تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع زبان خارجه => لغات زبان انگلیسی => نويسنده: اجـاقـی در ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۵:۵۱

عنوان: 492 - Indifference درس چهل و یک 504 واژه
رسال شده توسط: اجـاقـی در ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۵:۵۱
12.
Indifference /in difʹ  ər əns / IPA /ɪn'dɪfrəns /n

Syn. apatht; coolness; disregard

Ant. interest; concern
ترجمه: بی اعتنایی، بی توجهی، بی علاقگی.

Examples:

A.  Allen's indifference to his schoolwork worried his parents

بی توجهی "آلن" به انجام تکالیف مدرسه، خانواده اش را نگران نمود.


B.It was a matter of indifference to Bernie whether the story circulating* about his engagement was true or not

"برنی" راجع به درست بودن شایعه نامزدی اش، بی تفاوت بود.


C. My father could not refrain* from commenting on Linda's indifference to ward her brother's tears

پدرم نتوانست نسبت به موضوع بی اعتنایی "لیندا" نسبت به گریه برادرش، ساکت بنشیند.