تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مرجع مدیریت منابع انسانی => نويسنده: اکبرزاده در ۲۵ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۶:۳۸

عنوان: بازانگاری مدیریت
رسال شده توسط: اکبرزاده در ۲۵ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۶:۳۸
بازانگاری مدیریت
 
"در طول تمدن بشری، مقاطعی از تاریخ وجود دارد که به­دلیل انباشت پیشرفتهای انجام شده، «انگاره­ها» یا «پارادایم»های گذشته جوابگوی نیازهای علمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی او نیست. در این برهه­های تاریخی است که شاهد تحولات بزرگ در جوامع انسانی و بروز پدیدهای هستیم که در زبان علمی «دگرگونی انگاره» یا «پارادایم شیفت» نام دارد.
واژه پارادایم شیفت را اولین بار توماس کوهن در تبیین چگونگی تحولات در علوم به­کار برده است. وی پیشرفت در علوم را در قالب این پدیده تشریح میکند و اظهار میدارد که هرگاه در یک علم، چارچوب پذیرفته­شده حاکم، جوابگوی سوالات مطرح شده درآن زمینه علمی نباشد پدیده پارادایم شیفت رخ می­دهد که در آن علم وارد چارچوب وسیعتری می­شود تا بتواند پاسخی برای پرسشهای موجود داشته باشد.
برای مثال در علم هندسه زمانی که پارادایم یا انگاره حاکم بر هندسه مسطحه جوابگوی پرسشهایی که بُعد سومی را می­طلبید، نبود، پارادایم شیفتی در این علم پدید آمد و هندسه فضایی مطرح شد.
پژوهشها نشان میدهد که اینگونه دگرگونیهای بنیادین در زندگی آدمی در هزاره اول ، هر هزار سال یک بار روی می­داد. در هزاره دوم، انسان هر صد سال شاهد این پدیده بود و پیشبینی میشود که در هزاره سوم هر ده سال یک پارادایم شیفت در زندگی ما روی دهد. آگاهی از این مطلب از این رودرخور توجه است که در هر یک از این دگرگونیهای بنیادین لا‌زم است که ما در انگاره­های خود بازنگری کنیم؛ که اگر چنین نکنیم گیج و مبهوت، از تفسیر رویدادهای پیرامونمان درخواهیم ماند و توان استفاده از فرصتها را از دست داده و مغلوب تهدیدات خواهیم بود.
نکته جالب این است که مردان و زنان پیروز تاریخ کسانی بودهاند که توانستهاند از فرصتهای بیشمار پیش آمده که از ویژگیهای این دوران دگرگونی است بهترین بهره­برداری را بکنند. و برعکس، بازندگان آنهایی بوده­اند که در چمبره رخوتها گرفتار آمده­اند و تهدیدات برخاسته ازتحولات برآنان چیره شده است. این بازندگان، دایناسورهای محکوم به نابودی در زمانه خویشاند.
پیتر دراکر، پدر مدیریت مدرن، در این خصوص به مدیران امروز هشدار میدهد که:
"هرچند سال یکبار تحولی بزرگ روی میدهد. انسان از گسلی میگذرد. ظرف دو سه دهه آینده، جامعه آرایش خود یعنی نگاه خویش به جهان، اصول پایه، ساختار اجتماعی و سیاسی، فن و هنر، و نهادهای عمده خویش را تغییر می­دهد.
پنجاه سال بعد دنیایی می­بینیم به کلی جدید، کسانی که پس از تحول زاده شدهاند نمیتوانند دنیایی را که پدربزرگها و مادر بزرگها در آن زندگی کرده­اند یا حتی دنیاییرا که پدر و مادر خودشان در آن زاده شدهاند مجسم کنند. اما دگرگونیهای بنیادین در این زمانه، پدیده­هایی که ۳۰ سال پیش دیدنی بود، رفته­رفته به مرحلهای می رسد که همه اثر خود را نمایان کند. این واقعیتها شالوده تجدید ساختار کسب و کار در جهان می­شود."
مدیران باید بدانند که در دورانی به سر میبرند که هر روز «روز از نو استو روزی از نو.» هر روز بازی نوینی آغاز می­شود و قوانین بازی هر روز از نو نوشته میشود. مدیران آگاه میدانند در چنین زمانهای امور مسلم دیروز به خرافه­های فردا تبدیل خواهند شد، و به گفته مایکل پورتر: "آینده به روی افراد و سازمانهایی که یارای گریز از جاذبه گذشته را ندارند، بسته خواهد بود."
بر مدیران هوشمند است که آگاه باشند، مسیری که ما در پیش داریم نقشه راهی ندارد و حتی نمی­دانیم که راه چیست. تنها چیزی که میدانیم این است که «وضعیت کنونی با معیارها و استانداردهای دیروز تعریف­پذیر نیست.» چنانچه تام پیترز می­گوید: "امروز نیازمند آموزش خود برای شرکت در بازی نو و بی­سابقه­ای هستیم؛ چیزی که آن را باز نگری نامیده­ایم."
پس پند هشیاران را به گوش گیریم و باز بینگاریم، باز بیندیشیم، و باز بسازیم! 
 
حیاتی­ترین کار و مسئولیت نسل ما این است که به بازانگاری در مورد سازمانهای خود، اعم از خصوصی و دولتی همت گماریم." (نقل از کتاب بازانگاری نوشته تام پیترز) دکتر فریبا لطیفی
 
نشریه تحلیلی پژوهشی سازمان حسابرسی