سلام و درودی دوباره
در مورد مدیریت جمله ای بسیار زیبا وجود دارد که ریشه بسیاری از رفتارهای مدیریتی رایج در این کشور در آن نهفته است. شخصا از این جمله بسی لذت بردم.
هر جا که نتوانیم مدیریت کنیم ناچاریم ممانعت به عمل آوریم
جناب مرتضایی عزیز شما این بحث را در بخش مدیریت استراتژیک مطرح فرمودید بنده نیز از زمان استفاده کردم تا بتوانم مطالعاتی را در زمینه مدیریت استراتژیک و نگاه آن در حوزه مدیریت داشته باشم که البته مطالعات اندک من به حوزه سازمانی کسب و کار محدود بود.
بگذارید بحث را به این شکل ادامه دهیم که اگر موضوع هر یک از حالات زیر باشد ما باید چگونه بیاندیشیم
1- اگر هدف ما تغییر نگاه یک مدیر باشد !
2- اگر هدف ما تغییر نگاه همه کسانی است که در این کشور دارای مدیریت هستند !
آنچه شما مطرح فرمودید حالت دوم بود.
البته شخصا در یک نگاه بین مدیر و پرسنل تفاوتی قائل نیستم پرا که مدیر هم یکی از پرسنل است که ممکن است یک سری مشکلات جاری را بیشتر بررسی کرده باشد و برای آنها راه حلهایی را داشته باشد یا اینکه به این صفت مورد پذیرش قرار گرفته باشد.
حال وقتی بحث تغییر نگاه همه کسانی است که دارای سمت مدیریت هستند بدیهیست موضوع در حدی پیچیده می شود که شاید به سادگی نشود راه حل یا راه حلهایی را ارائه داد.
در مدیریت استراتژیک هدف ما تغییر متغیرهای کلیدی عملکرد است
به بیان دیگر
زمانیکه متغیرهای کلیدی عملکرد شناسایی شده بر اساس آن اقداماتی موثر صورت گرفت در اینجا خواهیم گفت مدیریت اتفاق افتاده است.
اما زمانیکه ما بر روی متغیرهای کلیدی عملکرد تاثیر گذار بودیم و آنها را تغییر دادیم و طبیعتا شرایط آتی که پیرو این تغییرات بوجود خواهد آمد را مدیریت کردیم آن موقع می توانیم بگوییم مدیریت استراتژیک انجام داده ایم.
به نوعی مدیریت استرانژیک، مدیریت خاطراتی در آینده است.