تالار گفتگوی تخصصی متا
مرجع علوم انسانی متا => مدیریت در بخشهای مختلف => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مدیریت استراتژیک => نويسنده: nima iranmehr در ۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۳:۳۷
-
سلام و عرض ادب خدمت همه بزرگواران
همچنین سلام خدمت جناب کوکبی
عزیزان بنده چند تا سوال تخصصی از دروس مدیریت داشتم که حقیقتا به معنای واقعی کلمه شده گره ی بزرگ زندگیم
در کمترین زمان ممکن نیاز لطف شما بزرگواران وسخاوتمندان هستم
اولین سوالم اینه که
1_منظور آقای پورتر از عبارت stack in the middle چیست؟ چرا اجرای همزمان دو استراتژی رهبری هزینه وتمایز از نظر وی امکانپذیز نیست؟ و نظر سایر افراد واستراتژیست ها در این خصوص چیست؟
سوال دوم
2_استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
سوال سوم
3_منظوراز عبارت جدا بودن برنامه ریزی از اجراء در تئوریهای مدیریت به طور عام در تعریف مدیریت استراتژیک به طور خاص چیست؟
منبعش صفحه ی 75 تا 78 کتاب جنگل استراتژی
سوال چهارم
4_
آیا محیط نزدیک برای یک کسب وکار مرز کاملا مشخص دارد یا می تواند حالت بلوری شکل یا مبهم دارد؟؟
سوال پنچم
5_منظور از عبارت visible hands ((دست آشکار)) توسط آقای چندلر به کار رفته چیست؟؟
از بزرگواران تقاضا مندم عنایت بفرمایید کمک کنید
-
با سلام
ضمن آرزوی موفقیت برای شما عنایت داشته باشید همانطور که در قوانین ارسال بیان شده همواره تاکید تالار بر پرسش یک سوال در هر ارسال است چرا که به تجربه مشاهده شده پرداختن به چند سوال در یک ارسال عملا ممکن است امکان پذیر نباشد.
ضمن تشکر از حسن توجه شما قبل از هر چیز لازم است خدمت شما و دوستان گرامی عرض کنم که بنده در حد مطالعات شخصی خودم با انواع مباحث مدیریت از جمله مدیریت استراتژیک علاقه مندم. مجددا تاکید می کنم بنده صرفا علاقه مندم و هیچ ادعای دیگری نداشته و نخواهم داشت بنابراین دلیل مشارکت بنده نیز تنها و تنها یادگیریست.
به عنوان شروع و برای بحث در مورد سوال سوم شما به یک تاپیک دم دستی لینک می دهم.
3_منظوراز عبارت جدا بودن برنامه ریزی از اجراء در تئوریهای مدیریت به طور عام در تعریف مدیریت استراتژیک به طور خاص چیست؟
با تقدیم احترام
زمانیکه با دیدگاه استراتژیک (http://irmeta.com/meta/index.php/board,195.0.html) به رفتار منابع انسانی سازمان و مدیریت آن (H.R.M) (http://irmeta.com/meta/index.php/topic,2910.msg6905.html#msg6905) و رفتار سازمان در قبال مشتریان (C.R.M) (http://irmeta.com/meta/index.php/topic,4591.msg12944.html#msg12944) نگاه می کنیم متوجه می شویم که لزوما آنچه توسط مدیران ارشد سازمان پلن و طراحی می شود تسلط به رفتار کارکنان ندارد که مدیران و کارکنان سازمان را در چهارچوبی که پلن و طراحی شده است قرار دهد.
این موضوع یک مساله فراگیر و مهم در سازمانهای ایرانیست که مدیریت استراتژیک (http://irmeta.com/meta/index.php/board,195.0.html) با توان بیشتری این حوزه را مورد مطالعه و کنترل خود می تواند داشته باشد
می خواهم عرض نمایم آنچه استراتژیها بین صاحبان قدرت و مدیران یک سازمان و دولت - صاحبان قدرت و مدیران یک سازمان و مشتری و بین کارکنان شکل می گیرد و لزوما آنچه که پلن می شود تسلط کافی بر این استراتژیها ندارد و نمی تواند در کارکنان را در همان مسیر حرکت دهد هر چند یک SWOT (http://irmeta.com/meta/index.php/topic,8489.msg26006.html#msg26006)کارشده و پلن منطبق بر استراتژی ها می تواند بصورت کلان ، دورنمای تصمیم گیری ها و رفتارها را ( یعنی همان استراتژی ) را مشخص نماید.
بنابراین لازم است کاملا هوشمندانه بپذیریم که ممکن است:
آنچه که نیت می شود (Intent) یک چیز است
آنچه که پلن ، طرح و برنامه ریزی می شود یک چیز است
و انچه که اجرا می شود ممکن است چیز دیگری باشد.
بنابراین همانطور که در ارسال قبلم بعنوان نکته عرض کردم لازم است این موضوع به رسمیت شناخته شود.
پیروز باشید
برای نمونه در اشاراتی که مبحث لویالتی شد به این موضوع تکیه شده است.
لویالتی - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b202/t9780/)
همانطور که استحضار دارید هر روزه انواع برنامه های وفاداری توسط صاحب نظران و مدعین این حوزه طرح می شود و صد البته معمولا و تقریبا اگر نگوییم تمام آنها واقعیت این است که اکثر نزدیک به همه آنها شکست می خورند و این مثال از جمله مواردیست که بحث نیت و اجرا و آنچه روی می دهد را بیشتر هویدا می کند.
البته در اینجا باید اضافه کنیم که پس از مرحله سوم یعنی اجرا
برداشت، درک و نهایتا پذیرش جامعه از آن نیز مهمترین موضوع ما خواهد بود.
-
با سلام
ضمن آرزوی موفقیت برای شما عنایت داشته باشید همانطور که در قوانین ارسال بیان شده همواره تاکید تالار بر پرسش یک سوال در هر ارسال است چرا که به تجربه مشاهده شده پرداختن به چند سوال در یک ارسال عملا ممکن است امکان پذیر نباشد.
ضمن تشکر از حسن توجه شما قبل از هر چیز لازم است خدمت شما و دوستان گرامی عرض کنم که بنده در حد مطالعات شخصی خودم با انواع مباحث مدیریت از جمله مدیریت استراتژیک علاقه مندم. مجددا تاکید می کنم بنده صرفا علاقه مندم و هیچ ادعای دیگری نداشته و نخواهم داشت بنابراین دلیل مشارکت بنده نیز تنها و تنها یادگیریست.
به عنوان شروع و برای بحث در مورد سوال سوم شما به یک تاپیک دم دستی لینک می دهم.
برای نمونه در اشاراتی که مبحث لویالتی شد به این موضوع تکیه شده است.
لویالتی - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b202/t9780/)
همانطور که استحضار دارید هر روزه انواع برنامه های وفاداری توسط صاحب نظران و مدعین این حوزه طرح می شود و صد البته معمولا و تقریبا اگر نگوییم تمام آنها واقعیت این است که اکثر نزدیک به همه آنها شکست می خورند و این مثال از جمله مواردیست که بحث نیت و اجرا و آنچه روی می دهد را بیشتر هویدا می کند.
سپاسگذارم جناب کوکبی در آخر که فرمودید
بنابراین همانطور که در ارسال قبلم بعنوان نکته عرض کردم لازم است این موضوع به رسمیت شناخته شود.
منظورتون کدوم ارسال هستش؟ مربوط به این سوال هستش؟
همچنان منتظر پاسخ های حضرت عالی هستیم برای بقیه سوالات
-
با درود مضاعف
خیر جمله ذکر شده مربوط به ارسال قبل است که در مورد شخصیت رسمی و غیر رسمی سازمان صحبت می کند.
شخصیت رسمی سازمان و شخصیت غیر رسمی آن - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b212/t11852/msg55154#msg55154)
البته بد نیست در اینجا اشاره شود که تئوریهای مدیریتی جدید از جمله مدیریت اقتضایی که تکیه آن بر جمله "بستگی دارد" می باشد در تلاش برای یکی کردن شخصیتهای سازمان هستند به شکلی که هر شخص با همه عشق و علاقه به کار خود توجه کرده در آن نقش ایفا نماید.
تئوری مدیریت اقتضایی تکامل یافته و متولد شده پس از موارد زیر است.
مدیریت کلاسیک (نگاه تیلور)
و پس از آن نئوکلاسیک که روانشناسی تاثیر زیادی در آن دارد و دنبال کارمندانی شاد بود
سپس مدیریت سیستمی که به سینرژی توجه زیادی می کند
مطلبی که جناب آقای مرتضایی در ارسال زیر طرح کرده اند بر مبنای مدیریت اقتضایی است
فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b195/t18781/)
-
1_منظور آقای پورتر از عبارت stack in the middle چیست؟ چرا اجرای همزمان دو استراتژی رهبری هزینه وتمایز از نظر وی امکانپذیز نیست؟ و نظر سایر افراد واستراتژیست ها در این خصوص چیست؟
در مورد این سوال از شما و دوستان علاقه مند دعوت می کنم با کمک هم آنچه در تاپیک Business Strategy - Stuck-in-the-Middle or Build-in-the-Middle - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b195/t18980/) آمده را ترجمه کنیم.
بنده همواره از دوستان دعوت کرده ام که هر قسمتی را که می توانند ترجمه کنند.
اما پیش از ترجمه لینکی که تقدیم کردم لطفا به سوال زیر توجه کنید
برای شروع این طور عرض کنم که مدیریت استراتژیک برگفته از یک "نه" محکم است و در حقیقت این "نه محکم" سبب دیده و ارزشمند شدن "بله" مقابلش می شود.
لطفا فرض کنید صاحب یک فروشگاه کفش یا نوعی از پوشاک هستید حال پاسخ دهید که در این مثال کدام استراتژی را انتخاب می کنید؟
1- استراتژی اول: فروش کفشهای ارزان قیمت
2- استراتژی دوم : فروش کفشهای برند که ممکن است قیمتها نیز از متوسط معمول بالاتر باشد
3- استراتژی سوم: فروش کفشهایی که قیمت آنها میانه قیمتهای کفشهای ارزان و کفشهای برند است
4- استراتژی چهارم: ؟؟؟؟؟
-
در مورد این سوال از شما و دوستان علاقه مند دعوت می کنم با کمک هم آنچه در تاپیک Business Strategy - Stuck-in-the-Middle or Build-in-the-Middle - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b195/t18980/) آمده را ترجمه کنیم.
بنده همواره از دوستان دعوت کرده ام که هر قسمتی را که می توانند ترجمه کنند.
بنده عضو ترجمه گروه TED نیز هستم و اگر دوستان مشایعت کنند می توانیم بسیار ساده تر از برخی جریانهای فکری سایر صاحبان فکر با خبر باشیم.
اما پیش از ترجمه لینکی که تقدیم کردم لطفا به سوال زیر توجه کنید
برای شروع این طور عرض کنم که مدیریت استراتژیک برگفته از یک "نه" محکم است و در حقیقت این "نه محکم" سبب دیده و ارزشمند شدن "بله" مقابلش می شود.
لطفا فرض کنید صاحب یک فروشگاه کفش یا نوعی از پوشاک هستید حال پاسخ دهید که در این مثال کدام استراتژی را انتخاب می کنید؟
1- استراتژی اول: فروش کفشهای ارزان قیمت
2- استراتژی دوم : فروش کفشهای برند که ممکن است قیمتها نیز از متوسط معمول بالاتر باشد
3- استراتژی سوم: فروش کفشهایی که قیمت آنها میانه قیمتهای کفشهای ارزان و کفشهای برند است
4- استراتژی چهارم: ؟؟؟؟؟
با سلام و تشکر از جناب کوکبی بزرگوار
یکی از دوستانم که این مطلب رو ترجمه وچیزی که ازش فهمید به این صورت هستتش نظر حضرت عالی در این مورد چی هستش
و خواهشمندم در ترجمه واضافه کردن به جواب سوال به این بنده حقیر کمک نمایید
خدمت شما
پورتر به شرکت هایی که یک استراتژی رقابتی عام مشخصی را دنبال نمی کنند.عنوان stack in the middle " میانه رو " می دهد. به نظر پورتر.این شرکت های غیر متعهد باید عملکری پایین تر از شرکت های متعهد داشته باشند. زیرا هیچ پایه ای برای خلق ارزش برتر ندارند .در اجرای استراتژی موفق نخواهند بود . به نظر او شرکت هایی که یک از استراتژی های عام را دنبال می کنند به طور عام عملکرد بهتری دارند.زیرا تمام منابع شان را برای خوب بودن در آن استراتژی متمرکز می کنند
-
شاید اگر از عبارت "اعتدال جو" یا کلمه "معتدل" استفاده کنیم موضوع روشنتر شود البته شاید هم میانه رو به اندازه کافی گویا باشد.
به هر شکل پورتر اعتقادی به ترکیب و اعتدال در چند استراتژی ندارد و معتقد است زمانیکه یک کسب و کار در حال تلاش برای اتخاذ بیش از یک استراتژی یا ترکیب استراتژیهای گفته شده است به نوعی در وسط و میانه گیر می کند.
همینک شعار بسیاری از مردم اعتدال است اما واقعیت این است که اعتدال راهی برای بدست آوردن یک متوسط معمول است و در طول تاریخ هیچ شخص بزرگی را نخواهید یافت که بر شیوه اعتدال به موفقیتی که بدان شهره شده است دست یافته باشد همچنین نبوغ را تمرکز و تمایز در یک صفت تعریف و شناسانده اند.
به عنوان مثال در پاسخ ارسال قبل شاید پاسخ عده ای انتخاب استراتژی سوم باشد.
لطفا فرض کنید صاحب یک فروشگاه کفش یا نوعی از پوشاک هستید حال پاسخ دهید که در این مثال کدام استراتژی را انتخاب می کنید؟
1- استراتژی اول: فروش کفشهای ارزان قیمت
2- استراتژی دوم : فروش کفشهای برند که ممکن است قیمتها نیز از متوسط معمول بالاتر باشد
3- استراتژی سوم: فروش کفشهایی که قیمت آنها میانه قیمتهای کفشهای ارزان و کفشهای برند است
4- استراتژی چهارم: ؟؟؟؟؟
در این حالت ممکن است بسیاری از مشتریان فروشگاه ایشان را در طولانی مدت به عنوان یکی دیگر از پارامترهای مدیریت استراتژیک انتخاب نکنند.
زیرا ممکن است بسیاری از این مشتریان بخواهند کمی بیشتر پول بپردازند و برند بپوشند و بسیاری دیگر نیز (به دلایل محتلف از جمله مسائل اقتصادی خود) بگویند چرا باید بیشتر بپردازیم و همان ارزانتر را انتخاب نمایند.
شادزی و مهر افزون
-
به عنوان مثال در پاسخ ارسال قبل شاید پاسخ عده ای انتخاب استراتژی سوم باشد.
در این حالت ممکن است بسیاری از مشتریان فروشگاه ایشان را در طولانی مدت به عنوان یکی دیگر از پارامترهای مدیریت استراتژیک انتخاب نکنند.
زیرا ممکن است بسیاری از این مشتریان بخواهند کمی بیشتر پول بپردازند و برند بپوشند و بسیاری دیگر نیز بگویند چرا باید بیشتر بپردازیم و همان ارزانتر را انتخاب نمایند.
پس در واقع منظور این هستش گزینه سوم نیز گزینه ی خوبی نخواهد بود
در استراتژی چهارم شاید همه مدلی از کفش با رنج قیمت های بالا وپایین استفاده بشه بهتر باشه
سپاسگذارم از جناب کوکبی همچنان منتظر پاسخ های ناب شما هستم
-
ضمن سپاس از حسن نظر شما
منظور شما ترکیب استراتژی هزینه و تمایز است ؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!
تفاوت رقابتی (http://irmeta.com/meta/b2116/t8479/) کجای کار است؟
دوست خوبم نیمای عزیز پیشنهاد می دهم لینک Stuck-in-the-Middle or Build-in-the-Middle - متا - Page 1 of 1 (http://irmeta.com/meta/b195/t18980/) را هر مقدار که می توانید در ادامه تاپیک خودش ترجمه کنید انشاءا... دوستان علاقه مند نیز کمک خواهند کرد. مطالب و مثالهای مناسبی در آن وجود دارد که خالی از لطف نیستند.
موفق باشید و پر تلاش
-
ضمن سپاس از حسن نظر شما
موفق باشید و پر تلاش
خیلی ممنونم ازتون جناب کوکبی چشم حتما
از ارسال اسپم خودداری میکنم
همچنان منتظر پاسخ سوالای دیگه هستم جناب کوکبی بزرگوار
-
5_منظور از عبارت visible hands ((دست آشکار)) توسط آقای چندلر به کار رفته چیست؟؟
ضمن سپاس از حسن نظر شما
با سلام ودرود فراوان
جواب سوال پنج رو یکی از دوستان برام پیدا کرد از عزیزان اگر مشکلی یا پیشنهادی یا در صورت امکان پاسخ بهتری دارند ارائه بدن
كتاب "دست مرئي "،نوشته چندلر بسياري از موضوعها و ايده هاي مطرح شده در كتاب "استراتژي و ساختار" راتوسعه داد.
در حال ي كه كتاب قبلي "چندلر" بر شركتهاي مشخص و مديران تنها تمركز داشت ، اين كتاب زمينه تئوريك بيشتري براي توضيح چگونگي سرمايه داري بزرگ مقياس و نظام يافته و طبقه مديران حرفه اي كه آن را مي گردانند، ارائه داد.
عنوان اين كتاب ، به مكانيزم جديد هماهنگي در اقتصاد قر ن بيستم يعني دست مرئي مديران حرفه اي كه در رقابت بادست نامرئي بازار، سازمانهاي خود را توسعه و گسترش مي دهند، اختصاص داردمنظور چندلزر از دستهای مرئی همان قدرت موجود در مدیریت حرفه ای است که در برابر دستهای پنهان اسمیت که نقش سرمایه و منابع و تجهیزات را به عنوان دستهای پنهان و تعیین کننده در رقابت بازار معرفی کرده بود اعلام کرد . در نظر چندلرمدیریت حرفه ای تعیین کننده اصلی در رقابت های امروز است که از ان به عنوان دستهای اشکار یا مرئی یاد می کند
در آخر خواهش عاجزانه از شما بزرگواران و همچنین جناب کوکبی بزرگوار دارم که سوال دوم رو در صورت امکان پاسخ بدن یعنی این سوال
2_استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
همچنان شدیداا منتظر سخاوتمندانی همچون شما هستم
-
سلام و درود
2_استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
لطفا بررسی فرمایید نام ایشان Peter Senge (http://en.wikipedia.org/wiki/Peter_Senge) است یا پیتر سنگر ؟
با احترام
-
سلام و درود
لطفا بررسی فرمایید نام ایشان Peter Senge (http://en.wikipedia.org/wiki/Peter_Senge) است یا پیتر سنگر ؟
با احترام
با عرض سلام وخسته نباشید
خدمت جناب کوکبی بزرگوار
بعله شما درست میفرمایید
ایشون پیتر سنگه هست اشتباه تایپی بود
همچنان منتظر پاسخ های ناب شما هستم
ممنون
-
با تجدید احترام
موراد زیر برگرفته از قوانین پنجمین فرمان اثر پیتر سنگه است که در کتابش از اندیشه های خود مبنی بر دوری از ساده انگاری و تجویز راه حلهای کپسولی صحبت نموده است.
منظور بنده از راه حل کپسولی این است که شما سازمانی را تصور کنید که مدیران یا برخی به نام مشاور و یا عناوین دیگر با راه حلهایی از پیش آماده شده مانند این است که کپسول یا قرصی به سازمان می دهند تا مشکلش برطرف شود.
شخصا امروزه طرفدار تفکری اقتضایی هستم بدین معنا که هر چیزی را دوخته شده و متناسب با خواستگاهش می پسندم هر چند این تفکر جز با توجه عاشقانه و تمام کمال به هر چیزی از جمله دوستان، اطرافیانمان و هر چه که مخاطب است بدست نمی آید.
و این در حالی است که در کشور ما (و البته بسیاری از نقاط دنیا) از فرهنگ به عنوان پدر استراتژی در زمینه تفکر سیستمی که ابعاد مثبت تاثیر گذار آن کاملا شناخته شده و قابل کنترل و ارزیابی باشد خبر چندانی نیست اما به نظر می رسد چنانچه اقتضا در دسترس نباشد ناچار باید به سیستم رضایت دهیم.
حال فاجعه اینجا خواهد بود که فرهنگ و تفکر سیستمی را کلیشه کاری و تجویز کپسولی قلمداد یا به آن نزدیک کنیم.
خارج از گود عرض کنم گاهی دیده می شد در ولادت یا شهادت امامان معصوم، نام امامی که ولادت یا شهادتشان بود را بر روی برگه ای سفید می نوشتند و بر روی بنری که برای امام دیگری نوشته شده بود می چسباندند این نیز مصداقی از کلیشه کاری است.
قوانین پنجمین فرمان:
1- مشکلات امروز ناشی از راه حل های دیروزی است.
2- عمل چشم بسته هر اندازه سخت، واکنش سخت تر و بدتر از طرف سیستم را سبب می شود.
3- رفتار ها و نتایج خوب مقطعی و زودگذر به دنبال خود نتایج بدی ببار می آورند.
4- معمولاً راه حل های ساده انگارانه راه به جایی نمی برند.
5- درمان می تواند از خود مرض بدتر باشد.
6- سعی و اجبار در رشد سریع تر نتیجه ای معکوس و رشد کندتر ببار می آورد.
7- نشانه بیماری سیستم ها و اسباب و علل این بیماری های به لحاظ زمانی و مکانی الزاما نزدیک هم نیستند.
8- تغییرات کوچک نتایج بزرگی ببار می آورد ولی باید دانست محدوده عمل این تغییرات لزوما بدیهی نیستند.
9- شما می توانید کیکی در اختیار داشته باشید و آن را بخورید اما نه در یک زمان.
10- تقسیم یک فیل بزرگ به دو قسمت، دو فیل کوچک بوجود نمی آورد.
11- هرگز شرایط محیط را سرزنش نکنید.
جناب نیما باید اعتراف کنم در حالیکه قبلا مطالعاتی مختصر در این زمینه داشتم (در ایمیلهایی که از طرف دوستان می آمد) اما سوال شما باعث شد به نظریه سازمان های یادگیرنده سنگه (http://fa.wikipedia.org/wiki/سازمان_یادگیرنده) که ایشان را به آن می شناسند بسیار علاقه مندتر شوم. پس به بنده اجازه دهید (مرا مدیریت کنید) برای پاسخ به سوال شما ساده انگارانه و با عجله وارد نشوم هر چند متوجه شرایط شما هستم و عجله شما را درک می کنم اما بدانید این عجله خلاف قوانین سنگه است.
با تشکر و احترام دوباره
-
جناب نیما باید اعتراف کنم در حالیکه قبلا مطالعاتی مختصر در این زمینه داشتم (در ایمیلهایی که از طرف دوستان می آمد) اما سوال شما باعث شد به نظریه سازمان های یادگیرنده سنگه (http://fa.wikipedia.org/wiki/سازمان_یادگیرنده) که ایشان را به آن می شناسند بسیار علاقه مندتر شوم. پس به بنده اجازه دهید (مرا مدیریت کنید) برای پاسخ به سوال شما ساده انگارانه و با عجله وارد نشوم هر چند متوجه شرایط شما هستم و عجله شما را درک می کنم اما بدانید این عجله خلاف قوانین سنگه است.
با تشکر و احترام دوباره
با سلام ودرود
سپاس گذارم جناب کوکبی
در قسمت اول سوال که استراتژی به عنوان نمای بیرونی آمده بنده هنوز متوجه این قسمت از سوال نشدم
بسیار ممنون میشم که توضیحاتی هم در این رابطه بدین و در نهایت جواب سوال یعنی ارتباط بین استراتژی به عنوان نمای بیرون و سازمانهای یاد گیرنده پیتر سنگه وجود دارد
همچنان منتظر پاسخ های ناب شما بزرگوار هستیم
با احترام
-
با سلام ودرود
سپاس گذارم جناب کوکبی
در قسمت اول سوال که استراتژی به عنوان نمای بیرونی آمده بنده هنوز متوجه این قسمت از سوال نشدم
بسیار ممنون میشم که توضیحاتی هم در این رابطه بدین و در نهایت جواب سوال یعنی ارتباط بین استراتژی به عنوان نمای بیرون و سازمانهای یاد گیرنده پیتر سنگه وجود دارد
همچنان منتظر پاسخ های ناب شما بزرگوار هستیم
با احترام
سلام و درود
می توانیم به جای استراتژی از کلمه راهبرد کمک بگیریم بدین گونه شاید موضوع ملموس تر گردد.
به عنوان مثال ممکن است استراتژی یا راهبردِ رفتاری یک فرد، شوخ طبعی باشد حال هر بار که نام این شخص برده می شود چه تصویری از این شخص، در ذهن شما نقش می بندد ؟
می توانیم بگوییم این نمای بیرونی این شخص است البته با ذکر این نکته که لازم است این تصویر و برداشت متره و آماری شود.
مثالی دیگر:
ممکن است نویسنده ای قابل، کتابهای خود را با رقمهایی بالا قیمت گذاری کند (مثلا بالاترین قیمت متصور برای یک کتاب)
بنابراین بر اساس این استراتژی (مبنی بر تمایز) ایشان فروشنده گران قیمت ترین کتاب کشور یا جهان (نمای بیرونی) خواهد بود.
یک سوال یا تمرین:
به نظر شما نمای بیرونی شرکتهای خودرو سازی ایران خودرو و سایپا با آن همه لایسنس و سرتیفیکیتد چیست؟
چند نکته:
1- راهبرد، متاثر از مجموعه تکنیکها در قالب یک یا چند سناریو است و اگر کلمه راهبرد را جایگزین استراتژی کنیم (برای مثال شوخ طبعی یا یادگیرنده بودن) مدیریت راهبردی همان مدیریت استراتژیک است.
به عنوان مثال ممکن است تکنیکهای شوخ طبعی با توجه به شرایط مختلف متفاوت باشد اما نهایتا این تکنیکها در قالب سناریوهای مختلف، یک جلوه و نما را در ذهن مخاطبان ترسیم می نماید.
2- ضروریست این تکنیکها در قالب سناریوهای تعریف شده در بلند مدت و مستمر اتفاق بیافتد و به تعبیری تغییر مسیر اتفاق نیافتد (سناریویی از پیش شناخته و تعریف شده وجود داشته باشد در غیر این صورت هر لحظه تغییر مسیر یا تردید محتمل است) هر چند گاهی عدم تغییر مسیر نیز آفت راه و موجب شکست است.
به همین دلیل تاکید می شود آنچه پلن و طراحی می شود ممکن است همانی نباشد که نیت شده و آنچه اجرایی می گردد نیز گاهی آن چیزی نیست که پلن شده و در نهایت ممکن است برداشت و کنش و واکنش مردم نیز چیز دیگری گردد.
مجددا یادآوری می کنم از همین روست که فرهنگ را پدر استراتژی می دانند و استراتژی ارتباط مستقیم با فرهنگ سازی دارد.(قابل توجه شما که رشته مدیریت فرهنگی هستید)
3- به یاد داشته باشیم اگر قرار است پیرو یک استراتژی به چیزی شناخته شویم به بیان دیگر یک جلوه و نمای بیرونی مشخص و هدف گیری شده را بدست بیاوریم شکست در استراتژی به معنای بدست نیاوردن آن جلوه و نمای بیرونی نیست بلکه ممکن است به چیز دیگری که در برنامه ما نبوده شناخته شویم (به تعبیر شما یک جلوه و نمای بیرونی دیگری که قبلا برای ما نامشخص بوده و ممکن است خوب هم نباشد حاصل استراتژی ما گردد) از این روست که هر کسی جرات اتخاذ تصمیمات استراتژیک را ندارد.
امیدوارم محوای این سوال برای شما روشنتر شده باشد.
-
سلام و درود
امیدوارم محوای این سوال برای شما روشنتر شده باشد.
با سلام و عرض ادب خدمت جناب کوکبی بزرگوار
که الحق انسانی شریف وسخاوتمند هستند
از همه ی عزیزانی که در این انجمن در تخصص مدیریت استراتژیک هستند خواهشمندم به بحث در تایپیک بپیوندید
که از نظر شما عزیزان نیز بهره مند شویم
بازهم بنده تشکر وقدردانی دارم از جناب کوکبی
واین بنده با دو موضوع سوال یعنی سازمانهای یادگیرنده پیترسنگر و استراتژی به عنوان نمای بیرونی آشنا شدم
اما هنوز به اونصورت متوجه نشدم ارتباط این دو با یکدیگر چیست
2_استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
بازهم خواهشمندم از جناب کوکبی و بزرگوارن ومتخصصان این حوزه که این حقیر را در جوابگویی به این سوالات یاری کنند
همچنان منتظر جواب بزرگوارانی همچون جناب کوکبی هستیم
منصور باشید
-
این بنده با دو موضوع سوال یعنی سازمانهای یادگیرنده پیترسنگر و استراتژی به عنوان نمای بیرونی آشنا شدم
اما هنوز به اونصورت متوجه نشدم ارتباط این دو با یکدیگر چیست
2-استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
سلام
لازم به ذکر است یکی از موارد مد نظر سنگه نگاه سیستمی است به شکلی که افراد دید روشنی از جایگاه خود به عنوان بخشی از فرآیند داشته باشد.
به عنوان مثال در نگاه سنگه یکی از راه های آموزش، مشارکت در کار به عنوان راهی برای انتقال تجربه است
یکی از مصداقهای نگاه غیر سیستمی همان است که کودکان ما از همان شروع تحصیل می آموزند پدر مادر یا حل المسایل مشکلاتشان را حل کرده و یا تقلب و ... روشی برای حل مشکلات باشد که مجموعا سیستمی خواهد شد که نمای بیرونی آن تلاش کافی نکردن برای حل مسایل است.
همه ما با این مصداق از سیستم آشنا هستیم نمونه چنین سیستمی جامعه امروز ایران است.
بر اساس این سیستم در دراز مدت انسانهایی را خواهیم داشت که در مجموع نمی توانند مسایل خود را با روشهایی صحیح و سالم و در حقیقت مشکلات کشور را حل کنند.
هر چند نگاه غیر سیستمی یا نگاه سیستمی غلط هم نوعی سیستم است.
-
2_استراتژی به عنوان نمای بیرونی چه ارتباطی با سازمانهای ((یادگیرنده ی پیتر سنگر)) دارد؟ learning organization
سلام
دوست عزیزم نیما
برون داد و نمای بیرونی سازمانهایی که در یادگیری سازمانی پیشگام هستند فرآورده ها و خدماتی است که از نظر اطلاعاتی غنی و در بازاری که عرصه رویارویی شدید آن محصولات یا خدماتند توزیع می شوند.
موفق و پیروز باشید
-
سلام
دوست عزیزم نیما
برون داد و نمای بیرونی سازمانهایی که در یادگیری سازمانی پیشگام هستند فرآورده ها و خدماتی است که از نظر اطلاعاتی غنی و در بازاری که عرصه رویارویی شدید آن محصولات یا خدماتند توزیع می شوند.
موفق و پیروز باشید
با سلام
یک دنیا ممنون جناب کوکبی از جواب های ارزشمندتون
موفق و سربلند باشید
إن شاء الله