تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع زبان خارجه => لغات زبان انگلیسی => نويسنده: اجـاقـی در ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۲:۰۳:۰۷

عنوان: 300 - Bigamy درس بیست و پنجم 504 واژه
رسال شده توسط: اجـاقـی در ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۲:۰۳:۰۷
12.
Bigamy /bigʹ ə mē / IPA /'bɪgəmɪ / n

Def. having 2 wives/ husbands

ترجمه: دوزنی ، دو همسری


:Examples
A.    Some  people look upon    bigamy as   double  trouble
 برخی از مردم مسئله دو همسری را مشکل مضائف می دانند.

B.   MR   Winkle,   looking   at   his   wife, thought    bigamy  was  one crime  he would never  be guilty  of
آقای "وینکل" در حین نگاه به همسرش، داشت فکر می کرد که دو همسری بودن جرمی است که هر گز مرتکب نخواهد شد.

C.     Some  groups  are  in favor of    bigamy even though it is  Against the law of  the  land
بعضی از گروه ها، طرفدار دو همسری بودن هستند حتی اگر بر خلاف قانون مملکت باشد.