تالار گفتگوی تخصصی متا

انجمنهای عمومی - اجتماعی => مرجع اعتیاد => شیشه (مت آمفتامین) => نويسنده: امیر شهباززاده در ۸ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۳:۲۰

عنوان: اعتیاد چیست؟
رسال شده توسط: امیر شهباززاده در ۸ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۳:۲۰
اعتیاد چیست ؟  
اعتیاد را نوعی بیماری روانی تکرار شونده می دانند که فرد معتاد علی رغم تمام عوارض مصرف داروی مخدر ، آن را ابتیاع و بدون اراده مصرف می کند . در اینکه آیا باید اعتیاد را یک بیماری دانست یا یک جرم و به تبع آن ، فرد معتاد را بیمار تلقی کرد یا مجرم ، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد . در هر حال ، ذکر این نکته ضروری است که با این تعریف از اعتیاد ، بسیاری از رفتارهای افراد طبیعی بشر نیز که در آنها تکرار وجود دارد ، به عنوان اعتیاد و در ذیل همین عنوان طبقه بندی شده اند . برخی محققان معتقدند که اعتیاد یک واژه حقوقی است و در علوم پزشکی نباید از این واژه استفاده کرد و به جای آن واژه وابستگی و وابستگی داروئی را پیشنهاد کرده اند .
                                                                                                                      (http://www.aftab.ir/news/2007/oct/18/images/9ff77722e9e1a4253d22bf4a73840384.jpg)

در این نوشته ما از لفظ اعتیاد به خاطر آشنا تر بودن آن استفاده کرده ایم و هر جا که نامی از داروی مخدر آمده است ، منظور تمامی داروهای مخدر و از جمله سیگار (نیکوتین ) می باشد . برای شروع بحث و به منظور کمک به فهم مطالب بعدی ، در این مقدمه ابتدا مباحثی از علوم پایه اعصاب و نحوه عملکرد داروهای مخدر در مغز را می آوریم و سپس به طور اختصاصی در هر قسمت در مورد یکی از داروهای مخدر مطالب بیشتری را عرضه خواهیم داشت .

ساختمان دستگاه عصبی انسان
دستگاه عصبی در انسان مسئول کنترل ، هماهنگی و تنظیم فعالیت تقریباً تمام اندام های بدن است. این دستگاه از تعداد زیادی سلول ساخته شده است که به نام نورون ( سلول اصلی دستگاه عصبی ) و نوروگلیا ( سلول پشتیبان دستگاه عصبی ) شناخته شده اند .
سلول های عصبی در اطراف خود دارای زوائدی هستند که به نام اکسون ( زائده بلندتر و اصلی ) و یا دندریت ( زوائد کوتاه تر ) مشهور هستند . معمولاً سلول های عصبی توسط این زوائد با هم ارتباط برقرار می کنند .

سازمان بندی کلی دستگاه عصبی در انسان
به طور کلی دستگاه عصبی در انسان از دو بخش اصلی دستگاه عصبی محیطی و دستگاه عصبی مرکزی تشکیل شده است . دستگاه عصبی محیطی شامل رشته ها و عقده های عصبی مختلفی است که در نقاط مختلف بدن قرار دارند و کار انتقال دستورات مختلف را از مغز و نخاع به سمت دیگر نواحی بدن بر عهده دارند . این رشته ها و عقده ها در صورت آسیب دوباره بهبود می یابند .
دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز ( به طور کلی ) و نخاع شوکی است که کار کنترل سایر اندام ها را بر عهده دارند و در داخل استخوان های محافظ مانند جمجمه و ستون مهره ها قرار دارند . این اندام ها در صورت تخریب توانائی بازسازی کمی دارند و عوارض ناشی از تخریب آنها معمولاً تا پایان عمر ادامه دارد . در شمای ظاهری این دو قسمت به دو رنگ دیده می شوند . قسمت سفید یا ماده سفید و قسمت خاکستری یا ماده خاکستری که در نخاع ، ماده سفید در بیرون و ماده خاکستری در درون قرار دارد و در مورد مغز این مسئله برعکس است . در درون ماده سفید مغز به طور پراکنده دسته جات نورون ها وجود دارند که هسته نامیده می شوند .

مغز-مخ-قشر مخ
مغز از نظر تشریحی به قسمتی از دستگاه عصبی گفته می شود که در داخل جمجمه قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . این قسمت شامل بخش های مختلفی است . این بخش ها شامل : ساقه مغز ( بصل النخاع ، پل مغزی و مغز میانی ) ، دیانسفال و تلانسفال است . از نظر مراکز درگیر در اعتیاد ، برخی هسته های موجود در ساقه مغز و همچنین برخی هسته های موجود در تلانسفال از اهمیت بیشتری برخوردار هستند .
مخ از نظر تشریحی به قسمتی از مغز گفته می شود که شامل دیانسفال و تلانسفال است . در این قسمت از مغز دو بخش اصلی سفید و خاکستری وجود دارند که بخش خاکستری را به طور کلی قشر مخ می نامند و بخش سفید هم هسته های متعددی وجود دارند که درزمینه اعتیاد دارای اهمیت هستند .

نخاع شوکی
این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی در داخل ستون مهره ها قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . نورون های موجود در نخاع از یک طرف پیام ها را از اعضا و جوارح به مغز و از طرف دیگر دستورات را از مغز به اعضا می رسانند . در این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی سازوکارهای متعددی برای تعدیل پیام های ورودی و دستورات خارجی وجود دارد . قطع نخاع به معنای از دست دادن قدرت کنترل بر نواحی زیر قطع است ( فلج نخاعی ) .
ارتباط سلولی در دستگاه عصبی – سیناپس در دستگاه عصبی بین سلول های مختلف ارتباطات وسیعی وجود دارد ( گاه تا 100000 ارتباط ) . این ارتباطات معمولاً بین اکسون یک نورون با دندریت ، اکسون و یا دیگر قسمت های نورون دیگر است . این ارتباط را سیناپس می نامند. سیناپس های موجود در دستگاه عصبی انسان عموماً از نوعی است که واسطه ارتباط ، یک ماده شیمیائی است و به همین دلیل آن را سیناپس شیمیائی می نامند .
                                                    (http://www.photozo.com/album/data/7331/Flower_Girl_Candid.jpg)

نوروترانسمیترها ( میانجی های شیمیائی –عصبی ) و گیرنده های آنها
همانطور که در بالا اشاره شد ، نورو ترانسمیتر به یک ماده ی شیمیائی گفته می شود که از یک نورون ترشح شده و به نورون بعدی رسیده و پیام نورون اول را به نورون دوم منتقل می کند . این پیام ممکن است باعث کاهش (مهار ) و یا افزایش فعالیت نورون دوم شود (تحریک) . گاهی ممکن است از یک نورون بیش از یک نوروترانسمیتر ترشح شود که در این صورت این مواد کار همدیگر را تعدیل می کنند . نوروترانسمیتر ها با اثر بر پروتئین های ویژه ای که بر روی نورون ها وجود دارند و گیرنده ی نوروترانسمیتری نامیده می شوند کار خود را انجام می دهند برای برخی از نوروترانسمیترها چند نوع مختلف گیرنده وجود دارد .
همچنین برخی از مواد موجود در طبیعت مانند ( نیکوتین و مورفین ) می توانند بر گیرنده های موجود بر نورون های بدن انسان و یا سایر موجودات زنده ، اثر کنند. مهمترین نوروترانسمیترهای دخیل در امر اعتیاد عبارتند از : دوپامین ، سروتونین ، استیل کولین ، انکفالین ها ، اندورفین ها ، دینورفین ها ، گابا و گلو تامات . گابا یک نوروترانسمیتر همیشه مهاری و گلوتامات یک نوروترانسمیتر همیشه تحریکی است . نورون ها را بر اساس نوروترانسمیتر ترشحی نامگذاری می کنند ( نورون دوپامینی ، نورون سروتونینی ... )

مدار پاداش در مغز و نقش دستگاه حاشیه ای (لیمبیک)
دستگاه حاشیه ای یا لیمبیک به قسمت هائی از مغز اطلاق می شود که در ارتباط با اعمالی هستند که به بقای فرد یا گونه فرد مربوط است . به عنوان مثال این دستگاه با رفتارهائی مثل خوردن غذا ، آشامیدن آب ، تولید مثل و نگهداری از بچه ها ، ترس از محیط های غیر طبیعی و امثال آن ارتباط دارد . این بخش از مغز هم دارای قدرت یادگیری و حافظه بسیار زیادی است که می تواند حوادث و وقایع و نیز جایگاه های خطر یا محل غذا را به خاطر سپرده و از این را باعث افزایش احتمال بروز آن رفتار مشخص و در حیوان یا انسان شود . یکی از بخش های دستگاه لیمبیک ، مداری است که به آن مدار پاداش گویند . هر مدار از یک هسته شروع و یک یا چند هسته هدف ( محلی که اکسون نورون های موجود در هسته شروع به آن جا می رسند و پیام خود را به آن جا می رسانند ) تشکیل شده است . یک نکته در مورد دستگاه عصبی مهم است و آن اینکه هیچگاه در دستگاه عصبی ارتباط یک طرفه نیست و از هسته های هدف هم مسیر های بازگشت به سوی هسته شروع وجود دارند . مدار پاداش در مغز میانی به نام تگمنتوم شکمی شروع می شود . نورون های موجود در این هسته بسیار متنوع هستند . برخی از این نورون ها گابا ترشح می کنند و فقط در داخل تگمنتوم شکمی هستند(نورون های واسطه ) . برخی دیگر گلوتامات ترشح می کنند و از قشر مخ به این هسته می رسند . برخی دیگر گابا ترشح می کنند و از هسته دیگری به نام هسته آکومبانس به تگمنتوم شکمی می آیند . دسته مهم نورون های این هسته ، نورون های دوپامینی هستند که از این هسته به هسته های هدف که شامل هسته آکومبانس ، آمیگدال ( جسم بادامی ) ، هیپوکمپ و همچنین به قشر مخ می روند . هر گاه یک ماده مخدر مصرف شود ، فعالیت های نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی زیاد می شود . این افزایش فعالیت باعث ترشح ( رهاشدن) بیش از حد دوپامین در هسته های هدف می شود ، در هسته آکومبانس ، این افزایش به معنای افزایش احساس لذت و افزایش حرکات می باشد . در آمیگدال این مسئله به معنای خوشایند شدن آن کار است . در هیپوکمپ افزایش دوپامین به یادگیری آسان کمک کرده و باعث می شود تا خاطره خوبی از آن کار در مغز باقی بماند . در قشر مخ افزایش دوپامین می تواند به معنای کاهش اضطراب و پریشانی خاطر باشد . هرگاه که این قسمت از مغز فعال می شود ، در فرد احساس لذتی ایجاد می شود که فرد را تشویق به انجام مجدد آن کار را می کند .

نحوه فعال شدن مدار پاداش با داورهای مخدر مختلف
داروهای مخدر مختلف به انحاء مختلفی باعث افزایش دوپامین در مدار پاداش می شوند . مورفین ، تریاک ، هروئین ، کدئین و متادون با مهار نورون های واسطه گابا در تگمنتوم شکمی باعث افزایش فعالیت نورون های دوپامین موجود در این هسته می شوند . نیکوتین (سیگار)با اثر بر نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی و یا با اثر بر انتهای آکسونی این نورون ها در هسته آکومبانس باعث افزایش فعالیت این نورون ها و در نتیجه القاء اثرات پاداشی می شود . کوکائین با اثر بر مولکول های پروتئینی که مسئول باز جذب دوپامین در هسته آکومبانس و دیگر هسته های هدف هستند و با مهار آنها کار خود را انجام می دهند . بدترین شکل عملکرد در بین داروهای مخدر مربوط به آمفتامین و مشتقات آن یعنی مت-آمفتامین و اکستازی است .
این داروها پایانه های دوپامینی را تحریک کرده و باعث رها شدن شدید دوپامین می شوند . این عمل در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه می تواند به انهدام کامل این نورون ها منجر شود .
مسئله ای که در اینجا باید به آن اشاره شود ، این است که مدار پاداش برای کارهای طبیعی انسان و یا در کل موجود زنده خلق شده است و همه ما ممکن است تجربه مربوط به احساس خوش غذا خوردن غذا پس از یک دوره گرسنگی را داشته باشیم . همچنین یکی از بزرگترین لذت ها ، لذت مربوط به نگهداری از فرزند است . اما نکته مهم این است که به نظر می رسد که داروهای مخدر مسیر پاداش را تحت کنترل خود در آورده و فرد را در جهت داروی مخدر قرار می دهند .
پاسخ به این سوال که چرا فرد مانند برده ای تحت کنترل ماده مخدر در می آید بسیار آسان است . گفتیم که ماده مخدر و کارهای طبیعی هر دو باعث افزایش فعالیت مدار پاداش از طریق افزایش رها شدن دوپامین می شوند اما آزمایش ها نشان داده است که بین ماده مخدر و موارد طبیعی در میزان تحریک رها شدن دوپامین اختلاف زیادی وجود دارد . در بهترین حالات میزان رها شدن دوپامین در اثر یک تحریک طبیعی تنها35%میزان اولیه است ، اما این میزان برای یک داروی مخدر در حدود 1000% است . یعنی یک داروی مخدر احساس لذتی به مراتب بیشتر از هر کار طبیعی در مغز القاء می کند . به همین دلیل مغز فرد به داروی مخدر جواب بسیار قوی تری داده و آن را بر هر محرک طبیعی ( از جمله زن ، فرزند ، غذا و ... ) ترجیح خواهد داد.
اینکه چرا یک فرد در جامعه انسانی به مصرف مواد مخدر روی می آورد از مهمترین سوال هائی است که ذهن محققین را به خود مشغول کرده است . داروهای مخدر اساساً به دو دلیل عمده مصرف می شوند . اول برای کسب لذت و دوم برای کاهش فشارهای روانی مختلف (استرس ) . آزمایش های انسانی و حیوانی نشان داده اند که در جامعه افرادی وجود دارند که با تحریکات طبیعی احساس لذت نمی کنند . این افراد در تعداد عملکرد گیرنده های دوپامینی در مغز خود دچار مشکل هستند . یعنی یا تعداد گیرنده های دوپامینی آنها کم است فلذا با مقادیر دوپامینی که در مغز در اثر یک محرک طبیعی رها می شود اغناء نمی شوند یا اینکه گیرنده های دوپامینی این افراد در مقابل دوپامین عکس العمل طبیعی ندارند . بنابراین ، این افراد به دنبال محرک های قوی تر هستند تا با آن خود را اغناء کنند . از سوی دیگر مطالعات فراوان نشان داده اند که وجود استرس های روزانه می تواند نورون های دوپامینی فرد را در حالتی شبیه فرد معتاد قرار دهد ( فعالیت نورون های دوپامینی در مغز این افراد بسیار شبیه فعالیت نورون های افراد معتاد است ) . به همین دلیل این افراد اگر در معرض داروی مخدر قرار گیرند به شدت به آن پاسخ مثبت داده و از آن استفاده خواهند کرد  .
محقق: دکتر صحرایی