تالار گفتگوی تخصصی متا

بخش عمومی تالار و آشنایی با متا => تالار مشترک بین تخصصها => نويسنده: Moshashaei در ۲۱ دی ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۱:۱۸

عنوان: خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۱ دی ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۱:۱۸
الله

محمد     علی

فاطمه  حسن   حسین

نیمه شب دوستان و عزیزانم بخیر...

یه نسیمی به بوستان قلب یخ کرده و گناه بارم وزیده شد و دل به دریا زدم ...

هرچند شاید جاش نباشه و وقتش هم نباشه....

اما یه نظر و عقیده ی قلبیمه...یه حالی اومد اینجا بگم....قصد بحث و تبادل نظر و....هم نیست اصلا.

یه ابراز عقیدست....ممکنه خیلی ها رد کنید و شاید هم به دل بشینه.

به هر حال:

حقیقتی بالاتر از حقیقت این خاندان مطهر نیست و حقیقت سایر ادیان الهی نیز از باطن همین خاندان صادر شده است.

البته درک این حقیقت به سادگی نیست و برای همه کس محقق نمیشه و

شاید اصلا اینهایی که شنیدیم ازشون قطره در مقابل دریا باشه.

کتاب علی و پیامبران بسیار جالبه که با سند کاملا معتبر مدد خواهی همه ی پیامبران رو

با نامهای مختلف از این خاندان به تحریر در آورده.


مگر نه این است که تاریخ خلقت خاندانی اینسان با عظمت و با شکوه را به خاطر ندارد.

و مگر نه این است که خلقت این پنج تن از نور بوده و قبل از خلقت عالم و آدم بودند.

ومگر نه اینست که هدف اصلی از خلق دنیا و مافیها خلقت این پنج تن بوده است.


پروردگار عاشق رو به عظمت و قداست این خاندان عزیز قسم میدم که آنچه را که خیر وصلاح ما

و رضایت خودش در اون هست رو پیش بیارن....

و توفیق انسانیت که سیره ی این خاندان هست رو مرحمت بفرمایند...آمین.

از همه دوستان و شیعیان و محبان این خاندان در این شبها التماس دعا دارم.

یاحق...
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۳۲:۱۸
حدیث ثقلین:

انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا : کتاب الله و عترتی اهل بیتی »

یعنی ، من در میان شما ، دو چیز گرانبها می گذارم تا از آن پیروی می نمائید هرگز گمراه نمی شوید ، این دو چیز گرانبها عبارتند از کتاب خدا ( قران ) و عترت و اهل بیت من .

آیا با ملاحظه الفاظ این دو حدیث و تشابهی که میان آنها حکمفرماست ، نمی توان حدس قطعی زد که هدف پیامبر از خواستن قلم و کاغذ ، نوشتن مضمون حدیث ثقلین ، و یا قدری هم بالاتر از آنچه حدیث ثقلین آنرا میرساند ، بوده است و آن همان تحکیم ولایت و وصایت وصی بلفصل خود که در هیجدهم ذی الحجه در نقطه افتراق حجاج عراقی و مصری و حجازی ( غدیر خم ) بطور شفاهی اعلام گردیده بود.

گذشته از این ، مخالفت سرسختانه کسی که بلافاصله پس از درگذشت پیامبر ، در سقیفه بنی ساعده شورای خلافت تشکیل داد ، و رفیق دیرینه خود را با وضع خاصی برای خلافت کاندیدا کرد و او نیز پاداش خدمت او را ، هنگام مرگ بطور نقد پرداخت نمود ، و او را بر خلاف تمام اصول ، برای خلافت تعیین کرد ، گواه بر این است که قرائنی در مجلس و گفتار پیامبر وجود داشت که حاکی از این بود که پیامبر می خواهد مطلبی در باره خلافت و زمامداری مسلمین املا کند ، و لذا سرسختانه با آوردن قلم و کاغذ ، مخالفت ورزید و گر نه جهت نداشت تا این حد پافشاری کند .

چرا در نوشتن نامه پافشاری نفرمود ؟! :

پیامبر که می توانست علی رغم مخالفت آنها ، دبیر خود را احضار کند ، و نامه مورد نظر خود را بنویسد ، س چرا از اعمال قدرت ، خودداری فرمود ؟!

پاسخ آن نیز روشن است ، زیرا اگر پیامبر در نوشتن نامه اسرار می ورزید ، آنان نیز در اسائه ادب به پیامبر که می گفتند بیماری بر او غلبه نموده است بیشتر اصرار می ورزیدند و هواداران آنها نیز آنرا اشاعه داده برای اثبات مدعای خود کوششهائی می نمودند ، در این صورت علاوه بر اینکه ، اسائه ادب نسبت بساحت پیامبر گسترش و ادامه می یافت ، نامه نیز اثر خود را از دست می داد ، و لذا هنگامی که برخی ، بعنوان جبران بدرفتاری ، به پیامبر عرض کردند آیا می خواهید که قلم و کاغذ بیاوریم ، چهره او بر افروخت و سخت بر آشفت و فرمود :

پس از آن همه گفتگوها می خواهید قلم و کاغذ بیاورید ؟! همین اندازه توصیه می کنم که با عترت من به نیکی رفتار نمائید ، این را گفت سپس چهره از حضار بر تافت و آنان نیز جز علی و عباس و فضل همگی بر خاستند و متفرق شدند .
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۰:۰۵
مطلبتون بسیارجالب وموثق بود
ممنون
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۹:۳۴
حقا که این محبت و دلدادگی مخلصانه و بی ریای شیعیان واقعی خاندان ولایت در مراسمات مختلف ،

دیدگاهی است که چشم دل ما را به عطیّه و عطایای بزرگ خداوندی باز می کند،

عطیّه و عطایایی که اگر نبود و نبودند پروردگار عالمیان خلقتی را بر پانمی کرد و آفرینشی نمی آفرید.

عطیّه و عطایایی که در اهمیّت و بزرگی مقام آن ها همین بس که خداوند تبارک و تعالی توسط پیامبر گرامی خود امّت رسول مکرّم را خطاب قرارداد و فرمود:

((قُل لا اَسئَلَکُم عَلَیهِ اَجراً الا المَوَده فی القُربی))؛

ای رسول ما به امت بگو که من از شما اجر رسالت جز این نمی خواهم که مودّت و محبّت را در حق خویشاوندانم منظور دارید و مراعات نمایید.

جا دارد به شکرانه ی این توفیق الهی که دیده گان ما را عارفانه به این دیدگاه زیبا و دل انگیز گشوده و به شرفِ  محبتِ  عترت ِ رسالت و خاندان ولایت مباهی و مفتخر گردانیده است،خاضعانه به درگاه کرمش شکرانة شکر بجا آوریم و روی دل را به خاک بمالیم.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۸:۳۹
خطبه پیامبر در غدیر خم :

حمد و ثنا مخصوص خدا است ، از او یاری می طلبیم و به او ایمان داریم و بر او توکل می کنیم .

 از بدیهای خود و اعمال ناشایست خود به او پناه می بریم ، خدائی که جز او هادی و راهنما نیست ، هرکسی را که هدایت نمود گمراه کننده ای برای او نخواهد بود ، گواهی می دهم که جز او معبودی نیست ، و محمد بنده او و پیامبر او است .

هان ای مردم ! نزدیک است من دعوت حق را لبیک بگویم و از میان شما بروم ، من مسئولم و شما نیز مسئولید ، در باره من چه فکر می کنید ؟!

 در این موقع صدای جمعیت به تصدیق بلند شد و گفتند ما گواهی می دهیم که : تو رسالت خود را انجام دادی ، و کوشش نمودی ، خدا ترا پاداش نیک دهد .

پیامبر فرمود : آیا گواهی می دهید که معبود جهان یکی است ، و محمد بنده خدا و پیامبر او می باشد ، و بهشت و دوزخ و زندگی جاویدان در سرای دیگر جای تردید نیست ؟

 همگی گفتند : صحیح است و گواهی می دهیم .

سپس فرمود : مرد من دو چیز نفیس و گرانمایه در میان شما می گذارم ببینم چگونه با دو یادگار من رفتار می نمائید ؟!

در این وقت یک نفر بر خاست و با صدای بلند گفت : منظور از این دو چیز نفیس چیست ؟! پیامبر فرمود : یکی کتاب خدا که یک طرف آن در دست خدا ، و طرف دیگر آن در دست شما است ، و دیگری عترت و اهل بیت من ، خداوند بمن خبر داده که این دو یادگار ، هرگز از هم جدا نخواهند شد .

هان ای مردم ! بر قران و عترت من پیشی نگیرید ، و در عمل بهر دو ، کوتاهی نورزید که هلاک می شوید .

در این لحظه دست علی را گرفت و آنقدر بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم نمایان گشت ، و او را به همه مردم معرفی نمود سپس فرمود :

 سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنها کیست ؟ همگی گفتند : خدا و پیامبر او داناترند ، پیامبر فرمود : خدا مولای من ، من مولای مؤمنان هستم ، و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم .

هان ای مردم ! « من کنت مولاه فهذا علی مولاه 3 اللهم وال من والاه و عاد من عاداه واجب من احبه و ابغض من ابغضه وانصر من نصره واخذل من خذله وادر الحق معه حیث دار » یعنی ، هر کس را من مولایم ، علی مولای اوست ، خداوندا ! کسانی که علی را دوست دارند ، آنان را دوست بدار ، و کسانی که او را دشمن بدارند دشمن دار ، خدایا ! یاران علی را یاری کن ، دشمنان علی را خوار و ذلیل نما ، و او را محور حق قرار بده .

مردم اکنون فرشته وحی نازل گردید و این آیه را آورد :

« الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً » ( سوره مائده : 3 )

یعنی ، امروز دین شما را کامل نمودم ، و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را یگانه آئین انتخاب نمودم .


در این موقع صدای تکبیر پیامبر بلند شد ، سپس افزود :  

خدا را سپاسگذارم که آئین خود را کامل کرد و نعمت خود را بپایان رسانید ، و از وصایت و ولایت و جانشینی علی پس از من خوشنود گشت ،

سپس پیامبر از نقطه مرتفع فرود آمد و به علی فرمود : در زیر خیمه ای بنشیند ، تا سران و شخصیت های بارز اسلام با علی مصافحه کرده و به او تبریک گویند ، پیش از همه ، شیخین به علی تبریک گفتند و او را مولای خود خواندند .

حسان بن ثابت فرصت را مغتنم شمرده با کسب اجازه از محضر رسول خدا ص ، اشعاری چند سرود و در آنجا برابر پیامبر اکرم ص خواند که ما دو بیت آنرا در اینجا نقل می کنیم :

فقال لهم قم یا علی فاننی ... رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً
فمن کنت مولاه فهذا ولیه ... فکونو اله اتباع صدق موالیاً


به علی فرمود بر خیز که من ترا برای جانشینی و راهنمائی مردم پس از خویش انتخاب کردم .
من مولای هر کسی باشم علی ولی او است ، شما در حالی که او را از صمیم دل دوست می دارید ، از پیروان او باشید .
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۰۶:۰۱:۵۷
پیامی از رسول خدا

حضرت رسول خدا (ص) فرمود:

من در میان شما میگذارم دو چیز نفیس را...وآن کتاب خداست و علی بن ابی طالب.

و علی بهتر است ازبرای شما،از کتاب خدا...زیرا که ترجمه و تفسیر مینماید برایتان کتاب خدا را.

در کفایه الموحدین  39412



علی مع القرآن والقرآن مع علی
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۳:۰۳
در احد جبریل گفتا از زبان کردگار...لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

گر نبودی ضرب شصت حیدر دلدل سوار...کس نگفتی در جهان الله اکبر آشکار.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: مرتضی رئیسی در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۱۶:۴۰:۴۷
سلام
سید میلاد مشعشعی بزرگوار ممنون از نوشته های زیبایت.یه داستان
یک روز کنار حرم امیرالمومنین علی ع نشسته بودم داشتم به ضریح نگاه میکردم دیدم که نقش و نگار این ضریح با همه فرق داره وپر از خوشه های انگور هست و طوری طراحی شده انگار ریشه این درختان از داخل ضریح امده بیرون برام جالب شد رفتم دنبال جوابش یکی از خدام حرم خیلی قشنگ گفت:بالاترین حالتها در دنیا مستی و بالاترین لذت هم از شراب است و همینطور در اخرت هم وعده شراب و مستی در بهشت را داده اند وعلی ع لذت و سرمستی داره و به اینخاطر این ضریح پر از درختان انگور است و که ریشه در قبر علی ع دارد.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۲:۳۵
با سلام

ممنون از شما جناب رییسی گرانقدر...

بله خب....

علی عالی اعلا هستن...
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: m.amiri در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۲۱:۲۵:۵۷
پیامی از رسول خدا

حضرت رسول خدا (ص) فرمود:

من در میان شما میگذارم دو چیز نفیس را...وآن کتاب خداست و علی بن ابی طالب.

و علی بهتر است ازبرای شما،از کتاب خدا...زیرا که ترجمه و تفسیر مینماید برایتان کتاب خدا را.

در کفایه الموحدین  39412



علی مع القرآن والقرآن مع علی
جناب مشعشعی گرامی..
با احترام ..
متاسفانه نقل اینگونه مطالب .باعث شده که امروز نتوان بین مسلمانان وحدت برقرارکرد.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۰:۵۴
سلام حضور دوست عزیزم جناب امیری

وحدت؟؟؟؟

کلی تایپ کردم و پشیمون شدم وپاک کردم وترسیدم به همون دلیل که خصوصی فر ستادم...

خیلی حرف دارم درین رابطه...خیلی.

ولی اینو بگم این تایپک رو  واسه حال خودم نوشتم و هرکس دوست داشت استفاده میکنه...مستنده و درش توهینی به احدی نیست...

به هر حال نمیشه تمام حقیقت رو فدای مصلحت کرد...

حقیقت رو کتمان کنیم برای وحدت؟؟؟بعد کدوم وحدت؟؟؟

و اینو هم بگم...شیعه هنوز هم در خفقان است . . . حتی بیشتر از زمانی که تعدادشون به انگشتان دو دست نمیرسید.

انشالله بشه روزی که: بدون مرز و محدوده...وطن یعنی همه دنیا.وحدت بین همه با هر عقیده و رفتاری...

وحدت با عزیزان اهل تسنن در مقابل کی خب؟ترسای عزیزی که عاشقانه مسیح رو دوست داره و علی ما رو ایلیا میخونه؟یا سایرین؟

اگه وحدته باید بین همه ی ادیان الهی باشه....

ازین بحث میترسم...ادامه ندیم بهتره...چون نمیخوام از متا برم.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: مرتضی رئیسی در ۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۷:۲۸
سلام
جناب مشعشعی چرا رفتن از متا شما حرف مستند میزنید که اکثرا مورد وثوق اهل سنت هم است و خودایشان در کتبشان اورده اند چرا ترس با احترام به عقیده تمام اهل سنت مگر خودشان از قول عمر نگفتند که اگر علی نبود بارها عمر هلاک شده بود ومگر در قضاوت به ایشان رجوع نمیکردند.علی مع الحق و حق مع علی اگر حرف ناسزا میزنیم که نباید گفت ولی گفتن مقامات علی ع هیچ اشکالی ندارد حتی تو سایت عمومی ولی بهتر بعضی از حقایق را هم به احترام اهل سنت نگیم.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۳:۴۲
سلام
جناب مشعشعی چرا رفتن از متا شما حرف مستند میزنید که اکثرا مورد وثوق اهل سنت هم است و خودایشان در کتبشان اورده اند چرا ترس با احترام به عقیده تمام اهل سنت مگر خودشان از قول عمر نگفتند که اگر علی نبود بارها عمر هلاک شده بود ومگر در قضاوت به ایشان رجوع نمیکردند.علی مع الحق و حق مع علی اگر حرف ناسزا میزنیم که نباید گفت ولی گفتن مقامات علی ع هیچ اشکالی ندارد حتی تو سایت عمومی ولی بهتر بعضی از حقایق را هم به احترام اهل سنت نگیم.
جناب رئیسی شنیدن حقایق علی(ع)توانی میخواد که خیلی ها ندارند،درکل علی عین حقیقت است یا بهتره بگیم حقیقت عین علی است
پس کوچکترین اختلاف با علی یعنی........بهتره بگذریم
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: مرتضی رئیسی در ۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۲:۰۰
سلام
امیرمحمد عزیز با عنایت به ظرفیت شنیدن از علی ع موضوع را قطع کنیم خوبه ولی نه به خاطر ملاحظه کاری ماباید در ارامش با احترام به همدیگه بتوانیم مذاکره کنیم بقول یه بنده خدایی :به کفرش کاری نداریم ولی عجب خدایی دارند اهل حق
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۴:۰۶
سلام
امیرمحمد عزیز با عنایت به ظرفیت شنیدن از علی ع موضوع را قطع کنیم خوبه ولی نه به خاطر ملاحظه کاری ماباید در ارامش با احترام به همدیگه بتوانیم مذاکره کنیم بقول یه بنده خدایی :به کفرش کاری نداریم ولی عجب خدایی دارند اهل حق
آقای رئیسی به خدا بااین ارسالیت شادم کردی اجرت با خود علی
امروز سوار تاکسی شدم که راننده اهل حق بودوازعلی میگفت باورکن اشک آدم درمیامد
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: asena در ۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۶:۴۵:۴۵
سلام
امیرمحمد عزیز با عنایت به ظرفیت شنیدن از علی ع موضوع را قطع کنیم خوبه ولی نه به خاطر ملاحظه کاری ماباید در ارامش با احترام به همدیگه بتوانیم مذاکره کنیم بقول یه بنده خدایی :به کفرش کاری نداریم ولی عجب خدایی دارند اهل حق
سلام آقای رئیسی احسنت خیلی حرفتون به دل نشست
ازآقای مشعشعی هم ممنون بابت مطالب خوبی که نقل میکنند
وقتی پدرم از امام علی (ع)میگفت گاهی میدیدم اشک تو چشاش جمع میشه بچه بودم درکم کم بود میپرسیدم چرا بابا گریه میکنی؟میگفت واسه مظلومیت امام اما من نمیفهمیدم چی شده مگه تا این که بعدها که بزرگتر شدم و داستان زندگی امام روشنیدم تازه اون روزها رو درک کردم وفهمیدم که علی (ع) چطور زندگی کرد وچطور باهاش رفتار کردند
کاش لیاقت داشته باشیم که راه امام رو ادامه بدیم کاش معنی درست شیعه رودرک کنیم کاش حرفمون شعار نباشه کاش تودلامون مهر علی (ع) باشه
به امید اون روز
شادوسلامت باشین دوستان
خدا خیروبرکت روبرهمه شما عطا کنه
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۱:۰۲:۰۵
پروردگار عاشق و مهربان را شاکرم...شکر.

عرض سلام وشب بخیر دارم...

ممنون از جناب رییسی بزرگوار...حق با شماست...ولی به هر حال یکم دست و بالمون بسته است...کاش در کنار این اسامی عزیز نام دیگری نمی آوردید...بی خیال.ضمنا متوجه نشدم...عجب خدایی دارن؟اهل حق..؟

درود بر امیر محمد عزیز بله واقعا ظرفیت میخواد...کرمانشاه عزیز خاستگاه حقیقته خب...

درود خدا هم بر خانوم آسنای محترم...مهر علی و آلش تو وجودهاست...آرزوی سرمستی دارم برای پدرتون در زیر سایه ی ائمه ی معصومین.


هدفم از ایجاد این تایپک به هیچ وجه بحث و صحبت و ....نبوده تو اولین ارسال هم آوردم...اما به این معنی نیست که از بحث و .. فرار کنیم و نگیم.

اما به هر حال متا یه سایت علمی و تخصصی حسابداریه...کمتر ازین بحث ها بشه بهتره...

اما خداروشکر کردم چون این تایپک اولین گام خودش رو برداشت در راه هدفی که دنبال میکنم....همین بس که مورد توجه قرار بگیره...خواهش میکنم دوستان عزیز بحث شیعه و سنی و...رو ببریم یه جای دیگه...بنده در خدمتم...اصلا دوست ندارم این تایپک حذف بشه...

عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۴:۵۳
پروردگار یگانه را سپاسگذاریم که ما را از محبان و متمسکین به ولایت حضرت مولا آن دردانه ی آفرینش و آن فرزانه ی بشریت قرار دارند.


هر جا سخنی از محبوبی به میان می آید هر محبی از محبان آن محبوب به طریقی دوست دارند مطلبی رو پیرامون مدح و منقبت محبوبشان  عرضه کنند...

حال در مدح و منقبت محبوب ما ؛ ما را کجا و آن جرات وقدرت...

زیرا :

یک دهان باید به پهنای فلک. . . . تا بگوید وصف آن رشک ملک


و اصولا عزیزان چه حاجت زیرا که عرفا و بزرگان و دانشمندان عالم چه بسیار گفته اند و باز هم چه بسیار که ناگفته مانده است.

اما بالاترین و بهترین و شایسته ترین توصیف و مدح ومنقبت در حق مولا علی در کلام خداوند و فرمایشات پیامبر اکرم نهفته است . . .

که ما را از توصیفات دیگران بی نیاز میکند و هرآنچه را که عارفان آگاه گفته اند نشات گرفته از کلام خداوند و فرمایشات پیامبر است.

همه ی ما قصاید بلند و مدایح بسیاری را درباره ی شان والا و مقام بلند حضرت مولا علی شنیده و خوانده ایم...

لیکن شاید کمتر قصیده و مدحی جامع و پر محتوا که دارای تمام نکات و لطایف قرآنی و تاریخی و روان شناختی و حقایق عرفانی باشد؛

مانند کلام دل نشین و مستند و عارفانه ی مولانا جلال الدین بلخی رومی...

حال تمسک میجوییم به اشعار زیبا و توصیف عارفانه ی آن عارف آگاه:



تا صورت پیوند جهان بود علی بود . . . تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود.

آن قلعه گشایی که در قلعه ی خیبر . . . برکند به یک حمله و بگشود علی بود.

آن گُرد سرافراز که اندر ره اسلام . . . تا کار نشد راست نیاسود علی بود.

آن شیر دلاور که برای طمع نفس . . . بر خوان جهان پنجه نیالود علی بود.

این کفر نباشد سخن کفر نه اینست . . . تا هست علی باشد و تا بود علی بود.

شاهی که ولی بود وصی بود علی بود . . . سلطان سخا و کرم و جود علی بود.

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس . . . هم صالح پیغمبر و داوود علی بود.

هم موسی و هم عیسی و هم خضر وهم ایوب . . . هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود.

مسجود ملائک که شد آدم ز علی شد . . . آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود.

آن عارف سجاد که خاک درش از قدر . . . بر کنگره ی عرش بیفزود علی بود.

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن . . . هم عابد و هم معبد و معبود علی بود

آن لحمک لحمی ، بشنو تا که بدانی . . . آن یار که او نفس نبی بود علی بود.

موسی و عصا و ید بیضی و نبوت . . . در مصر به فرعون که بنمود علی بود.

چندان که در آفاق نظر کردم ودیدم . . . از روی یقین در همه موجود علی بود.

خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود . . . آن نور خدایی که بر او بود علی بود.

آن شاه سرافراز که اندر شب معراج . . . با احمد مختار یکی بود علی بود.

آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن . . . کردش صفت عصمت و بستود علی بود


پروردگارا قسمت میدهیم به علی و اولاد علی...محبت مولا علی و آل علی را از ما مگیر

ما را و نسل های آینده ی ما را تا ابد دوستدار و شیعه ی علی و آل قرار بده...

آمین

   



گدایی در آل علی به از شاهیست. . .بقدر همت خود هر کسی بها دارد

دیگه دوستان فرمایش مولاناست...و گواهش تاریخ و عرفان اسلامی...

هرکس هم میتونه با مولانا بحث کنه...بسم الله...اون مثنوی معنویش...اون دیوان کلیات شمس و...
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۲:۲۶:۴۰
ترجمه ی حدیث شریف کساء

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
به سند صحیح
از جابربن عبدالله انصاری


از حضرت  فاطمه
زهرا علیها سلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله که گفت :

شنیدم از فاطمه (س) که میگفت داخل شد به منزل من پدرم رسول خدا در بعضی از روزها پس فرمود

سلام بر تو باد ای فاطمه (س)

پس عرض کردم درود بر تو باد ای پدر بزرگوارم ،

پس فرمود می یابم در بدن خود ضعفی را...

پس عرض کردم پناه می برم ترا به خداوند از ضعف ای پدر بزرگوار

پس فرمود ای فاطمه بیاور کسا یمانی را و بپوشان مرا به آن

فاطمه (س) فرمود پس آوردم کسا یمانی را و پوشاندم پدرم را به آن و نظر کردم بسویپدرم و دیدم صورتش مثل ماه در شب چهارده می درخشد

فاطمه (س) علیه فرمود اندکمی نگذشت که ناگاه پسرم حسن (ع) نزدیک آمد و گفت سلام برتو ای مادر به وی جواب دادم سلام برتو باد ای روشنی دیده ی من و میوه دل من پس حسن (ع) فرمود ای مادر بوی خوشی نزد تو به مشامم می رسد گویا بوی جدم رسول خدا باشد گفتم بله تو در زیرکسا است پس حضرت حسن (ع) نزدیک کسا آمد و فرمود سلام بر تو باد ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا اذن می دهی که با شما در زیر کسا باشم رسول خدا (ص) فرمود سلام بر تو باد ای پسر من و ای صاحب اختیار حوض من به تحقیق اذن دادم ترا پس داخل شد حسن (ع) در زیر کسا .

فاطمه (س) فرمود اندکی نگذشت که ناگاه پسرم حسین (ع) نزدیکم آمد و گفت سلام برتو ای مادر بوی جواب دادم سلام برتو باد ای پسرم ای روشنی دیده ی من و میوه دل من پس حسین (ع) فرمود ای مادر بوی خوشی نزد تو به مشامم می رسد گویا بوی جدم رسول خدا باشد گفتم بله جد تو و برادرت در زیر کسا هستند. پس حضرت حسین (ع) نزدیک کسا آمد و فرمود سلام بر تو باد ای جد بزرگوار ای رسول خدا سلام بر کسی که او را خداوند از خلق خود اختیار کرد آیا اذن می دهی که با شما در زیر کسا باشم رسول خدا (ص) فرمود سلام بر تو باد ای پسر من و ای شفاعت کننده امت من به تحقیق اذن دادم ترا پس داخل شد حسین (ع) در زیر کسا با ایشان ،

پس آمد آن زمان ابوالحسن علی بن ابی طالب و فرمود سلام برتو ای دختر رسول خدا پس عرض کردم بر تو باد سلام ای ابالحسن و ای امیر مومنان (ع) پس فرمود ای فاطمه (س) بدرستیکه بوی خوشی نزد تو به مشامم می رسد گویا بوی برادرم و پسر عم من رسول خدا باشد گفتم بله او با دو پسرت در زیر کسا هستندپس حضرت علی (ع) نزدیک کسا آمد و عرض کرد سلام برتو باد ای رسول خدا آیا اذن می دهی مرا که بوده باشم با شما در زیر کسا ، رسول خدا (ص) فرمود سلام بر تو باد ای برادر من ووصی من و جانشین من و صاحب رایت من و علم من به تحقیق اذن دادم ترا پس داخل شد علی (ع) در زیرکسا ،

 سپس من رفتم نزد کسا و عرض کردم سلام بر تو باد ای پدر من ای رسول خدا (ص) آیا مرا اذن می دهی که بوده باشم با شما زیر کسا پیامبر(ص) فرمود بر تو باد سلام ای دختر من و ای پاره تن من به تحقیق اذن دادم ترا پس داخل شدم در زیر کسا ،

پس زمانیکه جمع شدیم ما پنج تن در زیر کسا گرفت پدرم رسول خدا (ص) دو طرف کسا را و بدست راست اشاره بسوی آسمان نمود و عرض کرد خداوندا بدرستیکه اینها اهل بیت و خواص و حامی من می باشند گوشت ایشان گوشت من و خون ایشان خون من است اذیت بنماید بمن هر که به آنها اذیت بنماید و غمگین می کنند مرا هر که آنها را غمگین کند من طرفم با هر که طرف است با آنها و صلحم هر که صلح است با آنها و دشمنم با هر که دشمن است با آنها و دوستم با هر که دوست است با آنها بدرستیکه ایشان از من و من از ایشانم پس قرارده...

خداوندا
رحمت ها و برکات و آمرزشت و رضای خود را بر من و بر آنها و زائل فرما از آنها پلیدی را و پاک گردان آن ها را پاکی بزرگی پس خداوند فرمود ای ملائکه ی من و ساکنان
آسمانهایم همانا من خلق نکردم آسمان ها وزمین کشیده و نه ماه روشنی دهنده و نه آفتاب درخشنده و نه فلک را که می چرخد و نه دریایی که جاری است و نه کشتی را که سیر می کند مگر بجهت دوستی این پنج تن که در زیر کسا آسوده اند.

پس جبرائیل از خداوند پرسید کیستند در زیرکسا؟

خداوند عزوجل فرمود : آنها هستند اهل بیت پیامبر (ص) و مرکز رسالت ایشانند فاطمه (س) پدر او و شوهر او و فرزندان او

پس جبرائیل عرض کرد ای پروردگار آیا اجازه می دهید بسوی زمین فرود آمده و ششم آنها بوده باشم

پس خداوند فرمود اذن دادم ترا پس جبرائیل فرود آمد و سلام داده عرض نمود ای رسول خدا خداوند علی اعلی ترا سلام می رساند و مخصوص می گرداند ترا به تحیت و اکرام و تجلیل و می فرماید به شما که قسم به عزت و جلالم بدرستیکه خلق ننمودم زمین کشیده و نه ماه روشنی دهنده و نه آفتاب درخشنده و نه فلک را که می چرخد و نه دریایی که جاری است و نه کشتی را که سیر می کند مگر برای شما و دوستی شما  و مرا اذن
داده تا با شما زیر کسا باشم پس آیا اذن می دهی مرا ای رسول خدا

پس رسول خدا (ص) فرمود برتو باد سلام ای امین وحی خدا شان چنین است اذن دادم ترا پس داخل شد جبرائیل با ما در زیر کسا پس عرض کردم به پدر بزرگوارم بدرستیکه وحی می فرماید خدا بسوی شما بدرستیکه اراده فرموده خداوند متعال که بر طرف نماید از شما خانواده هر پلیدی را و پاک گرداند شما را یک قسم پاک کردنی پس عرض کرد علی (ع) ای رسول خدا (ص) خبر ده مرا که چیست برای این نشستن ما در زیر کسا از شرافت و فضیلت در نزد خداوند متعال

پس پیغمبر اکرم (ص) فرمود : قسم به آن کسی که مرا بجهت پیامبری فرستاده و اختیار فرموده به رسالت و نجات دهنده بر خلق
ذکر نمی شود این خبرها در مجلسی از مجالس اهل زمین و در آن جمعی از محبان و دوستان ما باشند مگر اینکه نازل می شود برایشان رحمت خدا و احاطه می نماید ملائکه اطراف آن ها را و طلب آمرزش می نماید تا آنکه متفرق می شوند

پس علی (ع) فرمودند: در این هنگام قسم بخدا ما رستگار شدیم و پیروان ما رستگار شدند قسم به پروردگار کعبه ،

پس فرمود پیغمبر(ص) یا علی (ع) : قسم به آن کسی که مرا بجهت پیامبری فرستاده و اختیار فرموده به رسالت و نجات دهنده بر خلق ذکر نمی شود این خبرها در مجلسی از مجالس اهل زمین و در آن جمعی از دوستان ما و در میان آن ها باشند صاحب همی مگر آنکه خداوند عالم از بین ببرد غم او را و نه صاحب حاجتی مگر آنکه برآورده میفرماید خدا حاجت او را

پس عرض کرد امیرالمومنین (ع) در آن هنگام قسم به خدا رستگار شدیم و سعادت یافتیم و همچنین پیروان ما رستگار شدند و سعادت یافتند در دنیا و آخرت قسم به پروردگار کعبه....

مفاتیح الجنان
[/b]
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: m.amiri در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۱:۴۴
درود بر شما..
جناب مشعشعی گرامی..
اطلاعات این حقیر در حد و اندازه ای نیست که گفته های بزرگان و حکما را نقد کنم.یا به آنها استنادی داشته باشم.
فقط همینقدر میدانم که شخص پیامبر اعظم اسلام و ائمه معصومین در زمان حیات خود نیز اینگونه تعاریف و تمجیدها را تائید نمی کردند.
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۲:۵۳
سلام
دوستان عزیز اگه کسی شعر استاد شهریار در مدح علی  رو داره بزاره توی تاپیک
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا      که به ماسوی فکندی همه سایه همارا
تشکرمیکنم اگه بقیش رو بگید
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: مرضیه زهری در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۱:۴۹
سلام
دوستان عزیز اگه کسی شعر استاد شهریار در مدح علی  رو داره بزاره توی تاپیک
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا      که به ماسوی فکندی همه سایه همارا
تشکرمیکنم اگه بقیش رو بگید

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را/که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين/به علي شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند/چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ/به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن/که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را

بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من/چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا

بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب/که علم کند به عالم شهداي کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان/چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت/که ز کوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت/چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان/که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم/که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي/به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب/غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
 

شهريار
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: Moshashaei در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۰:۴۷
با تشکر فراوان از خانوم زهری که این شعر بسیار زیبا رو گذاشتند با اجازه بنده هم اون داستان و ماجرای سروده شدن این اشعار رو میذارم:

از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است : شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم .

 آن شب در عالم خواب ، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند.

حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند .

فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید ؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .

مولا فرمودند: شهریار ما کجاست ؟


شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:
شهریار شعرت را بخوان !
و شهریار این شعر را خواند:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا . . . . . . . . . . . . . . . .
 
ایشان فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد ، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟


گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند


گفتم : از جانب من اورا دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .

چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد

میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمد ه ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند ؛

آیت الله پس از دیدن شهریار می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر ( ع ) دیده ام .

آیت الله می پرسند : این شعر (( علی ای همای رحمت )) را کِی ساخته ای ؟


شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید ! که من این شعر را ساخته ام ؟


چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .

ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر  قرار نداده ام !

آنگاه آیت الله سری تکان می دهد ومی گو ید می دانم ولی تو ای: "شهریار شعرت را بخوان ! "

و او متحیر و حیران می خواند :

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا. . . . .

منبع:
جزوه " فرازهایی از وصیتنامه الهی-اخلاقی آیت الله العظمی مرعشی نجفی"
صفحهً 50 تا 53
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۱:۳۱
سلم خانم زهری
کاش بدونی چقدر لذت بردم
ازمحبتت بی نهایت سپاسگذارم آخه من این شعرروخیلی دوست دارم ولی نمیتونم حفظ بشم راستش وقتی میخونمش اینقدر غرقش میشم نمیتونم حفظ شم
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: مرضیه زهری در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۸:۲۶
سلم خانم زهری
کاش بدونی چقدر لذت بردم
ازمحبتت بی نهایت سپاسگذارم آخه من این شعرروخیلی دوست دارم ولی نمیتونم حفظ بشم راستش وقتی میخونمش اینقدر غرقش میشم نمیتونم حفظ شم

خواهش/ما این شعرو تو زمان راهنمایی بعضی موقع سر صف میخوندیم حفظ کردم/موفق باشید
آقای مشعشعی گرامی خدا قوت
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: آیلان در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۹:۱۰
با سلام
بنده هم تشکر می کنم،صحبتهای شما و آقا رضا به دل می شیند
پاینده باشید
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: d_arabdoost در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۱:۵۷
با سلام وتشكر از ارسالهاي عزيزان و ادامه اين تاپيك
از دوستان نهايت تشكر رو دارم كه در اين روزهاي عزيز مطالب ارزنده و البته جهت يادآوري چنين مطالبي اين تاپيك و اين موضوع را به ميان آوردند و ادامه دادند درخواست دارم جهت دريافت اطلاعات بيشتر در اين زمينه‌ها به كتاب مفصل شبهاي پيشاور مراحعه كنيد تا عمق اين مطالب دستگيرتان شود
ضمنا آنطوري كه متوجه شدم ارتباط آقاي مشعشعي از تالار قطع شده است آيا دوستان علت اين قطعي ارتياط را ميدانند ؟
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: amirmohamad در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۵:۱۰
با سلام وتشكر از ارسالهاي عزيزان و ادامه اين تاپيك
از دوستان نهايت تشكر رو دارم كه در اين روزهاي عزيز مطالب ارزنده و البته جهت يادآوري چنين مطالبي اين تاپيك و اين موضوع را به ميان آوردند و ادامه دادند درخواست دارم جهت دريافت اطلاعات بيشتر در اين زمينه‌ها به كتاب مفصل شبهاي پيشاور مراحعه كنيد تا عمق اين مطالب دستگيرتان شود
ضمنا آنطوري كه متوجه شدم ارتباط آقاي مشعشعي از تالار قطع شده است آيا دوستان علت اين قطعي ارتياط را ميدانند ؟
باسلام
بله اینطور که خودشون گفتند آخرین ارسالیشون درهمین تاپیک بوده
دوست داشت بدونه چراارتباطش قطع شده
عنوان: پاسخ : خاندان حقیقت
رسال شده توسط: A.Ehsani در ۲۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۲۹:۳۴
سلام خدمت همه عزیزان

دوستان قصد بی احترامی به هیچ عقیده ای را نداریم. خوب توجه کنید در زمان حضرت رسول ایشان چنان جایگاه عظیمی در قلب انسانها پیدا کرده بودند که اگر آموزشهای حضرت نبود بسیاری از مردم بجای خداوند متعال ایشان رو مورد توجه قرار میدادند.
توجه کنید که برگزیده ترین انسانهای دنیا که پیامبران عزیز و امامان هستند به ما درس دادند که خداوند متعال را مورد پرستش قرار دهیم و هیچ شریکی خداوند ندارد. آیا میدانید شرک از رگ گردن به من یا شما نزدیکتر است؟ آیا میدانید اگر کسی برای ما کار جور کرد یا کارفرمائی که به ما حقوق میدهد بخاطر حقوقی که میدهد ازش تشکر کنیم مشرکیم؟ نه حتی من هم نمیدانم.
یادمان باشد ائمه و معصومین و پیامبران عزیز انسانهای بزرگی هستند که برای ما الگوی زندگی و دیانتن .

در موردجناب مشعشعی که آلان هم خدمت ایشان پیام خواهم داد بسیاری از اعتراضات کاربران باعث شده است 24 ساعت نتوانند ارسالی داشته باشند بعد از 24 ساعت درست خواهد شد اما تقاضا میکنم موضوعاتی که بین مسلمین اختلاف نظر وجود دارد را در متا طرح نفرمائید و از اینکه رعایت حال همه مسلمین رو میکنید اجر شما با خداوند متعال و بزرگ. به نظر من بجای این موضوع هر روز یک بخش از نهج البلاغه را بگذارید مرور کنیم و درس بگیریم.

بااحترام