تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مرجع مدیریت منابع انسانی => نويسنده: مرداس در ۲۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۲:۵۵

عنوان: مدیریت بر مبنای ترس
رسال شده توسط: مرداس در ۲۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۲:۵۵
مدیریت بر مبنای ترس



در ژانویه سال گذشته مقاله ای توسط آقای دکتر ویلف وگ، مجری حسابداری شرکت سافت سرو در ماهنامه الکترونیکی مدیریت پروژه جهان امروز منتشر گردید تحت عنوان پیامدهای ناشی از مدیریت بر مبنای ترس و نقد آن. او از سال 2001 در قسمت بازار یابی و فروش آن شرکت، در کالیفرنیا مشغول به کار است. سافت سرو یک شرکت چند ملیتی مشاوره و توسعه نرم افزاری بوده و دارای دو دفتر مرکزی، یکی در فورت مایرز فلوریدا و دیگری دفتر اروپائی آن در شهر لویو اوکراین است. در این جا خلاصه ای از دیدگاه ایشان را در این زمینه به حضور دوستان  تقدیم می نماییم.

اما قبل از آن یک حکایت :

روزی فیل حاکم از قصردورشده وبا رسیدن به روستائی درمجاورت شهر، از روی مزارع و کشتزارهای روستائیان عبور کرده خسارات سنگینی را به کشاورزان وارد نموده و در آن حوالی به پرسه زنی پرداخت. اهالی روستا از ترس حاکم که فردی مستبد بود، کاری به کار حیوان نداشته و ناچاربه چاره اندیشی پرداختند. آنان متفق القول تصمیم گرفتند که همگی مردان و ریش سفیدان روستا به همراه کدخدای ده که مختصر آشنائی نیز با یکی از درباریان داشت به قصر حاکم رفته و شکایت نزد او برند. هم چنان که به قصر نزدیک و نزدیک تر می شدند هول و هراس بیشتری از هیبت حاکم ظالم بر جان اهالی روستا می افتاد و یکی یکی جیم می شدند، تا این که عده بسیار اندکی از آنان وارد قصر شده و از حاکم تقاضای ملاقات نمودند. درهمین اثنا که  آنان منتظر حاکم بودند، ازاطاق های مجاور نیز صدای ضعیف ناله و ضجه به گوش می رسید و ترس و هراس بیشتری اهالی روستا را فرا می گرفت. بالاخره نوبت به ایشان رسید و کدخدا اول از همه وارد تالار شد و تا پیشگاه حاکم جلو رفت، اما هم چنان ساکت منتظر ماند تا اجازه صحبت به وی داده شود. پیشکار مخصوص حاکم در گوش وی چند کلمه ای را پچ پچ نمود و سپس حاکم با درهم کشیدن صورت به کدخدا اشاره نمود که شرح حال بازگوید.
کدخدا با صدای آرام شروع به صحبت کرد:

قربان، هیچ می دانید که فیل شما از قصر گریخته و اکنون در حوالی روستای ما به گشت زنی مشغول است ؟

خواستم بگویم که فیل شما به شدت ...
در واقع می خواست بگوید که فیل شما به شدت به روستائیان آسیب زده، اما دید که حاکم با خشم و غضب از تخت خود برخاسته و فریاد زد:

فیل من به شدت چه ؟
کدخدا این بار خود را کاملا باخت، نگاهی به پشت سر و اطراف انداخت، اما کسی از اهالی روستا را آن دور و برها نبود. هول و هراس کاملا بر وی مستولی شده و لذا به سرعت فکری کرد و با صدای لرزان گفت :

قربان خواستم بگویم فیل شما به شدت احساس تنهائی می کند، لذا خواهش می کنم در صورت امکان یک فیل دیگر هم برای رفع تنهایی ایشان به ده ما بفرستید.
و اما
مطلب با اشاره به تجربیات برخی از دست اندرکاران اجرائی که معتقدند برای جدی گرفتن دستورات و خواست های مدیریتی، کمی ترس لازم است، شروع می شود. نویسنده این عبارت مشهور از آنان را بیان نموده که اگر یک مدیر گزارشی را برای ساعت 3 بعد از ظهر خواسته باشد، آن گزارش بایستی یک ربع مانده به ساعت سه روی میزش قرار گیرد.
او سپس با ذکر این مطلب که مدیریت بر مبنای ترس با مدیریت بر مبنای هدف پیتردراکر فرق اساسی داشته، به تحلیل روانشناسی صنعتی قضیه پرداخته و ادامه می دهد که این شیوه مدیریت موجب کاهش عملکرد، خلاقیت و فلج شدن فرایند مدیریت بر آنان می گردد.
هم چنین مدیر به جای پرداختن به مسائلی هم چون وضعیت رقابتی بازار، نیازهای زیرساختی شرکت و عدم درک صحیح کارکنان از رهنمودها، بیشتر وقت خود را معطوف به زیر نظر گرفتن مرئوسان نموده و متقابلا اکثر تلاش کارکنان نیز به جای تمرکز بر رسیدن به اهداف پایه ای و حصول برد، صرف اجرای دستورات او می گردد. در شیوه مدیریتی بر مبنای ترس، کارکنان به جای اظهار نظر و ارائه پیشنهادات کارشناسانه در مواقع بروز مسئله و مشکل، بیشتر به ماست مالی کردن اشتباهات و یا پژواک عقاید مدیر می پردازند. آنان همواره سعی خواهند نمود که مدیر را خوش حال نمایند، اما او همیشه ناراحت بوده که دلیلش بر کارکنان واضح نمی باشد.

دکتر ویلف وگ در ادامه مطلب خود، به پیامدهای مدیریت بر مبنای ترس اشاره داشته و می نویسد که سبک مدیریت آهنین یا چکمه، انجام امور را نه تنها تسهیل نمی کند، بلکه آن ها را سخت ترو سخت تر نیز خواهد کرد. این پیامدها عبارتند از :

1- ترس، بار کاری مدیر را بیشتر می کند.
کارکنان فقط و فقط آن چه را که مدیر گفته، اجرا نموده و از اعمال هرگونه ذوق و قریحه و نقطه نظرات کارشناسی خود در امورات پرهیز کرده و جهت اجتناب از بروز هرگونه اشتباه، بارها و بارها از مدیر کسب تکلیف خواهند نمود.

2 - ترس، سرعت انجام کار را پائین می آورد.
پر واضح است که کارکنان ناشاد نمی توانند خوب کار کنند و استرس و اضطراب سیستم ایمنی آنان را مختل خواهد نمود و هم چنین قدرت و سرعت تصمیم گیری آن ها را کاهش خواهد داد.

3 - ترس، باعث بروز تمرد می شود.
ترس موجب کاهش وفاداری و احترام کارکنان به سازمان می شود. ممکن است آن ها نتوانند به صورت علنی با مدیر به مخالفت برخیزند اما همین امر موجبات بروز تعارض فی مابین ایشان و خرابکاری ها در فرایند پروژه ها خواهد شد.

4 - ترس، باعث رانده شدن خوبترین کارکنان می شود.
کارمندان خبره، زیرک و شایسته بلافاصله شغل های مناسبی را در دیگر شرکت ها پیدا کرده و تمام تجاربی که در شرکت شما اندوخته اند را در اختیار شرکت های طرف مقابل ( رقیب ) می گذارند. از طرفی شما مجبور هستید که ماه ها درگیر شکایات، پرداخت چک ها و صورت حساب ها و اخذ رضایت از ایشان باشید.

5 - ترس، موجب خلق فضای بله قربان می شود.
تحت مدیریت بر مبنای ترس، کارکنان همواره با مدیر موافق بوده و نگرش، طرز فکر و عمل آنان کاملا مطابق با مدیر خواهد بود. نویسنده مقاله با اشاره به تجارب یکصد شرکتی که از سال 1950 از گردونه رقابت خارج شده اند، می نویسد که در همه آن شرکت ها، مدیران به نوعی افکار نواندیشانه و انقلابی را پس زده اند.