تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مدیریت فن آوری اطلاعات => نويسنده: سید علا سبزپوش در ۱۴ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۹:۴۴

عنوان: ماجرای یک شرکت ایرانی: ADA
رسال شده توسط: سید علا سبزپوش در ۱۴ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۹:۴۴
پست مهمان علی نعمتی شهاب (+) با عنوان درسهایی از اینفوسیس (+) که به معرفی شرکت اینفوسیس هند و ارائه آن بعنوان یک الگو برای شرکتهای ایرانی پرداخته بود بحثهای زیادی به راه انداخته. پیشنهاد می کنم نظرات خوانندگان این مطلب (+) را دنبال کنید.

مجید تهرانی عزیز که برایم همیشه بعنوان یک استاد و راهنما بوده و پایه بسیاری از تفکراتم را مدیون راهنمایی های بجای او هستم دیدگاه جالبی را درباره موفقیت شرکتهای ایرانی، شرایط سیاسی و اقتصادی ایران برای رشد و نوع نگاه به آینده مطرح کرده و در انتهای آخرین دیدگاهی که نوشته اشاره کرده به شرکت عصر دانش افزار. نمی دونم چرا در این مدت به فکرم نرسیده بود که درباره عصر دانش افزار بعنوان نمونه یک شرکت ایرانی با بلندپروازی های خاص خودش و شکست سنگینش مطلبی را بنویسم.

اما این مطلب را دنبال کنید فکر می کنم این داستان برای خیلی ها جالب توجه باشد.

سال ۸۰ وقتی در یک شرکت کوچک ۱۴-۱۵ نفره کار می کردم درست در طبقه بالای سالنی که غرفه کوچک و خالی شرکت ما قرار داشت با غرفه بزرگ شرکتی با نام اختصاری ADA برخورد کردم که تمام نفرات حاضر در آن غرفه با ترکیب لباس نارنجی و سفید و بسیار تاثیرگذار (برای آن زمان) به مراجعه کنندگان پاسخ می دادند. در کنار غرفه سمینارهایی درباره ORACLE برگزار می شد و من بعنوان یک تازه کار هیجان کار کردن در این شرکت را داشتم. شاید کمتر از یکسال شرایطی پیش آمد که در این شرکت مشغول بکار شدم و آن رویا حقیقی شده بود.

شرکت در زمانی که من وارد آن شدم نزدیک ۲۰۰ نفر پرسنل داشت و تا سال ۸۳ این تعداد به چیزی حدود ۵۵۰نفر (اگر اشتباه نکنم) رسید و بعد مثل یک حباب که بترکد همه چیز از بین رفت. در طول زمان کار در شرکت، هر روز اخبار و اتفاقات جالبی می افتاد. خرید یک شرکت فعال در زمینه IT در فرانسه. قرارداد همکاری با آلکاتل. طرح ویزای الکترونیکی و اتصال تمام سفارتخانه های ایران به یک شبکه. طرح شهر الکترونیک، دولت الکترونیک و انواع و اقسام پروژه های ملی. حتی خوب بخاطر دارم که کارشناسانی از شرکت Wipro هند که جزو قویترین شرکتهای مشاوره در هند و دارای اعتبار بین المللی است به شرکت آمدند و به همراه مدیران شرکت به وزارت امور خارجه رفتیم تا دموی محصول  ERP شرکت Wipro را که فکر می کنم در دولت هند بکارگرفته شده بود به آقای خرازی وزیر وقت امور خارجه ارائه نماییم. در خبرنامه داخلی شرکت تصویر مدیرعامل در کنار رئیس جمهور و شخصیتهای شناخته شده منتشر میشد. دفتر دوبی شرکت با قدرت کار خود را انجام می داد و قرار بود دفتر هند هم راه اندازی شود.

این حباب هرچقدر بزرگتر می شد ساز و کار اداره آن به شکلی سنتی  و تقریبا بدون نظم به کار خود ادامه می داد تا مدیران شرکت تصمیم به راه اندازی پروژه تغییر (Change) با نام پروژه ۹۰ روز گرفتند. برای این کار سه یا چهار نفر از اساتید ایرانی هاروارد و شخصی که معاون تکنولوژی سیسکو بود و اتفاقا ایرانی بود (اسامی را درست بخاطر ندارم) برای اجرای این پروژه و همانند سازی ADA با شرکتهایی مثل سیسکو و مدلهای موفق سیلیکون ولی به ایران دعوت شدند. سمینارها شروع شد و بنا بر این بود که برای کل پرسنل شرکت، تغییر به یک فرهنگ تبدیل شود تا افراد با خروج از شرایط امن خود ویژگیهای کار در محیط جدید را بپذیرند. نفرات دعوت شده با افراد و گروه های مختلف بحث و گفتگو می کردند و مصاحبه هایی را انجام می دادند تا به یک طرح برای شرکت برسند. بعد از ۹۰ روز شرکت که تا آن زمان پستهای سازمانی با عنوان معاونت نداشت دارای چند پست معاونت شد و ساختار درختی آن کامل تغییر کرد. از دید پرسنل تغییر ساختار درختی مترادف شد با تغییر فیزیکی مکان کار و کار با روسای جدید و بعضا ناشناخته در شرکت. (در آن زمان فکر می کنم پرسنل در ۵ ساختمان مستقر بودند) و این اتفاق بلافاصله بعد از تصویب ساختار سازمانی جدید رخ داد. این ماجرای جابجاییهای اجباری تقریبا باعث شد تا خیلی ها انرژی سمینارهای هماهنگی برای پروژه تغییر را فراموش کنند (از جمله خود من) و دچار یک بهم ریختگی کاری شوند. در این بین ماکت یک ساختمان عجیب و غریب که قرار بود بزرگترین ساختمان فناوری اطلاعات خاور میانه در پارک فناوری پردیس باشد هم در دفتر مدیرعامل خودنمایی می کرد. ساختمانی که اگر هم اکنون از تهران به سمت رودهن حرکت کنید و به پارک فناوری پردیس برسید اسکلت بیضی شکل و نیمه کاره آن را مشاهده خواهید کرد.

پایان پروژه ۹۰ روز آغاز مشکلات بود. یک مدل آمریکایی در یک شرکت که عموم فعالیتهایش بر اساس ارتباطات و حرکتهای سیاسی شکل گرفته بود، به اصطلاح Collapse کرد. بعد از تغییرات شرکت در پرداختهای خود دچار مشکل جدید شد. روابط عمومی شرکت سعی در آرام کردن و ارائه توضیح های قانع کننده به پرسنل بود و افراد  هم انگیزه کار را از دست داده بودند. افرادی که با چشم انداز پیشرفت و کار در بزرگترین شرکت فناوری اطلاعات حداقل خاور میانه وارد این شرکت شده بودند.

بالاخره حباب ترکید و از شرکت ۵۵۰ نفره جز چند نفر و یک ساختمان خاک گرفته و خاطره ای برای ما دوستان عصردانشی که بهترین روزهای کاریمان را تجربه کردیم باقی نماند. روزهایی که در کنار سختیهایش بهترین تجربه های کاری را داشتیم. بعدها شنیدم که یکی از مشاوران پروژه ۹۰ روز از طریق ویدئو کنفرانس در سمینار مدیریت ایران سخنرانی می کرده و ماجرای ADA را تعریف کرده و گفته:

    ما با شرکتی روبرو بودیم که ادعا می کرد تب دارد در حالی که سرطان داشت.

پی نوشت:

شاید این مطلب کمی احساسی شد. در هر صورت به مدت ۳ سال، جذابترین دوره کاریم را تجربه کردم. در این مطلب قصد نداشتم که دلایل این شکست را آسیب شناسی کنم اما سعی کردم مهمترین وقایع که باعث شکست این شرکت شد را بازگو کنم. بدون شک همکارانی از گذشته هستند که ممکن است این مطلب را بخوانند و نظراتی داشته باشند.

در دومطلب آینده نگاهی عمیق تر به دلایل شکست خواهم داشت و نظرات خوانندگان را هم تحلیل خواهم کرد.

لینک مطلب http://thecoach.ir/1389/02/11/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-ada/ (http://thecoach.ir/1389/02/11/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-ada/)
عنوان: پاسخ : ماجرای یک شرکت ایرانی ۲: رویای پرواز با بالهای خیالی
رسال شده توسط: سید علا سبزپوش در ۱۴ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۱:۰۳
مطلب قبل - ماجرای شرکت عصر دانش افزار – هم بحثهای زیادی در بلاگ و خارج از بلاگ داشته هم بازدید بسیار بالایی. اما در این مطلب می خوام کمی عمیق تر با موضوع برخورد کنم. البته بدون شک نظر من درباره عصردانش افزار بر اساس تجربیات من در آن شرکت است و من در آن زمان کارشناس شرکت بودم و شاید از بسیاری از تصمیمات لایه مدیریت بی اطلاع بودم. پس این مطلب بر اساس مشاهدات من است و تجربیاتی که در این چند سال اخیر در کارم کسب کرده ام و مقایسه ای که همیشه بین عصر دانش و دیگر شرکتها داشته ام.

۱- عصر دانش دقیقا چه کاری انجام می داد؟

برای اینکه به پاسخ این سوال برسیم، این سوال را مطرح می کنم: همکاران سیستم چه کاری انجام می دهد؟ پارس آنلاین چطور؟ موضوع اینجاست که عصر دانش افزار در زمینه خاصی تمرکز نکرده بود و تقریبا در هر زمینه ای که مربوط به صنعت IT بود وارد می شد. فعالیتهای عصر دانش گاه موازی انجام می شد. مثلا برای اجرای پروژه های شبکه، شرکت الیسون تاسیس شده بود در حالیکه خود عصر دانش هم دارای تیم طراحی شبکه جداگانه بود. عصر دانش ممکن بود در هر پروژه ای بعنوان پیمانکار، مشاور، مناقصه گذار و … ظاهر شود. این عدم تمرکز و گاه عدم اطلاع از منابع و پتانسیلهای موجود در شرکت باعث اتلاف بیش از حد منابع میشد. اگر این شرایط را با شرکتهایی مثل همکاران سیستم و پارس آنلاین مقایسه کنیم، می بینیم که این شرکتها تعریف مشخصی از کار دارند چه برای خودشان و چه برای مشتریان در صورتی که در عصردانش چنین نبود.

۲- عدم سرمایه گذاری بر روی نقاط قوت

بدون شک تاسیس یک شرکت بر اساس نقاط قوت افراد موسس آن شرکت یا شناسایی یک موقعیت ناب شکل میگیرد. در عصر دانش دو نقطه بسیار ارزشمند وجود داشت که از بین رفت. اول سرمایه گذاری بر روی محصولات Oracle شامل فروش محصول از طریق نمایندگی دوبی، ارائه خدمات راهکارهای مبتنی بر Oracle و پشتیبانی محصولات. حتی برای اینکار افراد بسیار توانمندی یا بکار گرفته شده بود و یا سرمایه گذاری روی منابع انسانی انجام شده بود تا آنها تبدیل به متخصصین Oracle شوند. مورد دوم تمرکز بر محصولات سیسکو بود. فکر می کنم برای این دو مورد عصر دانش زمانی شروع بکار کرد که یا رقیبی در بازار نداشت یا رقبا ضعیف بودند. اما عدم تمرکز عصردانش بر حوزه تخصصی و عدم سرمایه گذاری بر روی توانایی های خود باعث شد تا این مزیتها در طول زمان کمرنگ شوند.

۳- رویای پرواز با بالهای خیالی

زمانی با مدیر یک شرکت تقریبا کوچک در صنعت برق صحبت می کردم که پروژه های بسیار بزرگ انجام می داد. به من گفت هر کس تا موفقیت تنها سه قدم فاصله دارد اما در همین سه قدمی موفقیت آدمها طمع می کنند و همه چیز خراب می شود. شکی نیست که بلند پروازی باید از ویژگیهای یک مدیر و یک رهبر باشد تا بتواند به سازمان شور و هیجان حرکت بدهد. اما برای بلند پروازی باید ابزار مناسب داشت. نمی توان تصور کرد که دارای بال هستی و از بلندی یک صخره به پایین بپری. این بلندپروازی ها در عصر دانش و این حس برتری جویی در زمینه های مختلف نه تنها به شرکت کمک نکرد، بلکه باعث شد تا توان شرکت تحلیل برود و عملا استراتژیها بر اساس رویا شکل بگیرد تا واقعیت. این ضرباهنگ سریع در رشد باعث شد تا شرکت به یکباره دچار توقف شود. کاملا بخاطر دارم که زمانی که عصر دانش مجوز PAP را با رقمی میلیاردی دریافت کرد، پارس آنلاین در حال فروش کارت اینترنت بود. اما اکنون شرایط کاملا معکوس شده.

۴- پروژه ۹۰ روز

تاریخ عصر دانش را باید به قبل و بعد از پروژه ۹۰ روز تقسیم کرد. همانطور که بیژن در نظرات مطلب قبلی گفت، مشکلات شرکت، قبل از پروژه ۹۰ روز شروع شده بود و با اجرای آن همه چیز از بین رفت. اما حقیقت اینه که همانطور که در همان مطلب اشاره کردم تغییر به معنای کلمه با آنچه که در ذهن مدیران شرکت بود، متفاوت بود و این پروژه تغییر بجای موثر بودن تبدیل شد به یک شو. ساری گلین در همان مطلب قبل اشاره کرده که تغییر در یک سازمان از تغییر در تفکر مدیریت شروع می شود، اما این اتفاق نیافتاد. شرکت با همان تفکرات خود به استقبال پروژه تغییر رفت.

۵- تغییرات سیاسی

یکی از بزرگترین مشکلات عصر دانش وقتی در حال تبدیل شدن به یک غول  IT در ایران بود، این بودکه سرمایه گذاری زیادی بر روی ارتباطات خود در دستگاه های مختلف کرده بود که با تغییرات سیاسی، این سرمایه گذاری عملا از بین رفت. اگرچه همه ما می دانیم و می شنویم که ارتباطات نه در ایران که در همه جای دنیا حرف اول را در پیشبرد اهداف و کارها می زند اما محدوده این ارتباطات باید با شرایط محیطی یک جامعه هم سنجیده شود. تکیه بیش از اندازه بر ارتباطات نه تنها کمکی نمی کند بلکه باعث تزلزل هم خواهد شد. پس ممکن است بدون تکیه تمام و کمال بر ارتباطات رشد یک شرکت کندتر شود، اما مطمئن تر خواهد بود.

۶- چهره انسانی

در بحثهای روابط عمومی، همیشه این موضوع مطرح می شود که شرکتها باید بتوانند چهره ای انسانی از خود بسازند. در چنین شرایطی یک مجموعه می تواند همراهی بسیاری را جلب کند و شرایط بحران را می تواند بخوبی و با کمک حامیان انسانی خود پشت سر بگذارد. اما آنچه که درباره عصردانش در آن زمان می گفتند، نمایشگر تصویر منفی این شرکت در بازار بود. عصر دانش پیش همکاران خود چهره ای غیر انسانی داشت و از طرفی پرسنل این شرکت در شرایطی بسیار بد از این شرکت جدا می شدند و اخبار منفی را از شرکت منتقل می کردند. این چهره بیرونی عصر دانش باعث شد تا در زمان بحران کسی از افول این شرکت ناراحت که نشود هیچ بلکه باعث خوشحالی هم بشود.

۷- منابع انسانی

تقریبا بیشتر کسانی که طی سالهای ۸۱ و ۸۲ وارد این شرکت شدند، در اولین مصاحبه ها با توصیف شرایطی از طرف مدیران شرکت روبرو شدند که دورنمای زیبایی داشت. هنگام ورود به شرکت شما داستان موفقیت افرادی را می شنیدید که بعنوان یک کارشناس معمولی وارد شرکت شده اند و اکنون دارای مدارک بین المللی و مسئولیتهای مدیریتی هستند. دورنمای کار اینگونه بود که از آنجایی که ما درحال تبدیل شدن به یک شرکت جهانی هستیم پس شما موقعیت کار در سطح بین المللی را خواهید داشت. برای هرکس بسته به موضوع کار سرابی نمایش داده می شد که شخص بعد از ورود به محیط واقعی کار با شرایطی متفاوت روبرو میشد. از طرفی عصردانش محیطی بسیار مناسب برای کسب تجربه شده بود، به همین دلیل بسیاری از افرادی که روی آنها سرمایه گذاری شده بود، درست در زمان بهره برداری مجموعه را ترک کردند.

لینک مطلب :
http://thecoach.ir/1389/02/14/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-2-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8/ (http://thecoach.ir/1389/02/14/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-2-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8/)