تالار گفتگوی تخصصی متا

مرجع علوم انسانی متا => مدیریت در بخشهای مختلف => مرجع برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت => مدیریت استراتژیک => نويسنده: مرتضایی در ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲:۳۰

عنوان: فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲:۳۰
با سلام و احترام خدمت دوستان عزیز


همانطور که میدانید مدیریت عملکرد درباره ایجاد روابط و اطمینان از ارتباطات موثر است . این روش بر چیزی تمرکز دارد که مدیران ، سازمانها و کارکنان برای کسب موفقیت به آن نیاز دارند .
به عبارتی دیگر فرآیندی مستمر برقراری ارتباط است که بصورت همکارانه بین یک کارمند و کارفرما در حال انجام است .

حال چرا در زمان جاری شرکتها دچاراین بحران بزرگ شده اند وبسیاری از مدیران از بکار گیری مدیریت عملکرد بیزارند ؟؟؟؟؟!!!!!!
چرا دیگر مدیران به دنبال مدیریت عملکرد کارکنان خود نیستند ؟ مگر افزایش بهره وری ، بهبود روحیه و انگیزه و هماهنگی کار هر یک از کارکنان با اهداف سازمان و واحد تجاری اهمیتی حیاتی ندارد ؟

خواهشا در این موضوع شرکت فرمایید و نظرات خود را با تجربیات و ایراداتی که در سازمان خود دارید بیان فرمایید و نسخه علاج این بیماری بزرگ را تهیه کنیم .

با تجدید احترام
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۳۰:۵۵
جناب مرتضایی سلام

اگر اجازه بفرمایید جهت سهولت بحث، برخی تعاریف و یا نکاتی که به ذهنم می رسد را تقدیم نمایم.

بنده از عنوان ارسال شما شروع می کنم : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد

فرآیند: فرآیند شامل رویدادها و رفتارهایی در پس هم و مرتبط است که شروعی مشخص یا نامشخص (پیشامد) داشته که نهایتا به یک یا چند مقصد مشخص و شناخته شده ختم می شود . توضیح اینکه فرآیند یک رویداد مفرد نیست و ماهیتی بر پایه رفتار دارد.

بهینه: می توانیم بگوییم بشر از ابتدا برای ارضاء یا التیام میل پیشرفت خود، همواره با دو موضع زیر درگیر بوده است
کلمه بهینه نسبت به تمامی کلمات هم رده خود از جمله بهترین - که کلمه ای کم دقت بوده و معمولا برای امور جاری زندگی استفاده می شود - دارای بالاترین قدرت است اما از آنجا که معمولا دستیابی به حالتی بهینه برای انسانها به سادگی میسر نمی شود آنها یا بهبود را انتخاب می کنند و یا حالت دوم که رضایت به شرایط موجود است را بر می گزینند.

بدیهیست بهبود رسیدن به جایگاهیست که مطلوبیت بیشتری نسبت به نقطه قبلی ما داراست.

مدیریت : بنده در این قسمت بر وجود اطلاعات برای دایر نگه داشتن حرکت توام با بهبود یا حفظ شرایط فعلی تکیه دارم.

عملکرد : جناب مرتضایی گرامی بنده را ببخشید اما به نظر حقیر جامعه امروز ما قربانی تظاهرکرد است به جای عملکرد
عملکرد مبین کارکرد عمل و کار است اما جامعه امروز ایرانی به مردمش آموخته که به ظاهر و شکل کار به جای محتوا توجه ویژه نماید و همینک چنین فرهنگی هنجار شده است.

علاقه مندم نظر شما و دوستان دیگر را نیز بدانم تا بر پایه آن، بحث "مدیریت عملکرد در ایجاد روابط و اطمینان از ارتباطات موثر بین مدیران سازمانها و کارکنان برای کسب موفقیت" را در سایه دیدگاههای شما همراهی نمایم.

                                                                                                                         با تقدیم احترام
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۴:۱۳
با سلام و احترام

سپاس از شما جناب کوکبی که در این بحث شرکت فرمودید و نظرات خود را بیان کردید .

اما به نظر بنده و با مطالعه ای که در این زمینه در کتاب رابرت باکال داشتم ، مدیریت عملکرد یک سرمایه گذاری پیشاپیش است تا بتوان به کارکنان خود امکان دهیم وظیفه خود را انجام دهند .
اما طبق فرمایش شما با توجه به پیشرفت علم مدیریت در سطح جهان و گستردگی این موضوع ، متاسفانه این بحث مدیریت عملکرد در سازمانهای خصوصی و دولتی به قهقرا کشیده شده است و بسیار سرسری گرفته شده بنحوی که معضلات و مشکلات پیچیده ایی را در کنار رکود اقتصادی و بحرانهای مالی بوجود آورده است .
اصلاح عملکرد سازمان ، تصحیح رفتارو روشهای هدایت به غلط درمیان همه ما رواج پیدا کرده و منجر به گمراه شدن و رسیدن به اهدافی نامعقول شده و وقت و تلاش های کارمندان به هدر رفته و تنایجی جز افسردگی در گار و زندگی ندارد .

مدیران چرا مدیریت عملکرد را درک نمیکنند ؟ چرا وظایف کاری اصلی کارمندان را نمیدانند ؟ (هویت شخصیت کاری )

خواهشا دوستان نظرات خود رابفرمایند .

با احترام
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱:۰۳
درودی دوباره

با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی و رو زمینی در کنار نیروی انسانی فراوان قطع به یقین می توان گفت حلقه مفقوده ارزشمندی این کشور مدیریت است لذا طبیعتا این حوزه جای کار داشته و حرفهای فراوانی برای گفتن و شنیدن وجود دارد.


بسیار علاقه مندم که بدانم توجه رابرت باکال در این حوزه بر چه محورهایی متمرکز است؟
بنابراین اگر ممکن است از شما خواهش کنم سرفصلهای این کتاب را به همراه تیتر زیربخش های هر سرفصل تا آنجا که برایتان ممکن است مرقوم بفرمایید.
                                                                              با سپاس فراوان بابت لطفی که می فرمایید.
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۳:۴۵
درود بر شما جناب کوکبی


در جایی از این کتاب که به نظرم ارتباط مستقیمی با مدیریت منابع انسانی دارد ذکر شده ، مدیران عموما بر مسائل غلطی تمرکز می کنند ، به جای برنامه ریزی  بر ارزشیابی تمرکز کرده ، به جای گفتگو بر جریان یکطرفه کلمات (مدیر خطاب به کارمند ) اکتفا می کنند ، آنها به جای برقراری ارتباط به فرمهای اجباری تکیه دارند و به جای حل مسئله به سرزنش کردن و در مجموع به جای حال و آینده به گذشته می اندیشند .
پس وقت و تلاش خود را هدر می دهند ، و از مدیریت عملکرد مزایایی را استخراج نمیکنند . که اگر بطور صحیح ارائه شود می تواند اجرا کنند .
در حقیقت وقت و تلاش آنها اغلب اوقات فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود .

اگر این فرآیند بصورت مستمر و عقلانی اجرا شود می توان انتظارات روشنی داشت .
-وظایف کاری اصلی کارمند کدامند ؟
-کار کارمند چه کمکی به اهداف سازمان می کند ؟
-منظور از انجام صحیح کار چیست ؟
-چطور می توان عملکرد کار را اندازه گیری کرد ؟
-چه موانعی سد راه عملکرد هستند و چطور میتوان آن ها را به حداقل رساند یا از میان بر داشت ؟
-کارکنان و مدیران چطور با همدیگر کارکنند تا عملکرد کارکنان بهبود یابد ؟

دوستان خواهشا تجربیات خود را در رابطه با این موضوع ذکر کنند ، نقاط ضعف و قوت این مبحث را بفرمایید .

با تجدید احترام
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۱:۲۵
سلام


جناب مرتضایی گرامی بد نیست قبل از هر چیز مشخص شود که آیا بحث ما در مورد بخش دولتی است یا بخش خصوصی؟
زیرا هر یک دنیای مختص به خود را دارد و صد البته هر چند همنیک اینگونه نیست اما بخش دولتی نیز باید مسائل مدیریتی خود را به نحوی تنظیم نماید که نتیجه عمری که از دست می دهد شکوفایی و موفقیت بخش خصوصی باشد.

بخش دولتی درگیر حاشیه های داخلی و فرهنگ غالب دولتیان بدست آوردن منافع برای خود است.
متاسفانه این کسب منافع شخصی دولتیان باعث شده رتبه فساد اداری در ایران در ارزیابی های جهانی 144 ز 177 کشور شود.

رتبه کشورها با شاخص فساد (http://www.donya-e-eqtesad.com/news/770522)

ضمن تشکر و قدرشناسی از بسیاری کارمندان دلسوز و زحمتکشی که همواره تعهد داشته و اگر رتبه ایران 177 نشده وجود این افراد است که لازم است همه ما ایشان را کمک کنیم تا انشاءا... ادارات و کارمندان ایرانی نیز مانند کارمندان کشورهای دانمارک، نیوزيلند، فنلاند، سوئد، نروژ، سنگاپور، سوئیس، هلند، استرالیا و کانادا جزو رده‌های یک تا ده سالم‌ترین کشورهای جهان شوند و دیگر لازم نباشد به خاطر وجود این همه فساد در بین کارمندان ایرانی خجالت بکشیم.

                                                                                                                              با احترام
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۹:۴۹
با سلام و احترام

ضمن تشکر از شما جناب کوکبی به خاطر پیگیری و اعلام نظرات خود در رابطه با این موضوع کاربردی ، به استحضار می رساند  با توجه به تشکیل نظام و ساختار شرکتهای دولتی توسط بخشهای خصوصی و مورد هدف قرار گرفتن این مسائل در شرکتهای خصوصی ، منظور بنده هم واحد های تجاری خصوصی می باشد که متاسفانه تغییری در این رابطه بنده مشاهده نکردم .

منتظر نظرات سایر دوستان هم هستم تا با استفاده از تجربیات و فرمایشات کلیدی دیگر دوستان به نتایجی خوب و اثر بخشی دست پیدا کنیم .

در ادامه مواردی کلیدی جهت جلوگیری از ضعف مدیریت عملکرد در ساختار سازمانی عرض خواهم کرد .
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۶ آبان ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۷:۲۹

در ادامه مواردی کلیدی جهت جلوگیری از ضعف مدیریت عملکرد در ساختار سازمانی عرض خواهم کرد .

جناب مرتضایی لطف می کنید شخصا مشتاق یادگرفتن این مباحث هستم.

در یک دیدگاه مدیریتی انسانها بر اساس دو عامل 1- توانایی فرد  2- خواست فرد برای انجام کار تقسیم بندی و مورد بحث قرار می گیرند که ترکیب این دو عامل، به ما کمک می کنند با دید بهتری به ارتباط بین مدیران و کارکنان نگاه کنیم.

با ترکیب پیوسته این 2 عامل موارد زیر قابل برداشت است که هر فرد ممکن است به یکی از آنها نزدیکتر باشد:
1- گروهی که توانایی ندارند و نمی خواهند کار را نیز انجام دهند (انگیزه هم ندارند).
      این گروه دنبال کار نیستند و عموما به محیط کاری راه پیدا نمی کنند. گفتنی است این گروه از بحث ما خارج هستند.

2- گروهی که توانایی ندارند اما دارای انگیزه انجام کار هستند.
    مانند کارجویان و یا جوانان تازه کاری که در حالیکه بی تجربه اند اما برای انجام کارهای محوله مصمم هستند.

3- گروهی که توانایی دارند اما انگیزه کافی برای انجام کار را ندارند.
    مانند بسیاری از کارمندان ادارات

4- گروهی که توانایی انجام کار را ضمن انگیزه کافی داراست.
    اساتید دلسوز دانشگاه یا یک جراح متبحر که هنوز به قسم خود پایبند است.

در ادامه ضمن معرفی سه مکتب مدیریتی 1- کلاسیک 2- سیستمی 3- اقتضایی می خواهیم ببینیم هر یک از مکاتب، در سایه دیدگاه خود چگونه کار را جلو خواهند برد.

عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۲:۰۷
در اینجا چند سوال را پاسخ دهیم

بیاییم فردی که در زمره گروه دوم است را در نظر بگیریم یعنی فردی که توانایی وی کمتر است اما دارای انگیزه است.

* آیا می توان یک پروژه و کار را به وی سپرد و ایشان را برای انجام آن کار آزاد گذاشت و منتظر بمانیم تا کار را به ما تحویل دهد؟
اگر نتوانست و به همین سیاق چند نفر دیگر نیز نتوانستند و ما ماندیم و وقتی که از دست دادیم و هزینه هایی که بر سازمان تحمیل کرده ایم! آنگاه تصمیم ما چه خواهد بود؟ و ار آن پس چه روشی را در مواجهه با فردی ازاین گروه در پیش خواهیم گرفت؟


آیا می توانیم یک کار را به ایشان بسپریم بدون اینکه وی را ملزم به حضور وقت شناسانه در ساعت کاری نکنیم و یا نظارت کافی را برای بازیگوشهای احتمالی وی نداشته باشیم؟

پاسخ روشن است  خیر

در حقیقت مناسب تر است چنین گروهی را بر اساس روشهای مدیریت کلاسیک همراهی کنیم مدیریت کلاسیک به رفتار ماشینی و مکانیکی نزدیک تر است.

شخصا در مواجهه با این گروه، قائل بر این عقیده و تبعیت از اصول مدیریت کلاسیک نیستم و در عین اعمال قوانینی مبتنی بر نظم بر وجود پاداش تاکید دارم اما به هر شکل ممکن و در دسترس بر آموزش ایشان متمرکز می شوم.

حال سوالهای بعدی می توانند اینها باشند

* اگر مخاطب، فردی از گروه سوم بود چگونه باید ایشان را به اوج برسانیم ؟
             پاسخ این سوال در مکتب سیستمی تبیین شده

* در مواجهه با یک فرد حرفه ای (متخصصِ متعهد) مانند یک پزشک وفادار به قسمش، چه رویکری باید اتخاذ گردد؟
             مکتب مدیریتی اقتضایی به روشهای صحیحی تاکید دارد که بر پایه آن یک حرفه ای به اوج می رسد.



قصد پیش داوری ندارم اما حدس می زنم رابرت باکال مباحث خود را حول مکتب مدیریت اقتضایی مطرح کرده باشند .

                                                                                        موجب امتنان و سپاس است راهنمایی بفرمایید
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: مرتضایی در ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۱:۵۲
با درود مجدد

ضمن تقدیر و تشکر از جنابعالی بابت همراهی این موضوع با بنده


در قسمتی از این موضوع می توان برای جلوگیری از چالشهای مدیریت عملکرد وارزشیابی کار ، ایده های قدیمی را در باره نحوه و طرز انجام یافتن کار و پروژه های در دست اجرا را پشت سر گذاشت و با  تفکر مدرن اقدام به این کار بنماییم .

بعنوان مثال در حال حاضر هستند مدیرانی که هنوز اعتقاد بر این دارند که وظیفه شان این است به کارکنان بگویند چه کار بکنند نه اینکه برای حل مسئله با آنها همکاری کنند ، خوب مسلما اینها در مدیریت موفق نمیشود .
مدیرانی که اعتقاد دارند مدیریت عملکرد جایی ست برای توی سر زدن کارکنان راه به جایی نمی برند .
دراینجا 2 نکته وجود دارد که مدیریت عملکرد چه باید باشد ؟ و چه نباید باشد ؟
این 2 موضوع بر پایه تئوری نیست بلکه بر پایه مشاهدات نظری و ازمون  و خطاست و در محلهای واقعی کار موثر واقع شده و یا چیزهایی که  موثر واقع نشده است .

مدیریت عملکرد راهی برای تهدید کردن ، زور گفتن یا ترساندن کارکنان برای افزایش بهره وری نیست و حتی روشی برای سرزنش کردن یا ایراد گرفتن هم نیست  ، حمله به شخصیت و طرز فکر کارکنان هم نمی باشد .

مدیریت عملکرد  : مجموعه ای گسترده از ابزار هاست که به منظور بهینه کردن موفقیت هر یک از کارکنان ، هر واحد کاری ، مدیر و سازمان به کار برده می شود . که مسلما برای رسیدن به این اهداف مدیر باید ذهنیتی مدرن و مترقی داشته باشد .

اندیشیدن به این موضوع که کسب موفقیت در زمان حال و اینده است نه نگاه به گذشته .

رسیدن به مزایای مدیریت عملکرد زمانی حاصل خواهد شد که تمام مراحل را بپیماییم نه اینکه صرفا عملکرد را ارزشیابی کنیم .

عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۸:۴۳
صد سلام

از دوستان گرامی دعوت می کنم در بحث مشارکت کنند زیرا رسوخ این مباحث به کف جامعه و فراگیر شدن آنها زمینه رفتارهای بهتر را در لایه های مختلف جامعه فراهم می کند.

 
مدیریت عملکرد یک سرمایه گذاری پیشاپیش است تا بتوان به کارکنان خود امکان دهیم وظیفه خود را انجام دهند .

مدیران چرا مدیریت عملکرد را درک نمیکنند ؟ چرا وظایف کاری اصلی کارمندان را نمیدانند ؟ (هویت شخصیت کاری )

در جایی از این کتاب که به نظرم ارتباط مستقیمی با مدیریت منابع انسانی دارد ذکر شده ، مدیران عموما بر مسائل غلطی تمرکز می کنند ، به جای برنامه ریزی  بر ارزشیابی تمرکز کرده ، به جای گفتگو بر جریان یکطرفه کلمات (مدیر خطاب به کارمند ) اکتفا می کنند ، آنها به جای برقراری ارتباط به فرمهای اجباری تکیه دارند و به جای حل مسئله به سرزنش کردن و در مجموع به جای حال و آینده به گذشته می اندیشند .
پس وقت و تلاش خود را هدر می دهند ، و از مدیریت عملکرد مزایایی را استخراج نمیکنند . که اگر بطور صحیح ارائه شود می تواند اجرا کنند .
در حقیقت وقت و تلاش آنها اغلب اوقات فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود .

جناب مرتضایی گرامی نباید یک طرفه مدیران را زیر سوال برد زیرا همه اشخاص دخیل در یک فرآیند صاحبان آن فرایند تلقی می شوند.
بنابراین مدیران، کارمندان و تمامی عوامل تاثیر گذار در یک فرآیند شرکا و صاحبان آن خواهند بود.

اینجا صحبت از فرآیند است همانطور که اشاره کردم فرآیند، تجمیع یک سلسله رویداد و سیستم نیز تجمیع یک سلسله فرآیند است.

به بیان بهتر رویدادها فرآیندها را می سازند و فرآیندها سیستم مدیریتی کشورمان را می سازند حال از یک سیستم معیوب نمی توان انتظار داشت کارکنان افراد فرهیخته ای باشند اما مدیران توجهی به تعالی مستمر دیدگاه های مدیریتی خود نداشته باشند یا برعکس
بهتر عرض کنم نه مدیران و نه کارکنان نمره قبولی نمی گیرند.

عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۶:۴۳
وقتی به صحبتهای صاحبان اندیشه و جریان سازان فکری غرب می نگریم متوجه می شویم آنها پا را فراتر نهاده و رده بعدی سیستم که خود بعد از  رویداد و فرآیند است را دارای اشکال می دانند.
می دانید مرحله بعد از سیستم چیست ؟        فرهنگ جامعه

نمی توانیم ساپلایر و زیر ورودی یک فرهنگ ضعیف را سیستمی کارآمد که در آن فرآیندهایش زاییده رویدادهای کوچک ارزش بخشند، تصور کنیم و یقینا این رفتارهای غلطِ صاحبان فرآیند (مدیران و کارکنان و در مجموع جامعه) خروجی ای را می سازند که می شود آنچه امروز هست.

یعنی فرهنگ و یا آنچه شما در ارسال اول از آن ابراز ناخرسندی فرمودید معلول رفتارهای غلط کوچکی است که بصورت واکنشی بین ایشان رد و بدل می شوند.


----------------------------------------------------------------------------------------
پانویس

جناب مرتضایی دلم می خواهد در اینجا به دلگویه و واگویه بپردازم که همیشه بر دلم سنگینی می کند
آنهم نگاه و دغدغه غالب مردم ایران است.

نگاه و دغدغه های غالب مردم ایران حتی در رده مسولین نوعی نگاه و دغدغه شخصی است.
بگذارید اعتراف کنم بنده در چند نوبت جهت حمایت از تالار گفتگوی تخصصی متا، از برخی مسولین طلب استمداد کردم اما آنچه کم کم برایم قابل پیش بینی شد این بود که آنها سهم خواهی کنند حال آنکه تالار گفتگوی تخصصی یک سایت non-profit و غیرانتفاعی است حال آنها چه چیزی می خواستند من نمی دانم.

مهمترین دلیلی که باعث شده داراییهای عمومی ما از قبیل پارک و ... همیشه نسبت به خانه های ما آبادانی کمی داشته باشند همین دغدغه و افق های فکری شخصی برای به خانه بردن است.

یعنی اینگونه است که احتمالا یک همکار ایرانی افق فکری خود را به نیازهای شرکت توسعه نمی دهد و مرتبا بایوس و ذهنیتش درگیر مسائل و افق های شخصی است در حالیکه این جامعه نیازمند آن است که دغدغه هر فرد، نیازهای استانی و کشوری را پوشش دهد. بنده از اینکه بگویم دغدغه باید بین المللی باشد صرف نطر کردم .

شاید مطلع باشید در دنیا مرسوم شده شرط ورود یک کارآفرین (ارزش آفرین) 20-25 ساله یا بیشتر، به یک اکسلریتور (شتاب دهنده) را نگاه و ایده بین المللی وی قرار دهند.
World | Slush (http://www.slush.org/world)
Startup Weekend (http://startupweekend.org)
Plug and Play Startup Camp (http://www.plugandplaystartupcamp.com)
Avatech | Startup Accelerator in Iran (http://avatech.ir/en)


آنوقت در ایران اگر از جوان این کشور بخواهیم صادقانه و صراحتا اشاره کند که برای رشد یک شرکت می خواهد به آن ملحق شود می گوید این حرفها چیست باید با واقعیت زندگی کرد چرا من باید چنین فکری بکنم و تاکید می کند که من فقط به دنبال شغل و درآمد هستم و رشد شرکت به من چه ربطی دارد. (ناگفته نماند ایشان هم از منظری حق دارد)

اما اگر به او بگویی تظاهر کن و این چنین و آنچنان کن خواهد گفت بی نهایت از راهنماییتان ممنونم و قلبا می پذیرد که این تظاهر را انجام دهد.

به همین نسبت نمی توان از یک مدیر انتظار داشت که خود را وقف موفقیت همکارانش کند و موفقیت شرکت را برآیند موفقیت تک تک پرسنلش بداند و سوال این است که اگر مدیری چنین کرد آیا همکاران وی ایشان را قربانی نمی کنند؟
(البته این نگاه شخصی بنده نیست و شخصا خود را برای توفیق همکارانم موظف می دانم در حقیقت هدف من موفقیت آنها است)


بنده نمی خواهم فاجعه بسازم اما به نظرم این فرهنگ غالب جامعه است و در آن بزرگ نمایی نکردم
 
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲:۲۴
سلام و درودی دوباره

در مورد مدیریت جمله ای بسیار زیبا وجود دارد که ریشه بسیاری از رفتارهای مدیریتی رایج در این کشور در آن نهفته است. شخصا از این جمله بسی لذت بردم.

هر جا که نتوانیم مدیریت کنیم ناچاریم ممانعت به عمل آوریم

جناب مرتضایی عزیز شما این بحث را در بخش مدیریت استراتژیک مطرح فرمودید بنده نیز از زمان استفاده کردم تا بتوانم مطالعاتی را در زمینه مدیریت استراتژیک و نگاه آن در حوزه مدیریت داشته باشم که البته مطالعات اندک من به حوزه سازمانی کسب و کار محدود بود.

بگذارید بحث را به این شکل ادامه دهیم که اگر موضوع هر یک از حالات زیر باشد ما باید چگونه بیاندیشیم
1- اگر هدف ما تغییر نگاه یک مدیر باشد !
2- اگر هدف ما تغییر نگاه همه کسانی است که در این کشور دارای مدیریت هستند !

آنچه شما مطرح فرمودید حالت دوم بود.

البته شخصا در یک نگاه بین مدیر و پرسنل تفاوتی قائل نیستم پرا که مدیر هم یکی از پرسنل است که ممکن است یک سری مشکلات جاری را بیشتر بررسی کرده باشد و برای آنها راه حلهایی را داشته باشد یا اینکه به این صفت مورد پذیرش قرار گرفته باشد.


حال وقتی بحث تغییر نگاه همه کسانی است که دارای سمت مدیریت هستند بدیهیست موضوع در حدی پیچیده می شود که شاید به سادگی نشود راه حل یا راه حلهایی را ارائه داد.


در مدیریت استراتژیک هدف ما تغییر متغیرهای کلیدی عملکرد است
به بیان دیگر
زمانیکه متغیرهای کلیدی عملکرد شناسایی شده بر اساس آن اقداماتی موثر صورت گرفت در اینجا خواهیم گفت مدیریت اتفاق افتاده است.
اما زمانیکه ما بر روی متغیرهای کلیدی عملکرد تاثیر گذار بودیم و آنها را تغییر دادیم و طبیعتا شرایط آتی که پیرو این تغییرات بوجود خواهد آمد را مدیریت کردیم آن موقع می توانیم بگوییم مدیریت استراتژیک انجام داده ایم.

به نوعی مدیریت استرانژیک، مدیریت خاطراتی در آینده است.

عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۷:۵۸
با توجه به عرایضم در ارسال قبل می توان نتیجه گرفت که اگر بتوانیم متغیرهای کلیدی عملکرد را که باعث شده رفتار مدیران اینگونه باشد را بشناسیم خواهیم توانست اوضاع را به نحو مطلبوبتری مدیریت کنیم

به بیان واضحتر شناخت عواملی که باعث شده امروزه مدیران ما اینگونه رفتار کنند در حوزه مدیریت است.
و در گامی فراتر تاثیرگذاری و تغییر این عوامل و مدیریت شرایطی که پس از تاثیرگذاری و تغییر این عوامل بوجود خواهد آمد بحث حوزه مدیریت استراتژیک است.

                                                                     با احترام مجدد
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۱۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵:۴۵
درود بر شما جناب کوکبی


در جایی از این کتاب که به نظرم ارتباط مستقیمی با مدیریت منابع انسانی دارد ذکر شده ، مدیران عموما بر مسائل غلطی تمرکز می کنند ، به جای برنامه ریزی  بر ارزشیابی تمرکز کرده ، به جای گفتگو بر جریان یکطرفه کلمات (مدیر خطاب به کارمند ) اکتفا می کنند ، آنها به جای برقراری ارتباط به فرمهای اجباری تکیه دارند و به جای حل مسئله به سرزنش کردن و در مجموع به جای حال و آینده به گذشته می اندیشند .
پس وقت و تلاش خود را هدر می دهند ، و از مدیریت عملکرد مزایایی را استخراج نمیکنند . که اگر بطور صحیح ارائه شود می تواند اجرا کنند .
در حقیقت وقت و تلاش آنها اغلب اوقات فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود .

اگر این فرآیند بصورت مستمر و عقلانی اجرا شود می توان انتظارات روشنی داشت .
-وظایف کاری اصلی کارمند کدامند ؟
-کار کارمند چه کمکی به اهداف سازمان می کند ؟
-منظور از انجام صحیح کار چیست ؟
-چطور می توان عملکرد کار را اندازه گیری کرد ؟
-چه موانعی سد راه عملکرد هستند و چطور میتوان آن ها را به حداقل رساند یا از میان بر داشت ؟
-کارکنان و مدیران چطور با همدیگر کارکنند تا عملکرد کارکنان بهبود یابد ؟

دوستان خواهشا تجربیات خود را در رابطه با این موضوع ذکر کنند ، نقاط ضعف و قوت این مبحث را بفرمایید .

با تجدید احترام

سلام دوستان

متاسفانه باید عرض کنم آنچه در ارسالهای قبل گفته ام ارتباط مستقیمی با مدیریت عملکرد ندارد
بحث مدیریت عملکرد بحث پیچیده ای است که هنوز در ایران به خوبی شناخته نمی شود.

برخی پورسانت را با بحث مدیریت عملکرد اشتباه می گیرند
یا در نظر برخی دیگر، ارزیابی عملکرد همان مدیریت عملکرد است

موارد زیر رو از آقای دکتر فرشاد نادری کمک گرفتم و خدمتتون تقدیم می کنم

به نظر می رسد استقرار مدیریت عملکرد، بیشتر مناسب کسب و کارهای متوسط و بزرگه و خیلی مناسب کسب و کارهای کوچک نیست هر چند منعی هم برای استقرار آن در شرکتهای کوچک وجود ندارد و احتمالا در اینگونه شرکتها نظارت مستمر، شفافیت در کلام و جلسات گفتگو موثرتر باشد.

مدیریت عملکرد در سطح استاندارد دارای دارای 4 جزء اصلی
1- هدف گذاری
2- مربیگری
3- ارزیابی
4- تصمیم گیریست

در بعد هدف گذاری، شاخصهای کلیدی عملکرد بر اساس سه منبع کلی تنظیم خواهند شد:
1-1 شرح شغل
2-1 اهداف استراتژیک یا کارت امتیازی متوازن
3-1 پروژه ها
در مدیریت همواره دو آیتم رفتار و عملکرد جداگانه مورد توجه قرار می گیرند
در اینجا نیز رفتارها بر اساس دفترچه مدل شایستگی در انتظارات یا اهداف رفتاری تنظیم می شود
مصادیق مطرح شده در دفترچه، وظیفه کمی سازی اهداف کمی را بر عهده دارد.

اگر این پیشنیازها نباشه اجرای مدیریت عملکرد بی معناست.
عنوان: پاسخ : فرآیند بهینه سازی مدیریت عملکرد
رسال شده توسط: کـوکـبـی در ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۸:۵۰
در مطالعه ادبیات
به سازمانهایی که برنامه‌ های مدیریت عملکرد را به کار می‌برند، به عنوان سازمانهایی با عملکرد برتر اشاره شده است.

در واقع از مدیریت عملکرد موثر به عنوان اهرم کلیدی تغییر، برای افزایش دستاوردهای تیمی و فردی یاد شده است.

مولفه اصلی سیستم مدیریت عملکرد، ارزیابی عملکرد است.
در مدیریت عملکرد موثر، در کنار ارزیابی عملکرد فعالیتهای نظیر: آموزش، جانشین‌پروری (http://irmeta.com/meta/b212/t13282/)، پرداخت بر پایه عملکرد و... قرار دارند، اما ارزیابی، شرط لازم برای هر برنامه مدیریت عملکرد موثر است.