سلام خدمت دوستان عزیز
در نطر داریم در هر تاپیک، لغات کتاب 504 واژه را به صورت جداگانه بررسی کنیم. باعث خوشحالیست اگر دوستان ما را از نظرات و اطلاعات خود درارتباط با این واژه ها بهره مند سازند.
Lesson 1
abandon / əban`dən/ IPA / ə'bændən/ V
Syn.desert, leave without to come back, quit
Ant. continue; persist
ترجمه: ترک کردن، ترک گفتن، واگذار کردن، تسلیم شدن، رها کردن، تبعید کردن، رهاسازی، واگذاری، بیخیالی، (نقشه، فکر و غیره) دست کشیدن از، کنار گذاشتن.
Examples:
a. When Roy abandoned his family, the police went looking for him.
وقتی"رُی" خانواده اش را ترک کرد، پلیس به جستجوی او پرداخت.
b. The soldier could not abandon his friends who where hurt in battle.
سریاز نتوانست دوستانش را که در جنگ آسیب دیده بودند رها کند.
c. Because Rose was poor, she had to abandon her idea of going to college.
چون "رُز" فقیر بود، مجبور بود فکر رفتن به دانشگاه را کنار بگذارد.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b2128/t8854/