Google


veryhot_post - شعرهای سهراب سپهری - متا نویسنده موضوع: شعرهای سهراب سپهری  (دفعات بازدید: 12681 بار)

0 کاربر و 2 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین m-it

xx - شعرهای سهراب سپهری - متا
تا
« پاسخ #120 : ۳۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۹:۰۳ »
بالارو ، بالا رو. بند نگه بشکن ، وهم سیه بشکن.
ـ آمده ام ، آمده ام ، بوی دگر می شنوم ، باد دگر می گذرد.
روی سرم بید دگر ، خورشید دگر.
ـ شهر تونی ، شهر تونی،
می شنوی زنگ زمان : قطره چکید. از پی تو ، سایه دوید.
شهر تو در کوی فراتر ها ، دره ی دیگرها.
ـ آمده ام ، آمده ام ، می لغزد صخره ی سخت ، می شنوم آواز درخت.
ـ شهر تونی ، شهر تونی ،
خسته چرا بال عقاب ؟ و زمین تشنه ی خواب ؟
و چرا روییدن ، روییدن ، رمزی را بوییدن ؟
شهر تو رنگش دیگر. خاکش ، سنگش دیگر.
ـ آمده ام ، آمده ام ، بسته نه دروازه نه در ، جن ها هر سو بگذر.
و خدایان هر افسانه که هست. و نه چشمی نگران ، و نه نامی ز پرست.
ـ شهر تونی ، شهر تونی،
درکف ها کاسه ی زیبایی ، بر لب ها تلخی دانایی.
شهر تو در جای دگر ، ره می بر با پای دگر.
ـ آمده ام ، آمده ام ، پنجره ها می شکفند.
کوچه فرو رفته به بی سویی ، بی هایی ، بی هویی.
ـ شهر تونی ، شهر تونی ،
در وزش خاموشی ، سیما ها در دود فراموشی.
شهر تو را نام دگر ، خسته نه ای ، گام دگر.
ـ آمده ام ، آمده ام ، درها رهگذر باد عدم.
خانه ز خود وارسته ، جام دویی بشکسته . سایه ی « یک » روی زمین ، روی زمان.
ـ شهر تونی این و نه آن.
شهر تو گم تا نشود ، پیدا نشود.

آفلاین m-it

xx - شعرهای سهراب سپهری - متا
هنگامی
« پاسخ #121 : ۳۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۹:۴۳ »
تاریکی ، پیچک وار ، به چپرها پیچید ، به حناها ، افراها.
و هنوز ، ما در کشت ، در کف داس.
ما ماندیم ، تا رشته ی شب از گرد چپرها وا شد ، فردا شد.
روز آمد و رفت.
تاریکی ، پیچک وار ، به چپر ها پیچید ، به حناها  افراها.
و هنوز ، یک خوشه کشت ، در خور چیدن نه ، یاد رسیدن نه.
و هزاران روز ، و هزاران بار
تاریکی ، پیچک وار ، به چپر ها پیچید ، به حناها ، افراها.
پایان شبی ، ما در خواب ، یک خوشه رسید ، مرغی چید.
آواز پرش بیداری ما : ساقه ی لرزان پیام.


آفلاین m-it

xx - شعرهای سهراب سپهری - متا
تنها باد
« پاسخ #122 : ۳۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۰:۲۹ »
سایه شدم ، و صدا کردم:

کو مرز پریدن ها ، دیدن ها ؟ کو اوج « نه من » ، دره ی « او »؟

و ندا آمد : لب بسته بپو.

مرغی رفت ، تنها بود ، پر شد جام شگفت.

و ندا آمد : بر تو گوارا باد ، تنهایی تنها باد!

دستم در کوه سحر « او » می چید ، « او » می چید.

و ندا آمد: و هجومی از خورشید.

از صخره شدم بالا. در هر گام ، دنیایی تنهاتر ، زیباتر.

و ندا آمد : بالاتر ، بالاتر!

آوازی از ره دور :‌ جنگل ها می خوانند ؟

و ندا آمد : خلوت ها می آیند.

و شیاری ز هراس

و ندا آمد : یادی بود ، پیدا شد ، پهنه چه زیبا شد!

« او » آمد پرده ز هم وا باید ، درها هم

و ندا آمد : پرها هم.


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter

xx
زندگی نامه «سهراب سپهری»

نویسنده m-it

0 پاسخ ها
865 مشاهده
آخرين ارسال ۳۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۹:۰۷
توسط m-it
xx
شعرهای قیصرامین پور

نویسنده saeed.

9 پاسخ ها
2469 مشاهده
آخرين ارسال ۲۲ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۸:۳۸
توسط saeed.
xx
شعرهای شهریار

نویسنده saeed.

5 پاسخ ها
8189 مشاهده
آخرين ارسال ۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۲:۰۵:۵۳
توسط saeed.
xx
شعرهای فروغ فرخ زاد

نویسنده saeed.

55 پاسخ ها
6855 مشاهده
آخرين ارسال ۴ آذر ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۱:۴۶
توسط m-it
xx
شعرهای دوران کودکی

نویسنده DELFAN

17 پاسخ ها
9119 مشاهده
آخرين ارسال ۱۷ آبان ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۳:۱۲
توسط saeed.
xx
شعرهای احمد شاملو

نویسنده saeed.

9 پاسخ ها
2771 مشاهده
آخرين ارسال ۲۲ دی ۱۳۸۹ - ۰۰:۳۳:۵۸
توسط saeed.
 

anything