تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مرجع روانشناسی => مرجع سلامت و مشاوره روانشناسی => نويسنده: اجـاقـی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۱:۰۵
-
نظریه رشد کولبرگ
لاورنس کولبرگ، روانشناس، با اصلاح و توسعه کار پیاژه، نظریه جدیدی ارائه کرد که به توصیف رشد استدلال اخلاقی میپردازد. پیاژه یک فرایند دو مرحلهای را برای رشد اخلاقی تشریح کرد در حالی که نظریه رشد اخلاقی کولبرگ، شش مرحله در داخل سه سطح مختلف را در نظر میگیرد. کولبرگ نظریه پیاژه را توسعه داد و عنوان کرد که رشد اخلاقی یک فرایند مداوم است که در سراسر دوره عمر اتفاق میافتد. کولبرگ نظریه خود را بر پایه تحقیقات و مصاحبههایی که با گروههایی از نوجوانان و جوانان انجام داده بنا کرده است. تعدادی محظورات اخلاقی به بچهها عرضه شده و سپس با آنها مصاحبه به عمل آمده تا استدلالهایی که در پس قضاوتهای آنان در مورد هر سناریو قرار دارد، تعیین گردد. آنچه در زیر میآید یک نمونه از محظورات اخلاقی ارائه شده توسط کولبرگ است:
«زنی به خاطر ابتلا به نوع خاصی سرطان در حال مرگ است. تنها یک دارو وجود دارد که پزشکان فکر میکنند ممکن است جان او را نجات دهد. این دارو به تازگی توسط داروسازی ساخته شده است. هر چند ساختن دارو پرهزینه بوده امّا داروساز قیمتی معادل 10 برابر هزینه ساخت برای آن در نظر گرفته است. مثلاً فرض کنید 200 دلار صرف ساختن آن کرده و 2000 دلار آن را به فروش میرساند. شوهر زن بیمار به هر کس که میشناسد برای قرض گرفتن مراجعه میکند امّا رویهم رفته موفق به جمعآوری بیشتر از 1000 دلار، یعنی نصف قیمت دارو نمیشود. او به داروساز میگوید که زنش در آستانه مرگ است و از او درخواست میکند که یا دارو را ارزانتر بدهد و یا به او اجازه دهد که بقیه پول آن را بعداً بپردازد. امّا داروساز موافقت نمیکند و میگوید من این دارو را کشف کردهام و میخواهم از بابت آن پولدار شوم. سرانجام مرد از قانعکردن داروساز ناامید میشود و شبانه به داروخانه دستبرد میزند و دارو را برای زنش میدزدد. آیا آن مرد باید این کار را میکرد؟»
کولبرگ به پاسخ این سوال در مورد این که مرد کار درستی کرده است یا خیر زیاد علاقهمند نبود بلکه آنچه برای او جالب بود «استدلالهایی» بود که در پشت تصمیمات شرکتکنندگان در این نظرخواهی قرار داشت. کولبرگ پاسخهای دریافت شده را در قالب مراحل مختلف استدلال، ردهبندی کرد.
اگر شما میخواهید خود را در این زمینه بسنجید چه پاسخ واستدلالی برای این داستان دارید ؟....پیش از مطالعه مطالب پائین نظرتان رابگوئید .
[blink]شما میتوانید پاسختان را در این قسمت قرار دهید تا دیگران هم استفاده کنند یا آن را در ذهن خود نگه دارید.[/blink]
سطح 1- اخلاق پیشقراردادی
مرحله 1- اطاعت و تنبیه
نخستین مراحل رشد اخلاقی در بین نوجوانان و جوانان مشترک است. در این مرحله، بچهها قوانین را ثابت و مطلق میانگارند. اطاعت از قوانین بسیار مهم است زیرا باعث جلوگیری از تنبیه میشود.
مرحله 2: فردگرایی و مبادله
در این مرحله، نقطه نظرات فردی و قضاوت بچهها برپایه چگونگی بر آورده ساختن نیازهای فردی قرار دارد. مثلاً در مورد داستان قبلی، بچهها میگفتند که بهترین کار، کاری بود که به بهترین وجه نیازهای همسر زن بیمار را برآورده میکرد. تقابل، تنها در صورتی که در خدمت علائق شخصی فرد باشد امکانپذیر است.
سطح 2- اخلاق قراردادی
مرحله 3: رواط میان فردی
این مرحله بر زندگی مطابق نقشها و انتظارات اجتماعی تمرکز دارد. همرنگی با جماعت، «خوب» جلوهگر شدن و ملاحظه تاثیر تصمیمات بر روابط، مورد تاکید قرار میگیرد.
مرحله 4: حفظ مرتبه اجتماعی
در این مرحله از رشد اخلاقی، انسانها به هنگام قضاوت کردن جامعه را به صورت کلّی در نظر میگیرند. تمرکز اصلی بر حفظ قانون، پیروی از مقررات، انجام وظیفه و احترام به مافوق است.
سطح 3- اخلاق پسقراردادی
مرحله 5: قراردادهای اجتماعی و حقوق فردی
در این مرحله، انسانها شروع به در نظر گرفتن ارزشها، عقاید و باورهای متفاوت سایر مردم میکنند. قوانی برای حفظ یک جامعه اهمیت دارند امّا افراد جامعه باید این استانداردها و چهارچوبها را قبول داشته باشند.
مرحله 6: اصول همگانی
آخرین سطح از استدلال اخلاقی کولبرگ بر پایه اصول اخلاقی همگانی و استدلال انتزاعی قرار دارد. در این مرحله، انسانها از این اصول که ملکه ذهنشان شده است پیروی میکنند، حتی اگر با قوانین و مقررات تناقض داشته باشند.
انتقادهایی بر نظریه رشد اخلاقی کولبرگ
آیا استدلال اخلاقی لزوماً به رفتار اخلاقی منجر میشود؟ نظریه کولبرگ به تفکّر اخلاقی میپردازد در حالی که بین دانستن این که چه کار باید بکنیم و اعمال واقعی ما اختلاف زیادی وجود دارد.
آیا عدالت، تنها جنبه استدلال اخلاقی است که باید در نظر گرفت؟ نظریه کولبرگ بر مفهوم «عدالت» به هنگام تصمیمگیریهای اخلاقی، تأکید بیش از اندازهای دارد. در حالی که عوامل دیگر نظیر دلسوزی، ترحّم، مواظبت و سایر احساسات میان فردی میتوانند سهم مهمی در استدلال اخلاقی داشته باشند.
آیا نظریه کولبرگ تأکید بیش از اندازهای بر فلسفه غربی دارد؟ فرهنگهای فردگرا بر حقوق فردی تأکید دارند در حالی که فرهنگهای جمعگرا بر اهمیت جامعه تاکید میورزند. فرهنگهای شرقی ممکن است نظرگاههای اخلاقی متفاوتی داشته باشند که نظریه کولبرگ آنها را به حساب نیاورده است.
-
به نظرمن :ازطرفی این مرد کار درستی انجام داده زیرا نجات جان یک انسان از اهمیت بیشتری برخوردار است
از طرفی هم کار درستی انجام نداده ، زیرا تجاوز به حقوق دیگران کار درستی نمیباشد.ونیز میتوان گفت اگر هر کسی
به دلیل مشکلات شخصی ویا هر چیز دیگری دست به دزدی بزند ، این کار برای دیگران عادی و الگو میشود.
-
نظریه رشد اخلاقی لارنس کلبرگ
(http://e-ducation.net/philosophers/stanley-cavell.jpg)
روانشناس آمریکائی، لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg)، کار پیاژه را در مورد استدلال اخلاقی گسترش داد تا نوجوانی و بزرگسالی را نیز دربرگیرد (کلبرگ، ۱۹۷۶، ۱۹۶۹). کلبرگ با ارائهٔ تنگناهای اخلاقی در قالب داستان تلاش کرد مراحل جهانشمول در رشد قضاوت اخلاقی را مشخص نماید. برای مثال، در یکی از این داستانها همسر مردی در حال مرگ است و نیاز به داروئی دارد که مرد استطاعت خرید آن را ندارد. مرد از داروساز تقاضا میکند آن دارو را ارزانتر به او بفروشد. وقتی داروساز امتناع میکند، مرد تصمیم میگیرد، دارو را بدزدد. از آزمودنیها خواسته میشود دربارهٔ عمل این مرد اظهارنظر کنند.
با تحلیلهای پاسخهای کودکان به چند نوع از این تنگناهای اخلاقی، کلبرگ شش مرحله در رشد قضاوت اخلاقی مشخص ساخت که در سه سطح گروهبندی شدهاند (جدول مراحل استدلال اخلاقی). پاسخها براساس دلایل ارائه شده برای تصمیمات، و نه براساس درستی یا نادرستی عمل مورد بحث، نمرهگذاری میشوند: برای مثال، تأیید مرد به این دلیل که ”براثر مرگ همسر زندگیش سخت میشد،“ یا مخالفت به آن بهخاطر اینکه ”دزدیدن دارو، دستگیری و زندان در پی داشت.“ هر دو به مرحلهٔ اول رشد اخلاقی تعلق دارند. در هر دو مورد، درستی یا نادرستی عمل مرد براساس انتظار مجازات ارزیابی شده است.
مراحل استدلال اخلاقی
سطح اول: اخلاق پیشعرفی (preconventional)
مرحلهٔ ۱:
جهتگزینی براساس تنبیه (اطاعت از قوانین بهمنظور اجتناب از تنبیه)
مرحلهٔ ۲:
جهتگزینی براساس پاداش (همنوائی با دیگران برای دریافت پاداش و مزایا)
سطح دوم: اخلاق عرفی (conventional)
مرحلهٔ ۳:
جهتگزینی براساس الگوی دختر خوب / پسر خوب (همنوائی نشان میدهد تا از عدم تأیید دیگران در امان بماند).
مرحلهٔ ۴:
جهتگزینی براساس وابستگی به مرجع قدرت (قانون و قواعد اجتماعی را رعایت میکند تا از توبیخ مراجع قدرت و احساس گناه در مورد انجام ندادن وظایف خود درامان باشد).
سطح سوم: اخلاق پسعرفی
مرحلهٔ ۵:
جهتگزینی مبتنی بر قرارداد اجتماعی (اعمال خود را طبق اصولی که همگان برای بهزیستی جامعه الزامی میدانند هدایت میکند؛ از اصول پیروی میکند تا از احترام همگنان برخوردار باشد و از این طریق احترام بهنفس را نیز حفظ کند.
مرحلهٔ ۶:
جهتگزینی مبتنی بر اصول اخلاقی (اعمال خود را طبق اصولی که شخصاً انتخاب کرده - اصولی که در آنها عدالت، سرافرازی و برابری ارزشمند شناخته میشود - هدایت میکند. از اصول پیروی میکند تا از سرزنش خویشتن در امان باشد.
کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی به موازات افزایش سن، طبق مراحل معینی رشد میکند.
کلبرگ معتقد بود همهٔ کودکان تا حدود ده سالگی، یعنی زمانی که ارزیابی اعمال خود از دید دیگران آغاز میشود (سطح دوم)، در سطح اول قرار دارند. استدلال اغلب کودکان تا سیزده سالگی در همین سطح است. به پیروی از پیاژه، کلبرگ این نظر را پیش کشید که فقط کسانی قادر به تفکر انتزاعی لازم برای سطح سوم، یعنی اخلاق پس عرفی هستند که بهسطح تفکر بهشیوهٔ عملیات صوری رسیده باشند. بالاترین مرحله، مرحلهٔ ششم، مستلزم دستیابی به اصول اخلاقی انتزاعی و رعایت آنها بهمنظور اجتناب از سرزنش خویشتن است.
کلبرگ گزارش میدهد که در کمتر از ۱۰ درصد آزمودنیهای بزرگسال به پاسخ ”کاملاً مبتنی بر اصول“ مرحلهٔ ششم تفکر برمیخوریم که شبیه پاسخ زیر از نوجوانی شانزده ساله به مسئلهٔ ”تنگنای مرد“ باشد: ”طبق قوانین جامعه این مرد خطاکار است، ولی طبق قانون طبیعت و خدا، داروساز را باید خطاکار، و رفتار آن مرد را منطقی دانست. ارزش جان آدمی فراتر از منافع مادی است. وقتی جان کسی در خطر است حتی اگر غریبه هم باشد باز وظیفهٔ انسان حکم میکند که به نجات وی بشتابد“ (کلبرگ، ۱۹۶۸، ص ۲۴۴).
کلبرگ شواهدی برای توالی مراحل رشد اخلاقی در کودکان از چند فرهنگ، از جمله آمریکا، مکزیک، تایوان و ترکیه، ارائه کرده است (کلبی - Colby، کلبرگ، گیبز - Gibbs و لیبرمن - Lieberman در ۱۹۸۳؛ نیسان - Nisan و کلبرگ، ۱۹۸۲). از سوی دیگر، شواهدی حاکی از آن است که افراد در موقعیتهای متفاوت قواعد متفاوتی را بهکار میگیرند و توالی موردنظر کلبرگ دیده نمیشود (کورتینز - Kurtines و گریف - Greif در ۱۹۷۴). از نظریهٔ کلبرگ بهعلت ”مرد محوری“ نیز انتقاد شده است، زیرا در آن، شیوهٔ ”مردانهٔ“ استدلال انتزاعی مبتنی بر عدالت و حق در سطحی بالاتر از سبک ”زنانهٔ“ استدلال مبتنی بر مراقبت و توجه قرار گرفته است (گیلیگان - Gilligan در ۱۹۸۲).
-
جنسيت و «اخلاق مراقبت» / سيد حسن اسلامي
چكيده
امروزه نظريه اخلاق مراقبت، به مثابه بديلي براي نظريههاي اخلاقي سنتي که مردسالار قلمداد ميشود، از سوي برخي فمينيستها ارائه شده است. خانم کَرول گيليگان روش کولبرگ را در رشد قضاوت اخلاقي کودکان به کار گرفت و به نظريهاي در اخلاق رسيد که آن را «اخلاق مراقبت» (ethics of care) ناميد. يافتههاي وي بعدها به دست فيلسوفان و متفکران زن فمينيست تکميل شد و به صورت نظريهاي اخلاقي در برابر نظريات رايج غرب درآمد. اين نظريه اخلاقي سه نقد عمده بر نظريههاي اخلاقي تکليفگراي کانت و نتيجهگراي ميل وارد ميکند و آنها را به مثابه نظريات اخلاقي مردسالارانه ناقص يا نادرست ميشمارد. اين سه نقد عبارتند از استناد به قواعد عام اخلاقي، رعايت بيطرفي و تأکيد انحصاري بر عقلانيت. در برابر، ادعا ميشود که اخلاق مراقبت، اخلاقي است قاعدهگريز، جزيي­نگر، متنمحور، عيني، درگير و مبتني بر عواطف که ريشه جنسيتي دارد. نوشته حاضر به معرفي و تحليل اين ايده مي­پردازد.
مقدمه
زنِ هاينتس (Heinz) به سرطان مبتلاست. داروي او در اختيار داروساز شهر است که به تازگي با صرف تنها دويست دلار آن را ساخته است، اما مقدار مورد نياز آن را به کمتر از دو هزار دلار نميفروشد. هاينتس فقير است و به هر دري زده، اما تنها موفق به تهيه هزار دلار شده است، حال آن که داروساز به اين مبلغ قانع نيست. هاينتس بر سر دو راهي مانده است: يا بايد تسليم شود و بگذارد که زنش بميرد يا آن که دارو را بدزدد. آيا او بايد دارو را بدزدد يا به حق مالکيت ديگران احترام بگذارد؟
اين معضلي اخلاقي است که پاسخ شما به آن، ارزشها و اولويتهاي اخلاقيتان را معين ميکند. ممکن است بگوييد بايد آن دارو را بدزدد، زيرا حفظ جان مقدم بر رعايت حق مالکيت است. باز ممکن است گفته شود که بههيچ روي نبايد به حق ديگران تجاوز کرد و مالکيت آنان را ناديده گرفت. هر يک از اين دو گزينه را که انتخاب کنيد، در واقع نحوه اولويتبندي خود را بيان داشته و براساس آن عمل کردهايد. اما اين پرسش يا معضل اخلاقي در واقع وجه ديگري دارد که سر آغاز تأملاتي اخلاقي به شمار ميرود که حاصل آن به مثابه اخلاق مراقبت [1] (care ethics) و گاه اخلاق فمينيستي (Feminist ethics) صورتبندي و از آن دفاع شده است. حال به جاي تلاش در جهت پاسخ به اين معضل بهتر است کمي به زمينههاي آن اشاره شود.
2) شکلگيري اخلاق مراقبت
لاورنـس کولـبرگ (1927-1987)، روانشناس آمـريکايي و يکي از مهمترين نظريه پردازان رشد اخلاقي، معضل بالا را براي بررسـي تحـول اخلاقي در کودکان صورتبندي کرد. در واقع تحقيقات کولبرگ در ادامه پژوهش هاي ژان پياژه (روانشناس سؤيسي) بود. پياژه به قصد اثبات وجود اصول اخلاقي مطلق و جهان شمول، کتاب رشد قضاوت اخلاقي کودکان را منتشر کرد. کولبرگ در سال 1957 تحقيقي را آغاز کرد که سه سال به طول انجاميد و در پي آن نظريه رشد اخلاقي خود را عرضه داشت. کولبرگ کار خود را با انتخاب 72 پسر ده تا شانزده ساله شروع کرد و با طرح معضلات فرضي اخلاقي مانند معضل فوق کوشيد قضاوت اخلاقي آنان را بررسي، تحليل و طبقهبندي کند (Kohlberg, 2004:p189). نتيجه اين آزمون و تکرار آن با آزمودنيهاي نوجواني در کشورهاي انگلستان، مکزيک، ترکيه، تايوان و مالزي نشان داد که رشد قضاوت اخلاقي افراد در همه فرهنگها يکسان است و داوري براساس ترس از مجازات و اميد پاداش شروع ميشود و به نگرش اصولگرايانه مطلق و جهاني چون عمل بر اساس «قاعده زرين»[2] ختم ميشود. پيشتر از او ژان پياژه، نتيجه گرفته بود که رشد اخلاقي کودکان از دو مرحله ميگذرد: مرحله داوري اعمال براساس نتايج و مرحله داوري اعمال براساس انگيزهها (Crain, 1985: p118). اما کولبرگ به نتيجه ديگري رسيد. وي با تحليل پاسخهاي آزمودنيها درباره معضل سرقت دارو براي نجات جان همسر هاينتس، نتيجه گرفت که آنان با توجه به رشد اخلاقي خود در مجموع شش نوع پاسخ ميدهند، به اين صورت که انسانها در داوريهاي اخلاقي خود از اين شش مرحله ميگذرند: 1) داوري براساس ترس از مجازات يا اميد پاداش، 2) داوري براساس خودخواهي و نگرش ابزاري به ديـگران، 3) تلاش در جـهت حفظ روابط خود با ديگران، 4) توسل به قانون، تکـليف و حفظ وضع موجود، 5) قرارداد اجتماعي و تأکيد بر تکليف متـقابل، و 6) مرحله تبعيت از وجدان بر اساس قانون عام جهاني و تأکيد بر ارزش انسان و کرامت او به مثابه والاترين ارزشها (Ibid).
كولبرگ اين شش مرحله را در سه سطح پيش اخلاقي يا پيش قراردادي، قراردادي و فرا قراردادي گنجاند. غالب کودکان خردسال در سطح پيش قراردادي هستند و داوريهاي اخلاقي آنان يا براساس ترس و اميد است يا نگرشي ابزاري و منفعتطلبانه به ديگران دارند. براي مثال پسران روستايي در تايوان به معضل اخلاقي بالا پاسخ دادند که هاينتس بايد آن دارو را سرقت کند: «زيرا در غير اين صورت ناگزير است که هزينه بيشتري براي کفن و دفن زنش پرداخت کند.» همچنين پسري همسال آنان در مالزي گفت که هاينتس بايد دارو را بدزدد: «زيرا وي به زنش براي پخت غذا نيازمند است» (Ibid, p 190). هر دو پاسخ متعلق به مرحله دوم رشد اخلاقي است که در آن فرد صرفاً براساس منافع خود داوري ميکند. ليکن به تدريج افراد از مراحل پايين به مراحل بالاتر ميرسند و غالباً در همان مرحله سوم و چهارم ميمانند و تنها 20 تا 25 درصد به مرحله پنجم ميرسند و فقط 5 تا 10 درصد به مرحله نهايي راه پيدا ميکنند (Ibid).
منبع (http://www.mr-zanan.ir/Template1/News.aspx?NID=2825)
ادامه را در منبع بخوانید.....