2.Snub /snub / IPA /snʌb /v.,n
Syn. humiliate; rebuff v. humiliation ; rebuff n
ترجمه: کم محلی کردن، ادامه دادن، محل نگذاشتن، توهین.
Examples:
A. Ronald later apologized to Daniel for Snub being her at the play
"رونالد" بعدا از "دنیل" به خاطر کم محلی به او در هنگام بازی، عذرخواهی نمود.
B. Sandra was tormented* by the thought that she might be Snubbed by her classmates
"سندرا" از فکر اینکه همکلاسی هایش به او کم محلی کنند، رنج می برد.
C. I considered* it a rude Snub when I was not invited to the party
وقتی مرا به مهمانی دعوت نکردند، آن را یک توهین زننده دیدم.