تالار گفتگوی تخصصی متا

بخش عمومی تالار و آشنایی با متا => تالار مشترک بین تخصصها => نويسنده: حمید رستمی در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۲:۴۴

عنوان: بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ
رسال شده توسط: حمید رستمی در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۲:۴۴
یه پرستار استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشر کرده.

اولین حسرت: کاش جرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن.
حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم.
حسرت سوم: کاش شجاعت‌اش رو داشتم که احساسات‌ام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم: کاش رابطه‌هام رو با دوستام حفظ می‌کردم.
حسرت پنجم: کاش شادتر می‌بودم. 
عنوان: پاسخ : بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ
رسال شده توسط: haniyeh در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۸:۱۱
سلام آقای رستمی موضوع جالبی انتخاب کردید.
این حسرت که :"کاش جرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن. " به نظرتون شدنیه؟ اگه میشد عالی بود اما ما همیشه تو زندگی یه سری ملاحظات داریم وهمین باعث میشه اون حسرت رو خیلیامون داشته باشیم.یاد این جمله افتادم : توقع چیزیه که همه دارن اما تو نباید داشته باشی!
ممنون از مطلب خوبت
عنوان: پاسخ : بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ
رسال شده توسط: samira_d در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۱:۱۲:۱۳
یه پرستار استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشر کرده.

اولین حسرت: کاش جرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن.
حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم.
حسرت سوم: کاش شجاعت‌اش رو داشتم که احساسات‌ام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم: کاش رابطه‌هام رو با دوستام حفظ می‌کردم.
حسرت پنجم: کاش شادتر می‌بودم. 

واقعا درسته
و حسرت اینکه کاش از لحظه لحظه عمرمون به خوبی استفاده میکردیم چه در کنار خانواده چه در کنار دوستان
عنوان: پاسخ : بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ
رسال شده توسط: حمید رستمی در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۱:۱۴:۰۱
سه جمله براي دستيابي به موفقيت:
 1) بيشتر از ديگران بدان 2) بيشتر از ديگران كار كن 3) كمتر از ديگران توقع داشته باش
((ويليام شكسپير))
عنوان: پاسخ : بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ
رسال شده توسط: حمید رستمی در ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۲:۱۸:۱۱
خانوم صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود
با خودش گفت: "هممم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت
و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود
"هممم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت
...
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود
"اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !

روز بعد که
بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!
فریاد زد
ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن
ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه

ساده زندگی کن ،
جوانمردانه دوست بدار ،
و به فکر دوست دارانت باش