با وجود ثروت و رفاه و موقعيت تحصيلي بالا ... بازم يه چيزي هست از ازدرون بهت نهيب ميزنه...
گاهي نياز داري يكي حالتو بپرسه..
نميدونم...
براش قيافه گرفتم..كسي كه دم به دقيقه از تنهايي به مامانش زنگ ميزنه...سعي ميكنه كه بگه چقد پولداره و حتي حسابي كه شركت براي واريز حقوق باز كرده رو تو اين 2سال چك نكرده چون نياز بهش نداشته 
....اصلا به من چه....
 نميخام به من بگه درداشو...نميخام......
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۹:۵۳
رفتن کسی که لایق نیست.............نعمت است نه فاجعه............
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۱:۵۵
مسئله رفتن نيست................ميخاد بياد اما من خودم نميخام
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۷:۴۹
ميترسم اين ضعف من باشه...كه نتونم درك كنم///
چون ^o^............چون يه نفر كه دوستش دارم هم خيلي زود از دستم ناراحت ميشه............... :)=
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۰:۵۷
نقل قول از: BANOO  date=1347704869
ميترسم اين ضعف من باشه...كه نتونم درك كنم///
چون ^o^............چون يه نفر كه دوستش دارم هم خيلي زود از دستم ناراحت ميشه............... :)=
خوب اگه دوسش داری نباید ناراحتش کنی.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۲:۰۴
نقل قول از: BANOO  date=1347704869
ميترسم اين ضعف من باشه...كه نتونم درك كنم///
چون ^o^............چون يه نفر كه دوستش دارم هم خيلي زود از دستم ناراحت ميشه............... :)=
شاید اونم تو رو دوس داره که خیلی زود از دستت ناراحت میشه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۶:۵۸
نقل قول از: BANOO  date=1347703589
نميدونم گاهي تنهايي رو خوب درك ميكنم...حتي از كسي كه دور و برش شلوغه ...ولي ته دلش يه آدم  تنها و بيكسه
ميفهمم
ميفهمم ميخاد حرف بزنه و از آرزوها و دلمشغوليهاش بگه ...نميدونم شايدم قبلا به كسي ام گفته ولي درك نشده...
چه خوبه كه مي تونيد تنهايي آدم ها رو خوب درك كنيد
قدر دان اين نعمت باشيد و خدا رو بابت اين هديه بزرگ شكر كنيد
نقل قول از: BANOO  date=1347703589
.گاهي يه زخم عاطفي و حل نشده هميشه همراته  و با وجود ثروت و رفاه و موقعيت تحصيلي بالا ... بازم يه چيزي هست از ازدرون بهت نهيب ميزنه...
گاهي نياز داري يكي حالتو بپرسه..
اين مورد كه فرموديد واقعا سخته
مثلا غم از دست دادن پدر ( يك زخم عاطفي ) و نبودنش ........... با وجود ثروت و رفاه و موقعيت تحصيلي ... با چيزي پر شدني هست؟

نقل قول از: BANOO  date=1347703589
نميدونم...
براش قيافه گرفتم..كسي كه دم به دقيقه از تنهايي به مامانش زنگ ميزنه...سعي ميكنه كه بگه چقد پولداره و حتي حسابي كه شركت براي واريز حقوق باز كرده رو تو اين 2سال چك نكرده چون نياز بهش نداشته 
خوب اوني كه به مامانش هي زنگ ميزنه يا وابسته عاطفي به مادرشه ( يه جورايي هم بچه ننه است ) و نمي دونه كه چه گنجي رو داره و قدر نمي دونه ..... چون تنهايي يه گنجه زيباست .... ( اين نظر منه ) كه به راحتي نميشه با كسي تقسيمش كرد و بايد لياقتش ......
و اوني كه پوز درآمد و پولشو مي ده كه ديگه معلومه ......
نقل قول از: BANOO  date=1347703589
....اصلا به من چه....
 نميخام به من بگه درداشو...نميخام......
اين قسمت نا مفهموم بود
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۲:۱۵:۳۲
سلام

اگر دلت تنگ شده بهش زنگ بزن فقط احوالشو بپرس . توی دوست داشتن غرور زیادی برای دو طرف خوب نیست ولی تا حد مجاز پیش قدم شو به شکلی که احساس نکنند التماس میکنی فقط طوری رفتار کن تورو کوچیک نکنه و دقت کن زنگ زدن کوچیکت نمیکنه برعکس این از بزرگی انسانهاست.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۲:۱۶:۵۱
نقل قول از: kiarash  date=1347707818
اين قسمت نا مفهموم بود
بانو جان سعی کن نامفهوم حرف نزنی عزیز حرف دلت رو راحت بزن چرا با کلمات بازی میکنی..............یادت نره بعضیا لیاقت دوست داشتن رو ندارن.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۲:۱۹:۱۴
نقل قول از: A.Ehsani  date=1347731132
سلام

اگر دلت تنگ شده بهش زنگ بزن فقط احوالشو بپرس . توی دوست داشتن غرور زیادی برای دو طرف خوب نیست ولی تا حد مجاز پیش قدم شو به شکلی که احساس نکنند التماس میکنی فقط طوری رفتار کن تورو کوچیک نکنه و دقت کن زنگ زدن کوچیکت نمیکنه برعکس این از بزرگی انسانهاست.
سلام استاد اما بعضیا با خودشون هم درگیری دارن.نمیدونم چی میخان...................ذاتا مردم آزار هستند.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۴:۱۸
سلام

البته شناخت ما از طرف مقابل خیلی مهم است. گاهی وقتها ما چیزی را تصور میکنیم که برای طرف مقابل نامفهوم است و خیلی وقتها بعضی افراد هم سعی میکنند چند نفر رو توی آب نمک نگه دارن در عین حال آنان رو علاقه مند نگه میدارند ولی راز دلشون رو هیچ کسی نمیفهمه .
به هر حال من چیزی راجع به آقایون بگم اگر عاشق بشن سد و میشکنن و ول کن نیستن و اگر نباشن هیچ کاری نمیشه کرد پس بهتر است این اعصاب گرانمایه و با ارزش را به هدر ندهیم.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۱:۲۷
نقل قول از: آنوشا  date=1347736038
بله جالبه.................وجالب تر...................

گاهي بايد مخاطبش پيدا شه آدم حرفي رو بزنه...
حس ترحم+تنفر=چيزيست كه من نميخام..
اميدوارم مفهوم باشه
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۴:۱۴
نقل قول از: A.Ehsani  date=1347732258
سلام

البته شناخت ما از طرف مقابل خیلی مهم است. گاهی وقتها ما چیزی را تصور میکنیم که برای طرف مقابل نامفهوم است و خیلی وقتها بعضی افراد هم سعی میکنند چند نفر رو توی آب نمک نگه دارن در عین حال آنان رو علاقه مند نگه میدارند ولی راز دلشون رو هیچ کسی نمیفهمه .
به هر حال من چیزی راجع به آقایون بگم اگر عاشق بشن سد و میشکنن و ول کن نیستن و اگر نباشن هیچ کاری نمیشه کرد پس بهتر است این اعصاب گرانمایه و با ارزش را به هدر ندهیم.
حرفهاتون بسيار دلنشين و خيرخواهانه است...
نميدونم..كاش نميگفت دوستم داره يا ....
هيچي..گاهي صحبت در اين مورد سخته..
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۷:۰۶
نقل قول از: BANOO  date=1347767364
با سلام خدمت آقاي احساني
راستش پاك كردم شمارشو....چون عصباني شده بودم...هرچند اگه براش مهم بودم و دوستم داشت تا حالا اون زنگ زده بود .
چون شماره منو داره... :)=
سلام و صبح به خير
گاهي اوقات آدم ها عصباني مي شن و حرف ها و كارهايي مي كنند كه بعد ها پشيمون مي شن اما هميشه آبي كه از دست رفتو نميشه بازگردوند
سعي كنيد بهش فكر نكنيد چون اين فكر كردن چه خوب چه بد جز اذيت كردنتون چيزي براتون نداره
اگه فكر مي كنيد دوستتون نداره و براش مهم نيستيد بهتره كه بهش فكر نكنيد تا كمتر آسيب ببينيد

 
نقل قول از: آنوشا  date=1347736038
بله جالبه.................وجالب تر...................
سلام و صبح به خير
متوجه نشدم

نقل قول از: BANOO date=1347703589
نميدونم گاهي تنهايي رو خوب درك ميكنم...حتي از كسي كه دور و برش شلوغه ...ولي ته دلش يه آدم  تنها و بيكسه
ميفهمم
 ميفهمم ميخاد حرف بزنه و از آرزوها و دلمشغوليهاش بگه ...نميدونم شايدم قبلا به كسي ام گفته ولي درك نشده...
.گاهي يه زخم عاطفي و حل نشده هميشه همراته  و با وجود ثروت و رفاه و موقعيت تحصيلي بالا ... بازم يه چيزي هست از ازدرون بهت نهيب ميزنه...
گاهي نياز داري يكي حالتو بپرسه..
نميدونم...
براش قيافه گرفتم..كسي كه دم به دقيقه از تنهايي به مامانش زنگ ميزنه...سعي ميكنه كه بگه چقد پولداره و حتي حسابي كه شركت براي واريز حقوق باز كرده رو تو اين 2سال چك نكرده چون نياز بهش نداشته 
....اصلا به من چه....
 نميخام به من بگه درداشو...نميخام......
به كلمات رنگي دقت كنيد
اين آدم مشكل شخصيتي داره
و اين حرف ها با اين حرف ها
نقل قول از: BANOO  date=1347704515
مسئله رفتن نيست................ميخاد بياد اما من خودم نميخام
نمي خونه
نقل قول از: BANOO  date=1347705115
دلم براش يه ذره شده..
.به خاطر اينكه از آخرين باري كه ناراحت شد و رفت هنوز بهم زنگ نزد...
كلا دوست داره سريع ناراحت بشه...اه...نميدونم شايدم من...

اين سبك نوشتن يه زماني منحصر به من بود كه از نقطه چين استفاده مي كردم ... كاش چيز خوبي داشتم تا ديگران اونو ياد مي گرفتن
يادم اون زمان كه دبيرستان بودم استاد ادبياتمون مي گفت سبك نقطه چين سبك خوبي نيست ......
كاش
نقل قول از: BANOO  date=1347768254
حرفهاتون بسيار دلنشين و خيرخواهانه است...
نميدونم..كاش نميگفت دوستم داره يا ....
هيچي..گاهي صحبت در اين مورد سخته..
كلا اين سبك نقطه چين داره مد ميشه ها
 >:(
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۶:۴۲
نقل قول از: A.Ehsani  date=1347732258
سلام

البته شناخت ما از طرف مقابل خیلی مهم است. گاهی وقتها ما چیزی را تصور میکنیم که برای طرف مقابل نامفهوم است و خیلی وقتها بعضی افراد هم سعی میکنند چند نفر رو توی آب نمک نگه دارن در عین حال آنان رو علاقه مند نگه میدارند ولی راز دلشون رو هیچ کسی نمیفهمه .

استاد اينجاي قضيه دردناكه...اصلا خيلي حس بديه گزينه دوم يا چندم باشي
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۷:۱۲
نقل قول از: BANOO  date=1347767364
با سلام خدمت آقاي احساني
راستش پاك كردم شمارشو....چون عصباني شده بودم...هرچند اگه براش مهم بودم و دوستم داشت تا حالا اون زنگ زده بود .
چون شماره منو داره... :)=
سلام دوست من فکر نون باش خربزه آبه .وقتی بیخیالت شده بیخیالش  شو به زندگیت برس و اززندگیت لذت ببر.اینا فقط دغه دغه ودلمشغولیهای بیخودیه که آدم برا خودش درست میکنه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۰:۵۰
نقل قول از: آنوشا  date=1347772032
سلام دوست من فکر نون باش خربزه آبه .وقتی بیخیالت شده بیخیالش  شو به زندگیت برس و اززندگیت لذت ببر.اینا فقط دغه دغه ودلمشغولیهای بیخودیه که آدم برا خودش درست میکنه.
برات راحته...براي من نه نون بود نه خربزه..وگرنه وقتي ميخاست كادو بگيره برام سوئ استفاده ميكردم...
من فقط ميدونم من پشت دوستت دارم هام حس بود وعشق.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۸:۴۷
نقل قول از: BANOO  date=1347772250
برات راحته...براي من نه نون بود نه خربزه..وگرنه وقتي ميخاست كادو بگيره برام سوئ استفاده ميكردم...
من فقط ميدونم من پشت دوستت دارم هام حس بود وعشق.
هر جور صلاح میدونی این چه دوست داشتن یه طرفه ایی.....خوب چرا بهش ثابت نمیکنی؟ چرا طرفش نمیری؟ برای  دوست داشتن دیگه نباید بری سراغ اگر وشاید بود ، نبود حس رو باید ثابت کردو.................
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۰:۰۲
نقل قول از: آنوشا  date=1347772032
سلام دوست من فکر نون باش خربزه آبه .وقتی بیخیالت شده بیخیالش  شو به زندگیت برس و اززندگیت لذت ببر.اینا فقط دغه دغه ودلمشغولیهای بیخودیه که آدم برا خودش درست میکنه.
منم اينو تائيد مي كنم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۵:۲۶
بانوی عزیز شما الان در موقعیت متزلزلی هستید، سعی کنید هیچ تصمیمی نگیرید، چند روزی به خودتون فرصت بدید و در دلتون رو برای هیچ کس باز نکنید، بعد از گذروندن این بحران میتونید یه تصمیم درست بگیرید.
 در ضمن حواستون باشه شخص جدیدی تو این موقعیت وارد زندگیتون نشه که با وضع روحیتون شدیدا بهش وابسته میشید.
 عزیزم به خدا توکل کن، دوستی که همیشه بهترین کمک ها رو بدون منت میکنه.

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.


می دونم که نمی تونم ادعا کنم که درکت میکنم، اما همیشه آدم در مورد مشکلات دیگران راه حل های بهتری میده، چون غرق غم و غصه نیست و تصمیم احساسی نمیگیره.

 ولی از حرفات به این نتیجه رسیدم که بهتره برای کسی که برات تب نمی کنه نمیری، کسی که رفتنیه بالاخره میره، بهتره که خودت رو زجر کش نکنی.

 تو فقط یه فرصت می خوای تا خودتو جمع و جور کنی و درست فک کنی.

سعی کن با خانواده و دوستای خوبت بیشتر وقت بگذرونی و تنها نباشی که فکر و خیال از پا درت میاره.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۲:۳۳
موافقم خانم دلفان کسی که دوست داشته باشه اذیتت نمیکنه واینقد سوهان روحت نمیشه.لابد دوست نداره که همش دعوات میکنه سربه سرت میزاره ونمیزاره تو حرفتو بزنی.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۶:۴۸
ممنون كه هستين همتون.كه هستين.
اما حالا كه بهش نياز دارم نيست.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۹:۵۱
نقل قول از: BANOO  date=1347773808
ممنون كه هستين همتون.كه هستين.
اما حالا كه بهش نياز دارم نيست.
پس چرا اون به تو نیاز نداره؟؟؟.لابد فکر کرده تو بهش نیاز نداری واونم به تو نیاز نداره.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۴:۰۹
نقل قول از: آنوشا  date=1347773991
پس چرا اون به تو نیاز نداره؟؟؟.لابد فکر کرده تو بهش نیاز نداری واونم به تو نیاز نداره.
من هم دوستش دارم حتي اگه منو نخاد هم بهش نياز دارم.نميدونم شايد بهم نيازي نداره
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۸:۴۷
نقل قول از: BANOO  date=1347774249
من هم دوستش دارم حتي اگه منو نخاد هم بهش نياز دارم.نميدونم شايد بهم نيازي نداره
اگه دوستش داری غرورش رو به بازی نگیر باهاش لج نکن مبهم رفتار نکن. لابد یه حرفی زدی که اینجوری ناراحت شده .توی عشقی که دو طرف غرور داشته باشند باید فاتحه شو خوند.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۶:۲۲
نقل قول از: BANOO  date=1347773808
ممنون كه هستين همتون.كه هستين.
اما حالا كه بهش نياز دارم نيست.
خانم بانو كسي كه انقد براتون ارزش قائل نيست كه حتي يه زنگ بهتون بزنه  و به قول خان دلفان برات تب نميكنه ....

 
نقل قول از: BANOO  date=1347774249
من هم دوستش دارم حتي اگه منو نخاد هم بهش نياز دارم.نميدونم شايد بهم نيازي نداره
حيف اون روحيه قشنگ شما و اون سبك نوشتن شما نيست؟
يادمه يه بار به بنده خرده گرفته بوديد كه چرا در دل نوشته هام اين همه غمگيني و ناراحتيه و مي گفتيد بايد نوشته ها پر باشه از انرژي
ياد اون زمون بيوفتيد و از اين حس خارج بشيد
چند روزي به نظر خانم دلفان گوش بديد و اجرا كنيد

نقل قول از: DELFAN  date=1347773126
بانوی عزیز شما الان در موقعیت متزلزلی هستید، سعی کنید هیچ تصمیمی نگیرید، چند روزی به خودتون فرصت بدید و در دلتون رو برای هیچ کس باز نکنید، بعد از گذروندن این بحران میتونید یه تصمیم درست بگیرید.
 در ضمن حواستون باشه شخص جدیدی تو این موقعیت وارد زندگیتون نشه که با وضع روحیتون شدیدا بهش وابسته میشید.
 عزیزم به خدا توکل کن، دوستی که همیشه بهترین کمک ها رو بدون منت میکنه.

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.


می دونم که نمی تونم ادعا کنم که درکت میکنم، اما همیشه آدم در مورد مشکلات دیگران راه حل های بهتری میده، چون غرق غم و غصه نیست و تصمیم احساسی نمیگیره.

 ولی از حرفات به این نتیجه رسیدم که بهتره برای کسی که برات تب نمی کنه نمیری، کسی که رفتنیه بالاخره میره، بهتره که خودت رو زجر کش نکنی.

 تو فقط یه فرصت می خوای تا خودتو جمع و جور کنی و درست فک کنی.

سعی کن با خانواده و دوستای خوبت بیشتر وقت بگذرونی و تنها نباشی که فکر و خیال از پا درت میاره.

به حرف هايي كه آقاي احساني هم زدند گوش كنيد
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۵:۱۶
نقل قول از: BANOO  date=1347775139
نميخام ..
مواظب نيستم
چرا میخوای برای کسی که  برات ارزش قائل نیست خودتو خرد کنی؟ برای کسی که لیاقت داره تب کن. نه کسی که هنوز منیت تو وجودشه.ودرخودخواهی  غرق شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۸:۳۰
حتي ا به ازدواج هم فكر نميكردم..فقط بودن با اون رو دوست داشتم..براي ازدواج شناخت بيشتري لازم بود
من فقط دوستش دارم...
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۱:۰۷
نقل قول از: BANOO  date=1347775710
حتي ا به ازدواج هم فكر نميكردم..فقط بودن با اون رو دوست داشتم..براي ازدواج شناخت بيشتري لازم بود
من فقط دوستش دارم...
این دوست داشتنها یه کم مساله ساز هستش واینجا دختر متضررمیشه پس مواظب باش
شخصیتت احساست غرور ت زیر سوال نره.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۴:۰۳
نقل قول از: آنوشا  date=1347773553
موافقم خانم دلفان کسی که دوست داشته باشه اذیتت نمیکنه واینقد سوهان روحت نمیشه.لابد دوست نداره که همش دعوات میکنه سربه سرت میزاره ونمیزاره تو حرفتو بزنی.


  گاهی اوقات آدم میخواد به زور  گوش و چشمش رو ببنده و بدیهای کسی رو که دوست داره رو نبینه و نشنوه، ولی واقعیت اینه که وجود داره، کسی که تو روزای خوشی انقد اذیت میکنه وقتی وارد زندگی بشه و سختی شروع شه مطمئنا زیر پا رو خالی میکنه و اونوقت دیگه خیلی دیر شده و ضربه های بیشتری خوردی.

  بانوی عزیز هم داره یه بحرانی رو رد میکنه، واسش آرزوی موفقیت و پیروزی میکنم، شاید تصمیم الانش زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده.

عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵:۰۱
نقل قول از: BANOO  date=1347775710
فقط بودن با اون رو دوست داشتم
قصدم نصیحت کردن نیست ولی بودن یه دختر وپسر توی دینم نکوهش شده وخلاف دستورات وشرعیت ماست.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۵:۰۹
نقل قول از: BANOO  date=1347775139
نميخام ..
مواظب نيستم


عزیزم با خودت لج نکن، شما الان داری تو دریایی از احساس دست و پا میزنی، به معنای واقعی داری غرق میشی، همیشه احساس تنها دردسر سازه، باید اجازه بدی احساست یه مقدار کمرنگ شه که عقلت کارش رو شروع کنه.

 
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۶:۵۱
دوست خوبم تصمیم با توئه، کسی نمی تونه مجبورت کنه، ولی سعی کن تصمیمی بگیری که بعدها با افتخار جلوی آینه وایسی و به امروزت فک کنی.

فقط اگه خواستی به این دوستی ادامه بدی به عواقبش فک کن، خودت رو واسه همه چیز آماده کن، سر خودت کلاه نذار، بگو میدونم که باید همیشه یه احساس یه طرفه رو تحمل کنم و مورد بی مهری باشم، این آمادگی رو داشته باش که چند ماه یا سال بعد تنها بمونی.

مشکل اینه که ما از روی احساس قصر رویا رو میسازیم و فک میکنیم با ادامه دادن یه زندگی خوب در انتظارمونه.

شاید هم باشه این رو خودت میدونی.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۹:۰۷
نقل قول از: سعید صادقی  date=1347781375
چه حس نابی دارین....... کاش میفهمید........
سلام آقاي صادقي
چرا تعداد ارسال هاي شما و ... عدد صفره؟
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: محسنی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۸:۱۸
سلام

بانو خانم

مدتی از خاطراتی که با اون فرد داشتی دور شو هر چیزی که که تو رو به یاد اون می اندازد رو بذار کنار
البته اگر مثل من قوی باشی میتونی با خاطراتش هم زندگی کنی و لذت ببری حتی خاطراتی کم و ناچیز
طبیعی هست که در ابتدا از این زجر عاجز بشی اما تحمل بعضی چیزا لازمه و از تو فردی جدید و محکم تر خواهد ساخت
موفق باشی و شاد زی
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۸:۲۱
   بانوی عزیز شاید خواست خدا بوده که شمارش رو حذف کردی، این یه نشونست، یه مقدار صبور باش، اگه قدردون محبتت باشه میاد به سمتت، اگه نیاد هم یا قدر محبتت رو نمی دونه یا مطمئنه شما بالاخره برمیگردید و ارزشی نداره خودشو خسته کنه و...

  دیدید اونایی که عاشق شیرینی خامه ای هم هستن بعد از اینکه یه مقدار می خورن میزنه به دلشون، گاهی اوقات باید یه مقدار تلخی قاطی شیرینی بکنید تا اطرافیان ازتون دلزده نشن، یا اینکه ارزش محبتتون رو بدونن.

بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم...
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۱:۰۰
نقل قول از: محسنی  date=1347796098
سلام

بانو خانم

مدتی از خاطراتی که با اون فرد داشتی دور شو هر چیزی که که تو رو به یاد اون می اندازد رو بذار کنار
البته اگر مثل من قوی باشی میتونی با خاطراتش هم زندگی کنی و لذت ببری حتی خاطراتی کم و ناچیز
طبیعی هست که در ابتدا از این زجر عاجز بشی اما تحمل بعضی چیزا لازمه و از تو فردی جدید و محکم تر خواهد ساخت
موفق باشی و شاد زی
سلام
چي بگم ..شايد بايد صبورتر باشم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۰:۱۵:۵۸
سلام

از لطف کیارش عزیز ممنونم.

خانم بانو دو نفر رو به شما تحویل بدهند و حکم صادر کنند یکی رو باید از بالای کوه پرت کنی پائین. یکی اونیه که شما رو خیلی دوست داره و دیگری کسیه که شما خیلی دوستش داری. کدومش؟
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: golelale در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۷:۴۹
سلام
چه سوال سختي
به نظر من بايد كسي رو پرت كرد كه خيلي دوسش داريم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۱:۲۴
ولی چو متوجه سوال شدید این رو میفرمائید در اصل ما کسی رو که دوستمون داره قطعا" پرت میکنیم. میخواستم بگم روش زندگی بشر همینطوره متاسفانه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: golelale در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۱:۲۹:۱۲
 :-\ :-\ :-\ :-\ :-\
ما كه نفهميديم شما چي ميخواي چي نميخواي

به نظر من احساساتي بودن شما كار دستتون ميده
و اينكه اميدوارم راه درستو انتخاب كنيد موفق باشيد ;D
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: لینا در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۳:۰۵:۳۰
سلام خدمت دوستان گرامی

خانم بانو عزیز یکی از دوستان من مسئله مثل شما درگیر بود  اونم مثل شما تحصیل کرده و  استاد دانشگاه هست منم مثل بقیه دوستان میگفتم رهاش کن فکر نکن بهش و با مسافرت و خانواده و دوستان خودتو سرگرم کن و اینکه توی این رابطه فقط تو اسیب روحی میبینی و خیلی از حرفای که دوستان الان زدن بهش گفتم
اما هر چی من میگفتم اون بیشتر احساس دل تنگی میکرد و حتی گریه کرد میگفت درکم نمیتونی بکنی چون در موقعیتم نیستی واقعا راست میگفت
برام اون دوستم واقعا مهم بود و از زجر و روحیه بدش منم زجر میکشیدم اما حرف منطقی و درس همون بود که همه گفتن و منم به دوستم گفتم
دیدم اینکه من منطقی بخوام ازش رفتار کنه اصلا فایده نداره چون وقتی کسی دوس داری مثل کسی میشی که خودشو بخواب زده که تا خودش نخاد نمیشه بیدارش کرد
بهش گفتم خب بهش زنگ بزن ببین حرفش چیه ازش خواهش کن برگرده ( میدونستم وقتی این حرفا بزنه و اون کم محلی کنه واقعا زجر میکشه اما کم محلی اون بدلش میمونه هر بار که زنگ میزد و سرد رفتار میکرد دفعه بد رفتارش منطقی تر میشد بعد ده روز   یک بار اومد و گفت میخام فراموشش کنم و واقعا الان دیگه بد دو ماه اصلا بهش فکرم نمیکنه و به رفتار اون موقعش براش عجیبه
بانو جان  وقتی ی موضوعی عنوان میکنم انتظار داریم دیگران حمایتمون کنن نه شماتت
هیچ کدوم از ما یک درصد شما اون شخص نمیشناسیم بهتره با خودت صادق باش توی یک برگه صفات خوبش بنویس چیزای که باعث شده دوسش داشته باشی ببین چی هستند
توی همون برگه صفات خوب و داشته خودت بنویس مقایسه کن تا ارزش و منزلت خودت بچشمت بیاد و ببینی برای چی و کی داری به اب و اتیش میزنی تا دوباره داشته باشیش
هر بار مکالمه توی برگه دیالوگ خودت و اونو بنویس ببین تو پاسخ تو چی گفته مطمئن باش بهتر میتونی تصمیم بگیری اگه با خودت صادق باشی بازم میگم ما اونو نمیشناسیم شاید واقعا ارزش دوستی شما داشته باشه شایدم نه

از صمیم قلب ارزو میکنم بهترین لنتخاب داشته باشی و دعای صحیفه  روز جمعه واقعا معجزه میکنه توی هر موردی


حانم دلفان عزیزم واقعا زیبا مینویسید با اینکه خیلی جوان هستید حرفاتون خیلی پخته و دلنشین هستند واقعا ارزو دارم دوستی مثل شما داشته باشم هر چند قبلا با شما دوست بودم و هستم

خانم بانو ببینید چقد دوستان دلسوزانه ج داده اند من که واقعا لذت بردم و برای همه دوستان خوب که توی این تایپیک هستند ارزوی موفقیت روز افزون دارم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: S.V.KH در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۰:۴۹:۰۰
درود!

           الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها                  که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

نقل قول از: BANOO  date=1347705115
............چون يه نفر كه دوستش دارم هم خيلي زود از دستم ناراحت ميشه...............
دلم براش يه ذره شده..
.به خاطر اينكه از آخرين باري كه ناراحت شد و رفت هنوز بهم زنگ نزد...

ای که از کلک هنر نقش دل انگيز خدايی                    حيف باشد مه من کاين همه از مهر جدايی
گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجايی                     من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفايی
                                  عهد نابستن از آن به که ببندی و نپايی

نقل قول از: BANOO  date=1347767364
راستش پاك كردم شمارشو....چون عصباني شده بودم...
نقل قول از: BANOO  date=1347774249
من هم دوستش دارم حتي اگه منو نخاد هم بهش نياز دارم...
نقل قول از: BANOO  date=1347774674
من كمي كله شقم...اما نميدونستم حساسه انقد

تو که نوشم نه‌ای نیشم چرایی    تو که یارم نه‌ای پیشم چرایی
تو که مرهم نه‌ای بر داغ ریشم      نمک پاش دل ریشم چرایی

نقل قول از: آنوشا  date=1347772032
سلام دوست من فکر نون باش خربزه آبه .وقتی بیخیالت شده بیخیالش  شو...
نقل قول از: BANOO  date=1347772250
برات راحته...براي من نه نون بود نه خربزه..وگرنه وقتي ميخاست كادو بگيره برام سوئ استفاده ميكردم...
من فقط ميدونم من پشت دوستت دارم هام حس بود وعشق.

مدعی طعنه زند در غم عشق تو زيادم                          وين نداند که من از بهر عشق تو زادم
دوستان عيب کنندم که چرا دل بتو دادم                        بايد اول بتو گفتن که چنين خوب چرايی

نقل قول از: سعید صادقی  date=1347781375
چه حس نابی دارین....... کاش میفهمید........

مرا عجز و تو را بيداد دادند                          به هر كس هر چه بايد دادند
برهمن را وفا تعليم دادند                              صنم را بي وفايي ياد دادند
گران كردند گوش گل پس آنكه                       به بلبل فرصت فرياد دادند

نقل قول از: A.Ehsani  date=1347810358
...دو نفر رو به شما تحویل بدهند و حکم صادر کنند یکی رو باید از بالای کوه پرت کنی پائین. یکی اونیه که شما رو خیلی دوست داره و دیگری کسیه که شما خیلی دوستش داری. کدومش؟

چرخ امشب که بکام دل ما خواسته گشتن          دامنِ وصل تو نتوان برقيبان تو هشتن
نتوان از تو برای دل همسايه گذشتن                 شمع را بايد از اين خانه برون بردن و کشتن
                          تا که همسايه نداند که تو در خانهء مايی

نقل قول از: BANOO  date=1347799246
بانو
گريه نكن...
پاشو برو خونه يه دوش بگير..يه گل رو بو كن..كادوهاي تولدت رو ببين ..دف بزن ...موزيك گوش بده ...
چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی؟!
چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟!
پیله ات را بگشا؛تو به اندازه پروانه شدن زیبایی!
زندگی را تو بساز،نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف!
زندگی یعنی جنگ،تو بجنگ!
زندگی یعنی عشق،تو بدان عشق بورز!

نقل قول از: BANOO  date=1347799246
... بانو
مگه نگفتي حرف آخر رو من بزنم ؟...

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
یک طرف فاصله ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
... آخرین حرف تو چیست که بدان تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست...

بدرود
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۹:۱۶
درود بر دوست عزیز S.V.KH، زبان شعر زبان دلنشینیه، واقعا لذت بردم.


نقل قول از: لینا  date=1347820530

حانم دلفان عزیزم واقعا زیبا مینویسید با اینکه خیلی جوان هستید حرفاتون خیلی پخته و دلنشین هستند واقعا ارزو دارم دوستی مثل شما داشته باشم هر چند قبلا با شما دوست بودم و هستم


لینای عزیز من هم از دوستی با خوبانی مثل شما خوشحالم، براتون بهترین ها رو آرزو دارم.


نقل قول
بانو هستي؟
بانو
گريه نكن..الهي من فداي اون چشماي نازت برم.
پاشو برو خونه يه دوش بگير..يه گل رو بو كن..كادوهاي تولدت رو ببين ..دف بزن ...موزيك گوش بده ...اصلا ميخاي اين جمعه بريم كوه؟
بانوي من يه كم حرف بزن برام
مگه قرار نبود به هم انرژي بديم و مثبت باشيم؟

اشكاتو پاك كن خانومي..الهي من قربونت برم
اينطوري نگام نكن دلم ميگيره
 بانو
مگه نگفتي حرف آخر رو من بزنم ؟
خب پاشو اشكاتو پاك كن و دختر خوبي باش

بانوی عزیز حدس میزدم اما حالا دیگه مطمئن شدم که خیلی یک رو و پوست کننده ای، این خیلی خصلت خوبیه، مخصوصا برای دوستان و نزدیکاتون، تکلیف خودشون رو با تو میدونن، چیزی پنهانی در درونت نداری، ولی دختر خوب آسیب میبینی، یه مقدار تودار باش، مثل یه گاوصندوق باز که هر دزدی از محتویاتش با خبر میشه و ...

نقل قول
............چون يه نفر كه دوستش دارم هم خيلي زود از دستم ناراحت ميشه...............
دلم براش يه ذره شده..
.به خاطر اينكه از آخرين باري كه ناراحت شد و رفت هنوز بهم زنگ نزد...

اگر با دیگرانش بود میلی، سبوی ما چرا بشکست لیلی...

شاید جای دیگه دل شکستی و خدا چون دوست داره نمی خواد بذاره واسه روز حساب و کتاب، می خواد الان سبکت کنه، من قبلا تجربش رو داشتم، منظورم اصلا این نیست که برگرد به سمتش، فقط میگم خدا اونایی رو که دوس داره رو بیدارتر نگه میداره.


حرف آخرم اینه که چند ماه بعد از گل خندونتر میشی، نگران خودت نباش عزیزم.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: محسنی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۶:۵۷
نقل قول از: A.Ehsani  date=1347810358
سلام

از لطف کیارش عزیز ممنونم.

خانم بانو دو نفر رو به شما تحویل بدهند و حکم صادر کنند یکی رو باید از بالای کوه پرت کنی پائین. یکی اونیه که شما رو خیلی دوست داره و دیگری کسیه که شما خیلی دوستش داری. کدومش؟

سلام قطعا باید کسی رو پرت کرد که اون حکم رو صادر کرده
گذشته از این حرفها من اگر باشم خودم رو پرت میکنم تا از شر دنیا و دنیایی هایی که همیشه برای دیگران بدی خواستند راحت شوم
بانو خانم
آیا به شخصیت شناسی از روی ماه تولد اعتقاد داری؟به ماه تولدش رجوع کن ببین چه خصوصیات اخلاقی داره برخی افراد هستند که خصوصیات منحصر به فردی دارند مثلا به قول شما کم توجهی به برخی مسائل که از نظر آنها کوچک و بی اهمیت است اما توجه بیشتر به مسائل والاتر ... یا برخی انقدر درگیر مسائل زندگی هستند که فرصتی برای دیگر مسائل نمیماند اما همین افراد گاها تنها کسانی هستند که میشود در زندگی به آنها تکیه کرد چون افکار بزرگی دارند

یا به تشویش غصه راضی شود      یا جگر بند پیش زاغ بنه
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: عشق حسابدار در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۲:۰۳
نقل قول از: آنوشا  date=1347704393
رفتن کسی که لایق نیست.............نعمت است نه فاجعه............
بانوی مهربون به کسی محبت کن که درکت کنه و با احساساتت بازی نکنه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: عشق حسابدار در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۳:۴۹
نقل قول از: محسنی
بانو خانم
آیا به شخصیت شناسی از روی ماه تولد اعتقاد داری؟به ماه تولدش رجوع کن ببین چه خصوصیات اخلاقی
به این اعتقاد دارم. حسابدارهای رمانتیک واقعا جالبه  ;)
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: آزاده پرتو در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۶:۰۴
سلام بانوجان
بیشتر دخترا تجربه تو رو واسه یکبار هم که شده تو زندگی داشتن خیلیا نصیحت کردن-مشاوره رفتن و........ ولی از دید من تا خودت نتونی با این موضوع کنار بیای هیشکی نمیتونه کمکت کنه
دوستی داشتم تو دوران دبیرستان وقتی دلش گرفته بودوگریه میکرد همه میگفتن چه دوستی هستی که نمیتونی ارومش کنی ولی تنها جاوابم که دوستم بعدهابهم گفت بهترین جواب بوده این بود:بزاریدگریه کنه تا خودش خودشو اروم کنه اروم کردن زوری تاثیرش چند دقیقه است . پس خانمی سعی کن با موضوع کنار بیای وخوب تجزیه و تحلیلش کن چون احساس پاک و واقعی با یکی دو روز از بین نمیره زمان کمترش میکنه ولی محوش نمیکنه چون ادمی با خاطراتش زنده است تنها کسی که میتونه بهت کمک کنه خودتی دنیا خیلی کوچیکه و عمرما خیلی کوتاه پس درست فکرکن و تصمیم قطعی بگیر
در پناه حق
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۹:۱۶
نقل قول از: S.V.KH
درود!

           الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها                  که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

ای که از کلک هنر نقش دل انگيز خدايی                    حيف باشد مه من کاين همه از مهر جدايی
گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجايی                     من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفايی
                                  عهد نابستن از آن به که ببندی و نپايی
 
تو که نوشم نه‌ای نیشم چرایی    تو که یارم نه‌ای پیشم چرایی
تو که مرهم نه‌ای بر داغ ریشم      نمک پاش دل ریشم چرایی


مدعی طعنه زند در غم عشق تو زيادم                          وين نداند که من از بهر عشق تو زادم
دوستان عيب کنندم که چرا دل بتو دادم                        بايد اول بتو گفتن که چنين خوب چرايی

مرا عجز و تو را بيداد دادند                          به هر كس هر چه بايد دادند
برهمن را وفا تعليم دادند                              صنم را بي وفايي ياد دادند
گران كردند گوش گل پس آنگه                       به بلبل فرصت فرياد دادند

چرخ امشب که بکام دل ما خواسته گشتن          دامنِ وصل تو نتوان برقيبان تو هشتن
نتوان از تو برای دل همسايه گذشتن                 شمع را بايد از اين خانه برون بردن و کشتن
                          تا که همسايه نداند که تو در خانهء مايی
چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی؟!
چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟!
پیله ات را بگشا؛تو به اندازه پروانه شدن زیبایی!
زندگی را تو بساز،نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف!
زندگی یعنی جنگ،تو بجنگ!
زندگی یعنی عشق،تو بدان عشق بورز!

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
یک طرف فاصله ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
... آخرین حرف تو چیست که بدان تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست...

بدرود
خيلي زيبا بود
آفرين به همچين نظري
زيبا و كارآمد
فقط يه مصرع رو اشتباه نوشتيد كه من اصلاح مي كنم

مرا عجز و تو را بيداد دادند. ............ به هر كس هر چه بايد داد دادند ...
واژه "داد " رو جا انداخته بوديد
خيلي لذت بردم از خوندن نظرتون بخصوص اينكه در جواب هر قسمت شعري با انتخابي زيبا نوشته شد....
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: سعید صادقی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۴:۳۶
در بن بست هم راه آسمان باز است،پرواز را بياموز ;D
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۹:۴۶
خوش به حالتون خانم بانو
چقد دوستاي خوبي داريد
استاد احساني با نظر هاي خوب و هميشه كاربرديشون ...
آقاي صادقي آقا سيد S.V.KH وآقاي محسني و خيلي هاي ديگه
خانم لينا بعد يك ماه اومدن و انقد براشون مهم بوديد كه نظر به اون قشنگي دادن
خانم دلفان با نظراي خيلي كارآمدشون و دلسوزانه اشون
آنوشا خانم كه هميشه نگرانه تا آسيب نبينيد
خانم پرتو كه هميشه بدون توقع كمك كردن
گل لاله و ....
ببينيد چقد براشون عزيزيد
خوش به حالتون به خاطر اين همه دوست خوب و مهربون
چقد دلم مي خواست تا وقتي كيارش تو لحظه هاي سخت بود دوستي داشت كه .....
واقعا گاهي بودن يه دوست كنارت خيلي كمك مي كنه
من چون از اين محروم بودم خيلي حسرتشو خوردم ....
چقد دلم گرفت ... به خاطر اينكه .....
جایی روم که جنس وفا را خرد کسی

نام متاع من به زبان آورد کسی

 

یاری که دستگیری یاری کند کجاست؟

گر سینه ای خراشد و جیبی دَرَد کسی

 

یاریست هرچه هست و ز یاری غرض وفاست

یاری که بی وفاست کجا میبرد کسی؟

 

دهقان چه خوب گفت چو میکند خار بن

شاخی کش این بر است چرا پرورد کسی

 

وحشی برای صحبت یاران بی وفا

خاطر چرا حزین کند و غم خورد کسی؟؟؟
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۷:۵۹
هیچ کس اشکی برای ما نریخت


 هر که با ما بود از ما می گریخت


 چند روزی هست حالم دیدنیست


 حال من از این و آن پرسیدنیست


 گاه بر روی زمین زل می زنم


 گاه بر حافظ تفاءل می زنم


 حافظ دیوانه فالم را گرفت


 یک غزل آمد که حالم را گرفت:


 ما زیاران چشم یاری داشتیم


خود غلط بود آنچه می پنداشتیم


عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۴:۳۴
حالم بد نيست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم

آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بيدارم نکردی؟ آفتاب!!!!

خنجری بر قلب بيمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست

سنگ را بستند و سگ آزاد شد يک شبه بيداد آمد داد شد

درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم

من که با دريا تلاطم کرده ام راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟

قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوشباورم گولم مزن!

من نمی گويم که خاموشم مکن من نمی گويم فراموشم مکن

من نمي گويم که با من يار باش من نمی گويم مرا غم خوار باش

من نمی گويم،دگر گفتن بس است گفتن اما هيچ نشنفتن بس است

روزگارت باد شيرين! شاد باش دست کم يک شب تو هم فرهاد باش

آه! در شهر شما ياری نبود قصه هايم را خريداری نبود!!!

وای! رسم شهرتان بيداد بود شهرتان از خون ما آباد بود

از درو ديوارتان خون می چکد خون من،فرهاد،مجنون می چکد

خسته ام از قصه های شوم تان خسته از همدردی مسموم تان

اينهمه خنجر دل کس خون نشد اين همه ليلی،کسی مجنون نشد

آسمان خالی شد از فريادتان بيستون در حسرت فرهادتان

کوه کندن گر نباشد پيشه ام بويی از فرهاد دارد تيشه ام

عشق از من دورو پايم لنگ بود قيمتش بسيار و دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پايم خسته بود تيشه گر افتاد دستم بسته بود

هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!

هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!

هيچ کس اشکی برای ما نريخت هر که با ما بود از ما می گريخت

چند روزی هست حالم ديدنیست حال من از اين و آن پرسيدنيست

گاه بر روی زمين زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم

حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:

" ما زياران چشم ياری داشتيم خود غلط بود آنچه می پنداشتيم"

عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: آزاده پرتو در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۵:۲۸
ممنون جناب کیارش
درسته دوستی کنارتون نبود ولی برترین دوست رو کنارتون داشتید:
           خـــــــــــــــــــدا
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۲:۰۵
نقل قول از: آنوشا
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
 چند روزی هست حالم دیدنیست
 حال من از این و آن پرسیدنیست
 گاه بر روی زمین زل می زنم
 گاه بر حافظ تفاءل می زنم
 حافظ دیوانه فالم را گرفت
 یک غزل آمد که حالم را گرفت:
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
[/size]
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
-------------------------
در جوابتون خانم پرتو
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
[/size]
خدا كه بود چون اونو پيش خودش برد ....
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: محسنی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۷:۲۹
کیارش عزیز

من ارادت بسیار به جنابعالی دارم و مطمئنا اگر خدای ناکرده گوشه ای از دلت گرفت بدون روی همه ما میتونی حساب باز کنی
این رو بهت قول میدم و تا وقتی خودت بخوای در کنارت هستیم و جویای احوالت
همیشه شاد باشی و غمتو نبینیم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۸:۴۴
نقل قول از: kiarash
خوش به حالتون خانم بانو
چقد دوستاي خوبي داريد
استاد احساني با نظر هاي خوب و هميشه كاربرديشون ...
آقاي صادقي آقا سيد S.V.KH وآقاي محسني و خيلي هاي ديگه
خانم لينا بعد يك ماه اومدن و انقد براشون مهم بوديد كه نظر به اون قشنگي دادن
خانم دلفان با نظراي خيلي كارآمدشون و دلسوزانه اشون
آنوشا خانم كه هميشه نگرانه تا آسيب نبينيد
خانم پرتو كه هميشه بدون توقع كمك كردن
گل لاله و ....
ببينيد چقد براشون عزيزيد
خوش به حالتون به خاطر اين همه دوست خوب و مهربون
چقد دلم مي خواست تا وقتي كيارش تو لحظه هاي سخت بود دوستي داشت كه .....
واقعا گاهي بودن يه دوست كنارت خيلي كمك مي كنه
من چون از اين محروم بودم خيلي حسرتشو خوردم ....


جناب کیارش بنی آدم اعضای یک پیکرند، فرق نمیکنه کی باشه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۰:۰۴
نقل قول از: DELFAN

جناب کیارش بنی آدم اعضای یک پیکرند، فرق نمیکنه کی باشه.
بله حق با شماست ولي...
غريبي بس مرا دلگير دارد
فلك بر گردنم زنجير دارد
فلك از گردنم زنجير بردار
كه غربت خاك دامن گير دارد
---
غربت جاييه كه اوني كه مي خواي نيستش
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۷:۴۲
نقل قول از: محسنی
کیارش عزیز

من ارادت بسیار به جنابعالی دارم و مطمئنا اگر خدای ناکرده گوشه ای از دلت گرفت بدون روی همه ما میتونی حساب باز کنی
این رو بهت قول میدم و تا وقتی خودت بخوای در کنارت هستیم و جویای احوالت
همیشه شاد باشی و غمتو نبینیم
سلام
ممنون از لطف شما
دلي كه نگيره كه دل نيست داداش گلم
دل من هم ديگه انقد گرفته كه عاديه واسش ....
ممنون از اينكه هستيد
خوب بياييم حرف هاي قشنگ بزنيم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۱:۰۵
سلام

دوستان تاپیک خیلی زیبائی شد آفرین بر همه شما که با ذوق هستید.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: سعید صادقی در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۵:۰۹
نقل قول از: A.Ehsani
سلام

دوستان تاپیک خیلی زیبائی شد آفرین بر همه شما که با ذوق هستید.
[با سلام خدمت شما
موافقم جناب احساني
احساس ميكنم بانوخانوم خيلي با احساس و با صداقت شروع كردند.آفرين.
واقعا نظرات زيبا مثل قطعات پازل كنار هم بودند.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۰:۳۰
نقل قول از: kiarash
سلام
ممنون از لطف شما
دلي كه نگيره كه دل نيست داداش گلم
دل من هم ديگه انقد گرفته كه عاديه واسش ....
ممنون از اينكه هستيد
خوب بياييم حرف هاي قشنگ بزنيم


چرا فک می کنید حرفای قشنگ یعنی فقط حرفای شاد کننده، این همه حرفای قشنگ زده شد.

دوستی که فقط تو شادی همراه باشه خیلی نمیشه بهش تکیه کرد.

من به این درددل ها میگم حرفای قشنگ، یه موقع هایی دور و بریام میگن ول کن این آهنگای غمگینو یه مقدار آهنگ شاد گوش بده واسه روحیه خوبه، ولی من اینطوری فک نمی کنم، آهنگای ملایم آرامش بخشه، آهنگای شاد همیشه آدمو شاد نمیکنه، وقتی غمگینی فقط داری یه چند ساعتی ادای آدم شادا رو در میاری.

این حرفایی که رد و بدل شد همش حس انسان دوستی بود، وحدت، چیزای قشنگی که الان نایاب شده.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: سعید صادقی در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۳:۰۳
[این حرفایی که رد و بدل شد همش حس انسان دوستی بود، وحدت، چیزای قشنگی که الان نایاب شده.[/b][/font][/size][/color]
[/quote]

 =D>
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۵:۳۶
احتمالا بانو تصمیم گرفته قیدشو بزنه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۸:۲۴
نقل قول از: آنوشا
احتمالا بانو تصمیم گرفته قیدشو بزنه.
جدي؟
كسي خبر داره بانو چه تصميمي گرفته؟
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۰:۳۹
نقل قول از: kiarash
جدي؟
كسي خبر داره بانو چه تصميمي گرفته؟
میگم شاید سکوت کرده متوجه شده به درد هم نمیخورند. آخه بانو به ازدواج فکر نمیکنه وبرا ازدواج نمیخواد چکاریه؟
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۵:۰۹
من نگرانم که نیومدنش به معنی مشغله باشه، یعنی ادامه...
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۶:۵۲
نقل قول از: سعید صادقی  date=1347951708
نه اصلا من قصد توهين به شخصيت بانو رو ندارم .ايشون شخصيت محترم و صادق و بيان شيريني دارند.
نميدونم شايدم دوستش نيست.حق باشماست.
ولي به نظرم به خاطر احتمالا تجربه كم بايد با آدمهاي ديگه اي رابطه داشته باشه.
هركسي از ظن خود شد يار من          از درون من نجست اسرارمن

متاسفم بخاطر خودم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۷:۲۲
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی    تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید    ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم    با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را      تا کی کند سیاهی چندین درازدستی
در گوشه سلامت مستور چون توان بود      تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی
آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست     کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ      چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۹:۳۹
حرفهايي هست براي گفتن
حرفهايي هست براي نگفتن
حرفهايي كه پاره‌هاي وجود آدمي اند و گفته نميشوند مگر مخاطب خويش را بيابند.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۲:۱۲
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم       تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود      مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات      در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود     کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد        در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد      دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی       من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ            چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: کوثری در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۱:۰۰
با سلام خدمت دوستان گرامي
من يه دختر 8 ساله دارم  با خودم فكر ميكنم  ممكنه در28 سالگي  براي دخترم  مشابه همين موضوع براش  پيش ‏بياد.‏

دوس داشتم اون موقع اگه با من مطرح ميكرد  اين حرفهارو بهش مي زدم‏؛

‏" خيلي خوشحالم كه لايق دونستي وموضوع به اين مهمي رو با من مطرح كردي  تو حالا يه دختر 28 ساله اي ‏وحتماً كسي كه شما دوسش داري حتماً لياقت وارزشش داره. ‏
‏ با اين صحبتهايي كه تا الان از اين موضوع برام گفتي احتمالاً بينتون  فعلاً شكراب ،ميدونم حتماً رابطتون قبلاً ‏خيلي خوب بوده وشايد يه مقدار براش قيافه گرفتي  و اونم باهات كنتاك كرده .‏
حالا براي چي شما شمارشو پاك كردي؟ اولاً همينجا يه نصيحت پدرانه بهت ميكنم كه هيچوقت شماره كسي رو كه ‏دوست داري پاك نكن، چون بعد مجبور ميشي با هزار مكافات  پيداش كني . البته شايد اونم همون لحظه ناراحت ‏شده واونم شماره تو رو  پاك كرده . نميدونم شايد ممكنه با كس ديگه دوس شده باشه.‏
‏ ببين دخترم تو كلاً راه درستي رو رفتي از اينكه كاملاً با عشق واحساس  وارد اين رابطه شدي تو رو تحسين ‏ميكنم خيلي عاليه اميدوارم اگر چه قرار بود با ايشون وچه قرار بود با كس ديگه اي باشي  هميشه همنطور باش.  ‏چون تو اينجوري بزرگ شدي واهل سوء استفاده نيستي پس اصلاً سعي نكن خودت رو تغيير بدي.‏
‏  به نظر من هرجوري شده  دوباره پيداش كن وحرفاي دلت بهش بزن وبهش بگو واقعاً دوسش داري (البته ‏همنطور كه از بچگي ياد گرفتي هيچوقت عزت نفست رو زير پا نذار) اگه دلش پيش كس ديگه اي نباشه مطمئن ‏باش رابطتتون برميگرده واگه كس ديگه اي تو زندگيش باشه مطمئن باش از برخوردش به راحتي ميفهمي .شما ‏كله شقي كردي ويه رابطه خوب رو خراب كردي بايد ناراحت باشي ولي خوب  اشتباه از انسانه اصلاً مهم نيست.  ‏اگه شما يك بار تونستي كيس مناسبت خودت رو پيدا كني حتماً دوباره ميتوني .نبايد كم بياري دوباره بلند شو ‏وخودت رو بساز ،
ضمناً اونو هم  بخاطر اينكه فرشته اي مثل تورو از دست داده توي دلت  ببخش وبراش آرزوي بهترينها رو كن ‏مطمئن باش اگه ببخشيش بخاطر خودت و  اينكه دوس داشتنت خيلي حرمت داشته، آرزوي خوشبخت شدن  براش ‏ميكني .‏
بعد از بخشيدنش اولش - حتي  اصلاً يه شب - هم  فكرشو كنار نذار اخلاقش، رفتارش، زيبايييش ،خوش تيپيشو ‏همه چيزش به دقت وبا دلت آناليز كن وفكر كن كه چي داشت كه اينقدر تورو مجذوب خودش كرد سعي كن انتخاب ‏بعديت هم حتماً همون ويژگيها رو داشته باشه از چيزهايي كه لياقتشو داري به هيچ عنوان كوتاه نياي شايد با آناليز ‏كردن، كيسي رو پيدا كردي كه مجموع شرايطش از اون هم بهتر باشه، شايد اصلا با گذشت زمان ايده آلهات هم ‏عوض شد. يادته بچه كه بودي ميگفتي ميخوام فقط معلم مهد كودك بشم . حالا بلند شو زياد "نميخام ونميخامم" نكن ‏‏. بلند شو و برو از زير سنگم شده پيداش كن وحرفاي دلت بهش بزن اگه دوست داري منم باهات بيام ."‏

سركار خانم بانو ‏
اميدوارم من تا20 سال ديگه اونقدر "آدم بزرگ" نشم  .وبتونم حرفهاي دل دخترم رودرك كنم  .‏

ولي خواهشم اينكه كه حرفاتونو با يه محرمي كه حرفتونو ميفهمه در ميون بذارين  ودركنار ايشون باقي راهو برين ‏‏.شايدم پيداش كردين واين سوء تفاهم ها رفع شد ومثل يه خاطره تمام اين فكرها  فراموش شدند.‏
با احترام

جناب آقاي  احساني عزيز ‏
مسلماً كسي كه پدرهستش حرفاي زيباي شما رو درك ميكنه ( ارسالهاي شماره 14 و17 همين تايپيك ). حتماً خيلي ‏ها  معلم هستند كه بايد بهشون احترام گذاشت ولي انسانهاي محدودي هستند كه "معلم زندگي" هستند . شما معلم ‏زندگي هستين .‏
با تقديم احترام فراوان
[/color]
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۵:۱۵
سلام

جناب کوثری عزیز از دیدار شما خیلی خوشحالم و واقعا" از متن بسیار زیبای شما لذت بردم باور کن انگار ترجمه یک متن ادبی بود بسیار سپاسگزارم از بینش بزرگ شما.

باتشکر فراوان
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: S.V.KH در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۱:۳۳:۲۷
درود!

                                          خاک دل آن روز که می بیختند                شبنمی از عشق بر آن ریختند!


نقل قول از: BANOO
حرفهايي هست براي گفتن
حرفهايي هست براي نگفتن
حرفهايي كه پاره‌هاي وجود آدمي اند و گفته نميشوند مگر مخاطب خويش را بيابند.

سوزنم دوزد تمام پارگی های دلم
سوز دل خواهد که سوزن پارگیهای دلم دوزد به عشق
قیچی ام قیچی کند بند دلم را از تمام هستی ام
تیزی و برندگی خواهد که در این راه همراهی کند با درد عشق
متر من اندازه می گیرد محبتهای یاران مرا
چشم می خواهد بخواند این همه اندازه را با شور عشق
دفتر اندازه ها ، می نویسد یک به یک اندازه ی مهر و محبت های دوست
تا که در یادت بماند وقت سختی کیست همراهت به عشق
لیکن این اندازه ها قدری به قلبم کوچک است
تنگ می گردد دلم

نقل قول از: کوثری
من يه دختر 8 ساله دارم  با خودم فكر ميكنم  ممكنه در28 سالگي  براي دخترم  مشابه همين موضوع براش  پيش ‏بياد.‏دوس داشتم اون موقع اگه با من مطرح ميكرد  اين حرفهارو بهش مي زدم‏؛
 

بگذار ، كه بر شاخه اين صبح دلاويز                          بنشينم و از عشق سرودي بسرايم
آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبكبال                   پر گيرم ازين بام و به سوي تو بيايم
خورشيد از آن دور ، از آن قله پر برق                         آغوش كند باز ، همه مهر ، همه ناز
سيمرغ طلايي پرو بالي ست كه  چون من                از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز
پرواز به آنجا كه نشاط است و اميدست                     پرواز به آنجا كه سرود است و سرورست
آنجا كه  سراپاي تو  در روشني صبح                        روياي شرابي ست كه در جام بلور است
آنجا كه سحر، گونه گلگون تو در خواب                      از بوسه خورشيد ، چو برگ گل ناز است
آنجا كه من از روزن هر اختر شبگرد                          چشمم به تماشا و تمناي تو باز است !


نقل قول از: کوثری
...ببين دخترم تو كلاً راه درستي رو رفتي از اينكه كاملاً با عشق واحساس  وارد اين رابطه شدي تو رو تحسين ‏ميكنم ....‏  به نظر من هرجوري شده  دوباره پيداش كن وحرفاي دلت بهش بزن و بهش بگو:
 

من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است           راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم
هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد                         چون مي نگرم ، تو همه من ، من همه تو ام !
تو ، روشني و گرمي بازار وجودی                            در سينه من نيز ، دلي گرم تر از توست
تو يك سرآسوده به بالين ننهادی                             من نيز به سر مي دوم اندر طلب دوست  

نقل قول از: کوثری
...واگه كس ديگه اي تو زندگيش باشه مطمئن باش از برخوردش به راحتي ميفهمي اصلاً مهم نيست.  ‏اگه شما يك بار تونستي كيس مناسبت خودت رو پيدا كني حتماً دوباره ميتوني .نبايد كم بياري دوباره بلند شو ‏وخودت رو بساز...
ضمناً اونو هم  بخاطر اينكه فرشته اي مثل تورو از دست داده توي دلت  ببخش وبراش آرزوي بهترينها رو كن.‏بعد از بخشيدنش فكر كن كه چي داشت كه اينقدر تورو مجذوب خودش كرد سعي كن انتخاب ‏بعديت هم حتماً همون ويژگيها رو داشته باشه از چيزهايي كه لياقتشو داري به هيچ عنوان كوتاه نیا

ما هردو ، در اين صبح طربناك بهاري                       از خلوت و خاموشي شب ، پا به فراريم
ما هر دو ، در آغوش پر از مهر طبيعت                     با ديده جان ، محو تماشاي بهاريم
ما ، آتش افتاده به نيزار ملاليم                              ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم
بگذار كه سرمست و غزل خوان،من و خورشيد        بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم.

نقل قول از: کوثری
حالا بلند شو زياد "نميخام ونميخامم" نكن...

نرگس مست تو مستوری مردم نگزید                 دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند
جلوه کن جلوه که خورشید بخلوت ننشیند          پرده بردار که بیگانه خود آن روی نبیند
                                        تو بزرگی و در آئینه ی کوچک ننمایی
بدرود.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: سعید صادقی در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۲:۳۵
نقل قول از: BANOO
زنده موندم تا بياي و بعد ديدنت بميرم
يه صداي خسته دارم يه دل شكسته دارم
كمكم كن تا بتونم سر رو شونه هات بذارم
[/size]
سلام خانووووووووووووم
اميدوارم بهتر شده باشين.به نظرم فكر به اون آدم رو بذار كنار و به كسي فكر كن كه شما رو بخاد .شما لياقتش رو دارين.كمي چشمتون رو باز كنين.آدمهاي بهتر از اون هستن.مطمئن باشين.

  ‏اگه شما يك بار تونستي كيس مناسبت خودت رو پيدا كني حتماً دوباره ميتوني .نبايد كم بياري دوباره بلند شو ‏وخودت رو بساز ،
ضمناً اونو هم  بخاطر اينكه فرشته اي مثل تورو از دست داده توي دلت  ببخش
با آقاي كوثري موافقم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: آزاده پرتو در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۹:۱۱
ادم نمیتونه کسی رو که دوست داره فراموش کنه ولی میتونه با خاطراتش دلخوش باشه ولی وقتی بدونی دیگه از دستت رفته نباید غصه بخوری بلکه باید بلند شی و با یه یاعلی گفتن زندگی رو شروع کنی

وقتی آدمها شما را ترک میکنند مانعشان نشوید
شما با کسانی که رهایتان میکنند آینده ای ندارید
آینده شما آنهایی هستند که در زندگیتان می مانندو در همه حال همراه و هم قدم شما هستند..
;D
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۵:۴۰
نقل قول از: آزاده پرتو date=1348027151
ادم نمیتونه کسی رو که دوست داره فراموش کنه ولی میتونه با خاطراتش دلخوش باشه ولی وقتی بدونی دیگه از دستت رفته نباید غصه بخوری بلکه باید بلند شی و با یه یاعلی گفتن زندگی رو شروع کنی

وقتی آدمها شما را ترک میکنند مانعشان نشوید
شما با کسانی که رهایتان میکنند آینده ای ندارید
آینده شما آنهایی هستند که در زندگیتان می مانندو در همه حال همراه و هم قدم شما هستند..
;D
سلام آزاده عزيزم
مرسي از عقايد و ديدگاه زيبات
اميدوارم هيچ وقت تو كار عشق درمانده نشويد.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۷:۱۱
نقل قول از: A.Ehsani  date=1347979515
سلام

جناب کوثری عزیز از دیدار شما خیلی خوشحالم و واقعا" از متن بسیار زیبای شما لذت بردم باور کن انگار ترجمه یک متن ادبی بود بسیار سپاسگزارم از بینش بزرگ شما.

باتشکر فراوان
با سلام خدمت جناب احساني
ممنون از شما كه به دنياي كوچك و بي اعتبار من اومدين و منو بي اندازه مشعوف كرديد.
پايدار باشين
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۸:۱۰

من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است           راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم
هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد                         چون مي نگرم ، تو همه من ، من همه تو ام !
تو ، روشني و گرمي بازار وجودی                            در سينه من نيز ، دلي گرم تر از توست
تو يك سرآسوده به بالين ننهادی                             من نيز به سر مي دوم اندر طلب دوست  



ممنون از اشعار زيباتون جناب s v kh
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: DELFAN در ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۴:۰۲
  بانوی عزیز تو دین اسلام در مورد تهمت نزدن و قضاوت نکردن و دل نشکستن هم توصیه های زیادی شده، اگه کسی گناهی کنه که فقط به خودش آسیب بزنه حق النفسه که دودش تو چشم خودش میره، ولی اگه تهمت بزنه و دل بشکونه و... حق الناسه که خدا نمیگذره.
  پس خودتو اذیت نکن، خدا بهترین ها رو برات آماده می کنه اگه صبور باشی.

زیباترین نعمت خدا عشقه، عشق زمینی شمشیر چوبیه و تمرین برای کار با شمشیر آهنی که عشق الهی و آسمونیه.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵:۲۶
الهي فداي خداي مهربوونم بشم
اگه تو نبودي الان من چه غلطي ميكردم
دم شما بچه هاي متا گرم حرفامو اينجا ميزنم
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۰:۳۱
نقل قول از: BANOO
خداي مهربوووونم هنوز پيشم پاش..نگي بانو ي حاي ديگه يكي مثل تو بهم نياز داره ..بانو رو بيشتر دوست داشته باش..خدايا امروز فرق قائل شو .منو تحويل بگير.
خدا ميگه:
آه يكي بود يكي نبود      يه عاشقي بود كه يه روز بهت ميگفت دوستت داره آه كه دوستت داره هنوز
خدايا
دلم یه دیوونه شده واست بی آزار هنوز
                                           از دل دیوونه نترس آخ که دوست داره هنوز
>:(
پس رفت... خدا رو شكر كن و زندگي تو كن
اوني كه رفتنيه هر كاريش كني ميره .. خودتو كوچيك نكن
عزت و كرامتت رو حفظ كن
ياد حرف آقاي كوثري بيوفت
نقل قول از: کوثری
‏همنطور كه از بچگي ياد گرفتي هيچوقت عزت نفست رو زير پا نذار ااگه كس ديگه اي تو زندگيش باشه مطمئن باش از برخوردش به راحتي ميفهمي  .  ‏اگه شما يك بار تونستي كيس مناسبت خودت رو پيدا كني حتماً دوباره ميتوني .نبايد كم بياري دوباره بلند شو ‏وخودت رو بساز ،
ضمناً اونو هم  بخاطر اينكه فرشته اي مثل تورو از دست داده توي دلت  ببخش وبراش آرزوي بهترينها رو كن ‏مطمئن باش اگه ببخشيش بخاطر خودت و  اينكه دوس داشتنت خيلي حرمت داشته، آرزوي خوشبخت شدن  براش ‏ميكني .‏
بعد از بخشيدنش اولش - حتي  اصلاً يه شب - هم  فكرشو كنار نذار اخلاقش، رفتارش، زيبايييش ،خوش تيپيشو ‏همه چيزش به دقت وبا دلت آناليز كن وفكر كن كه چي داشت كه اينقدر تورو مجذوب خودش كرد سعي كن انتخاب ‏بعديت هم حتماً همون ويژگيها رو داشته باشه از چيزهايي كه لياقتشو داري به هيچ عنوان كوتاه نياي شايد با آناليز ‏كردن، كيسي رو پيدا كردي كه مجموع شرايطش از اون هم بهتر باشه، شايد اصلا با گذشت زمان ايده آلهات هم ‏عوض شد. يادته بچه كه بودي ميگفتي ميخوام فقط معلم مهد كودك بشم . حالا بلند شو زياد "نميخام ونميخامم" نكن ‏‏.

عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۵:۴۴
من كوچيك نشدم .
چون به "تعز به من تشاء و تزل به من تشاء بيدك الخير "   ايمان دارم
چيزي كه شما كوچك شدن  ميدوني براي من اثبات خودم و احساسم بود

رو سر بنه به بالين     تنها مرا رها كن
تنها من خراب شبگرد مبتلا كن
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۹:۰۲
نقل قول از: BANOO  
كاش جاي هم بوديم
كاش ...درد من گريه امروز نيست
درد من يه موزيك مسخره است
هدهدمن...
چه جالب اين آهنگ مورد علاقه منه .... مسخره نيستا... البته هركسي نظري داره
اما خدا نكنه جاي هم باشيم
خانم بانو هر كسي دردي داره من ازخدا مي خوا م كه هيچ كس دردي نداشته باشه
ايشالا مشكل شما هم حل ميشه
نقل قول از: BANOO
من كوچيك نشدم .
چون به "تعز به من تشاء و تزل به من تشاء بيدك الخير "   ايمان دارم
چيزي كه شما كوچك شدن  ميدوني براي من اثبات خودم و احساسم بود

رو سر بنه به بالين     تنها مرا رها كن
تنها من خراب شبگرد مبتلا كن
منظورم رو بد رسوندم عذر مي خوام
به قول خيلي از دوستان انگار نبايد اظهار نظر كرد تا بر نخوره
معذرت كه نظر دادم

به قول آقاي كياني عزيز
شاد باشيد
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲:۴۶
قطره بارونه دلم خلوت زندون دلم
لیلای بی دریای من گریه مجنونه دلم
ابرکبودمن تویی بودونبودمن تویی
مهرسجودمن تویی وای به روزگارمن
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قراره من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بیقرارمن
هدهدمن هدی من همدم باوفای من
خبرببربه عشق من به عشق من خدای منعاشق دیدارمنم محوپدیدار تویی
خسته و بیمارمنم عشق تویی یارتویی
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قراره من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بیقرارمن
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۴:۱۹
نقل قول از: آنوشا
قطره بارونه دلم خلوت زندون دلم
لیلای بی دریای من گریه مجنونه دلم
ابرکبودمن تویی بودونبودمن تویی
مهرسجودمن تویی وای به روزگارمن
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قراره من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بیقرارمن
هدهدمن هدی من همدم باوفای من
خبرببربه عشق من به عشق من خدای من
عاشق دیدارمنم محوپدیدار تویی
خسته و بیمارمنم عشق تویی یارتویی
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قراره من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بیقرارمن

مرسي زيباست
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: kiarash در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۶:۳۸
نقل قول از: آزاده پرتو
چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها، افراد زیادی اونجا نبودن، 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود.
ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم، بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و ...
بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم.
به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده، خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش، اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم, اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد.
خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود، اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم، ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صف... از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه
دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم، دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش، به محض اینکه برگشت من رو شناخت، یه ذره رنگ و روش پرید، اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت: داداش او جریان یه دروغ بود یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم...
دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت: اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم، همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم. الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم. پیر مرده در جوابش گفت: ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود. من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده...
همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین، پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد، پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار..
من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم... رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن، بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین..
ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم... گفت داداشمی پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم... این و گفت و رفت..
یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه، ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم... واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید...
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: محسنی در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۱:۱۲
این نیز بگذرد
بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او می گوید : فردا به فلان حمام در فلان شهر برو و کار روزانه ی حمامی را از نزدیک نظاره کن. دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله ی دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است. به نزدیک حمامی رفت و گفت: کار بسیار سختی داری ،در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و... حمامی گفت: این نیز بگذرد.
یکسال گذشت برای بار دوم همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتری ها پول می گیرد. مرد وارد حمام شد وگفت :یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت تری داری، حمامی گفت: این نیز بگذرد
دوسال بعد هم خواب دید این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه ای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ شهر است. به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می بینم معتمد بازار و صاحب تیمچه ای شده ای،حمامی گفت: این نیز بگذرد. مرد تعجب کرد گفت: دوست من ،کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟
چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری در آن شهر رفت ولی او آن جا نبود .مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانه داری خود می خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین می دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است.
مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی آن شهر شد. جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت:خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی می بینم پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت: این نیز بگذرد. مرد شگفت زده شد و گفت : از مقام پادشاهی بالاتر چه می خواهی که باید بگذرد؟
ولی مرد سفر بعدی که به دربار پادشاه مراجعه کرد. گفتند: پادشاه مرده است! ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده، حک کرده و نوشته است: این نیز بگذرد!
هم موسم بهار طرب خیز بگــــــذرد
هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــذرد
گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگـذرد

سلام
بانو خانم همه سختی ها روزی تمام خواهد شد و سوز و گداز عاشقی است که کلمه عشق را زنده نگه داشته است اگر این عشق به وصال میرسید نامش عشق نبود
محکم باش قوی زی
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: BANOO در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۹:۰۵
اي نگاه سبز تو آيينه فرداي من                         آبي چشماي تو زيباترين درياي من
مثل گلهاي غزل مثل كبوترهاي عاشق             غرق شادي ميشود با ياد تو روياي من
نوبهار زندگي يك فصل از لبخند تست                 خنده ات را دوست دارم اي گل زيباي من
كاش ميشد زندگي را عشق را احساس را          هديه ميدادم به تو اي عشق بي همتاي من
دستهاي مهربانت بين ما پل ميزند                       لحظه اي كه ميكشي تصويري از فرداي من
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۴:۱۰
دو نشانه مهم از ایمان
1-صبر
2-گذشت

آلان رو رها کن شاهنامه آخرش خوش است. زندگی کن چند ماه بعد رنگها عوض شده. آسمان یه شکل دیگه است و زندگی رنگ و بوئی دیگر خواهد داشت فقط آنهائی که ایمان دارند میدانند که خواست او بهترین انتخاب است برای ما روزی به خودت و امروز خودت خواهی خندید که من چه بچه بودم و چقدر اشتباه فکر کردم.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: golelale در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۱:۳۱
نقل قول از: A.Ehsani
دو نشانه مهم از ایمان
1-صبر
2-گذشت

آلان رو رها کن شاهنامه آخرش خوش است. زندگی کن چند ماه بعد رنگها عوض شده. آسمان یه شکل دیگه است و زندگی رنگ و بوئی دیگر خواهد داشت فقط آنهائی که ایمان دارند میدانند که خواست او بهترین انتخاب است برای ما روزی به خودت و امروز خودت خواهی خندید که من چه بچه بودم و چقدر اشتباه فکر کردم.

 8)(چه جالب اما من دلم ميخواد به اون روزا گريه كنم نه خنده
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۷:۱۰
گریه هم خوبه آدم تخلیه میشه.وقتی چیزی رو نداریم تمام فکرمون همیشه جذب نداشته هاست و وقتی هم بهش رسیدیم می بینیم اینطور که براش حرص میزدیم ارزششو نداشت. واقعا" چیزهای این دنیائی رو بهش دل نبندید بخصوص عشق. اینها عشق نیست باور کنید اینها گرسنگیه که وقتی از دستش میدیم میگیم ما دیگه خواهیم مرد.عشق واقعی از دست رفتنی نیست فقط بیشتر اوقات به خدا فکر کن.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: آزاده پرتو در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۲:۵۳
اینو میدونم کار خدا بی حکمت نیست شاید جدایی بهتر از وصال بوده و تقدیر اینجوربرات رقم خورده.
بانو جان چندوقت بعد میبینی که صلاح تو نرسیدن بوده پس خودتو بسپار دست صاحب اصلیت.
حق نگهدارت
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: لینا در ۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۱:۲۷
نقل قول از: لینا

چی سخت است به کسی که اتش گرفته فهماند نباید دوید نباید



سخت است به کسی که اتش گرفته بفهمانی نباید دوید....


عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۱:۲۵
هنگامی که کسی آگاهانه تو را نمی فهمد

خودت را برای توجیه خسته نکن . . .
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۲:۰۳
عشق زیباست ، اما وقتی بی وفائی را دیدی عشق را مجازات نکن . . .
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۲:۳۹
دختری نباش که به مردی نیاز داره

 دختری باش که مردی به اون نیاز داره

 و این دو باهم خیلی متفاوتند 
 
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: حبیبی در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۴:۴۸
.

سکوت ، همیشه نشانه رضایت نیست!
شاید کسی دارد

خفـــــه می شـــود

پـشت ِ یـک بـغـض  . . .
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: m.amiri در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵:۲۸
برخی مواقع...سکوت رساترین فریاد است.
عنوان: پاسخ : نميخام
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۲:۵۵
با سلام و احترام

به نظر می رسد از دیدگاههای مختلف به این موضوع پرداخته شد و نظرات و راهنمایی های مناسبی نیز توسط اساتید تالار ارائه گردید لذا ادامه موضوع موجب اطاله بی جهت کلام و به درازا کشیدن آن است که علارقم کم اثر نمودن راهنمایی ها و اظهار نظرهای خالصانه ، موجب صرف انرژی کاربران به موضوعات غیر تخصصی و اسپم می گردد که با اهداف تالار گفتگوی تخصصی مغایر می باشد. لذا این موضوع قفل می گردد.

                                                    پیروز باشید