شهر من هلهله کن
دختری زیبا چشم گونه ای سرخ و قشنگ
موی آراسته و جامه ی تنگ
در بغل دارم و آیم بر تو
شهر من حلقه ی توست
دختری ناز و لطیف
و منم انگشتت
راه تو دور شده
گم شده راه به خود برگشتت
موشها در پی ما
جای پایش همه جا
دخترک می ترسید
دخترک نفرت داشت از ره ما
داد هایی ایست که می گفتم کو
مویهایی ایست که می رویید به رو
ناز من خوابیده، در تن خسته من
لب او خشک شده
ناز من شکوه نکرد ، از ره شهر چنین بسته ی من
شخم خواهم زدن این راه
با ناخنهایم
خواهمش کاشت
با موهایم
گم شود از بودن کس نیاید سوی آن
شهر من راه نما ، گم شده ام
دخترک می بوسید از صورت من
صورت پر مویم
تکه تکه است لباس تن من
کفش بر پای ندارم
دخترک شاه پری وار زمین
و ندارد غم این
گرچه خوابیده در این سال دو ده بر پر قوی (بیست سال )
هیچ رنجی نبرد از بغلم
شهر من سرد شدی
راه و شب نزدیک است
صورتم سرخ شده از سرما
موشها پشت سرم یخ زده اند
شهر زیبای یخی ، بکر بمان
بی پایان
Linkback: https://irmeta.com/meta/b997/t10366/