تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مرجع زبان خارجه => لغات زبان انگلیسی => نويسنده: اجـاقـی در ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۰:۳۰
عنوان:
395 - Wad درس سی و سوم 504 واژه
رسال شده توسط:
اجـاقـی
در
۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۰:۳۰
11.
Wad
/wäd/ IPA /wɒd /
n., v
Syn.
small, soft mass; to roll or crush into a small mass
wadsmall mass
ترجمه:
دسته ،بسته ، توب، کهنه , نمد , استري , توده کاه , توده , کپه کردن , فشردن
:Examples
A. To
decrease (http://irmeta.com/meta/b2128/t13819/)* the effects of the pressure, the diver put
wads
of cotton in his ears
غواص برای کاهش تاثیر فشار آب،
گلوله هایی
از پنبه را داخل گوش خود قرار داد.
B .The officer
challenged (http://irmeta.com/meta/b2128/t12717/)* George to explain the
wad
of fifty dollars which he had in his pocket
افسر "جورج" را مورد بازخواست قرار داد که توضیح دهد
بسته های
50 دلاری که در جیبش بود، از کجا آورده است.
C .Because the automatic firing mechanism was defective,* the hunter had to
wad
the powder into the gun by hand
شکارچی به علت اینکه سیستم شلیک خود کار اسلحه معیوب بودف مجبور شد آن را با دست از باروت
پُر کند.