Google


normal_post - خوشنوسى - متا نویسنده موضوع: خوشنوسى  (دفعات بازدید: 2080 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

آفلاین حمید رستمی

xx - خوشنوسى - متا
خوشنوسى
« : ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۳:۲۲:۴۲ »
سير تکاملى خوشنوسى در ايران
 
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولين شخصى که خط نوشت 'مرا مر ابن مرّه' از شبه جزيرهٔ عربستان بود و اولين کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهياج بود که براى عمر بن عبدالعزيز قرآنى با زر نوشت. بعد از آن‌که کوفه به‌صورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در اين شهر رواج يافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت يافت. قديمى‌ترين قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط ديگرى توسط خوشنويسان ايرانى پديد آمد و تا مدت‌ها بعد از تکوين خط‌ هاى عربي، خوشنويسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت. 
 
 
 
 
 
خطى که در قرون اسلامى در ايران رواج داشته و به آن خوشنويسى مى‌کرده‌اند و امروزه نيز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مى‌باشد. عرب‌ها پيش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدن‌تر با خط و زبان نبطى و سريانى آشنا شده بودند و از هر يک از اين دو خط استفاده مى‌کردند. خط‌‌هاى نبطى و سريانى از خطوط سامى بود و تقليد آن براى عرب‌ها امکان‌پذير. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط به‌کار مى‌رفته است. خط نسخ بيشتر براى تحرير نامه‌ها و خط کوفى براى کتابت مصحف‌ها، کتيبه‌ها و سکه‌ها استفاده مى‌شد. 
 
از اواخر دورهٔ امويان و اوايل عباسيان قلمرو خط عربى وسعت يافت و به‌تدريج در ايران ومصر و شمال آفريقا انتشار و رواج يافت و کم‌کم از دو خط مذکور اقلام ديگرى پديد آمد. 
 
قبل از اسلام در ايران انواع خط از جمله خط ميخي، پهلوى و اوستايى رايج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنين برمى‌آيد که ايرانيان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشته‌اند. اما با پذيرش اسلام توسط ايرانيان، خط و زبان قرآنى رواج يافت. 
 
در آخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري، شخصى به نام ابن مقلد بيضاوى شيرازي، وزير مقتدر خليفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پايان دادند و با تکميل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعيين اساس قواعد دوازده‌گانه در خط، خوشنويسى را تحت ضابطه در آوردند و پايهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند. 
 
خط نسخ از زمان ابن مقلد به‌ بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى يافت. 
 
ابن مقلد قواعد خوشنويسى را به دو بخش تقسيم کرده است: حسن تشکيل و حسن وضع. حسن تشکيل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پديد مى‌آيد و ديگرى حسن وضع که قواعد ترکيب و کرسى از آن استفاده مى‌شود. 
 
بعد از ابن مقلد خطاطان ديگر نيز به‌تدريج اين اصول را بسط دادند. اين قواعد عبارتند از: 
 
- قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بياض، ارسال. يعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور. 
 
- قاعدهٔ نسبت يا تناسب: يعنى حروف و شکل‌هاى مشابه هم، در همهٔ موارد به يک اندازه باشند. 
 
- قاعدهٔ ترکيب: يعنى آميزش هماهنگ و دلپذير حروف، کلمات، جمله‌ها و سطرها با يکديگر به ‌گونه‌اى که از حسن ترکيب برخوردار باشد. 
 
- قاعدهٔ کرسى: يعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود. 
 
دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسيده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کيفيتى است از خط که چون پديد آيد خطاط به نگريستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند. 
 
بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازده‌گانه، با سنجش حروف با ميزان نقطه، قواعدى را در خوشنويسى پيشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نيز با ترتيب شاگردان متعدد در تکميل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثيرگذار بود. 
 
طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنويسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اين‌که ياقوت مستعصمى ظهور کرد و از ميان اقلام متعدد رايج شش قلم ثلث، نسخ، ريحان، محقق، توقيع و رقاع را برگزيد و در زيبا گرداندن آنها ابتکاراتى به‌خرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نيز مشهورند. 
 
خوشنويسان ايراني، خطى وزين و سبک روح را از خط تعليق مشتق ساختند که نستعليق نام گرفت. نستعليق که از واژه‌هاى نسخ و تعليق شده در قرن نهم هجرى توسط ايرانى‌ها ابداع شد و همچنان نيز خط ملّى آنان محسوب مى‌شود. واضع خط نستعليق ميرعلى تبريزى بود، که قواعد پيچيدهٔ حاکم بر آن را نيز تدوين نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعليق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش ديوان‌هاى شعر، داستان‌هاى حماسى و ديگر رواوين گرديد. يک قرآن کامل به خط نستعليق نيز موجود است که اين نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاه‌طهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاه‌محمود نيشابورى کتابت شده است که نمايش قدرت و زيبايى خط نستعليق به شمار مى‌آيد. دوران سلطنت شاه‌عباس بزرگ، دورهٔ طلايى خط نستعليق به شمار مى‌رود. در اين دوران خوشنويسان بنامى رسد کردند که معتبرترين آنها ميرعماد حسينى است. 
 
در قرن نهم همچنين خورشيد بلندپايه خط و خوشنويسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حيات عالم‌گير شد. 
 
در قرن دهم ستارگان بسيارى چون شاه‌ محمود نيشابوري، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتي، پيرمحمد شاگرد ميرعلي، سيد احمد مشهدي، محمود سياوشاني، شيخ مرشدالدين شيرازي، شاه‌محمد مشهدى در آسمان هنر خوشنويسى اين سرزمين درخشيدند. ميرعلى هروى استاد الاساتيد خط نيز در اين دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامي، چهل حديث (سه نسخه)، گلستان سعدي، و بسيارى از آثار ادبى و فرهنگى اين سرزمين را به قلم جادويى خود مزين کرد. 
 
از مهمترين حوادث خط و خوشنويسى در قرن دوازدهم، ظهور درويش عبدالمجيد طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان ديگر خط در اين قرن احمد نيريزى است. او از نسخ‌نويسان بزرگ زمان خود است و در نستعليق و شکسته نيز مهارت دارد. 
 
در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمايل به نستعليق گرديد و در قرن سيزدهم و چهاردهم هجرى قمرى به‌تدريج به خوشنويسى و نستعليق توجه شده است و مشاهير عمده اين هنر عبارتند از: وصال شيرازى و فرزندانش، ميرزا محمدرضا کلهر، ميرزا غلامرضا اصفهاني، و عماد‌الکتاب. 
 
خط نستعليق به دست هنرمندان ايرانى متولد شد، ميرعماد حسنى آن‌را به درجهٔ کمال رسانيد و تا زمان ميرزا محمدرضا کلهر ادامه يافت. 
 
در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرين خط، سيد حسين و سيد حسن ميرخانى و هنرمندان بنام ديگرى در اين خط و شيوه هنرنمايى داشته‌اند. 




Linkback: https://irmeta.com/meta/b890/t7571/
امروز را با خدا قدم برداریم و فردا را به او بسپاریم

آفلاین حمید رستمی

xx - خوشنوسى - متا
پاسخ : خوشنوسى
« پاسخ #1 : ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۳:۲۵:۰۴ »
ابزار خوشنويسى
 
براى خوشنويسى ابزار و وسايلى لازم است: قلم ني، مرکب و ليقه و دوات، قلم‌تراش، قط‌‌زن و زيرمشقي. تهيه ابزار خوب هميشه باعث بهتر نوشتن و تميزى کار است و هر يک از وسايل بايد داراى مشخصات خاصى باشد تا نتيجهٔ مطلوب حاصل شود. 
   ◊ دوات (لیقه و مرکب)
   ◊ قط زن
   ◊ قلم
   ◊ قلم تراش
   ◊ کاغذ
 
 
 
   قلم 
 
قلم مهم‌ترين ابزار نوشتن است. گفته مى‌شود قبل از تراشيدن، به آن نى مى‌گويند و بعد از تراشيدن، قلم گفته مى‌شود. بهترين نوع قلم نى که براى نوشتن مناسب است، قلم دزفولى است. اين نى از نيزارهاى جنوب کشور و در منطقهٔ خوزستان و دزفول بدست مى‌آيد. قلم خود بايد سرخ مايل به قهوه‌‌اى سوخته باشد و به‌عبارت ديگر سرخ و سفيد باشد. و سياه، زرد يا خاکسترى نباشد. گره و پيچ نداشته باشد؛ زياد کوتاه يا بلندنباشد. محکم باشد و گوشت داخل قلم سفيد باشد. 'سلطانعلى مشهدي' از خوشنويسان بزرگ قرن دهم هجرى در رسالهٔ خوشنويسى خود دربارهٔ قلم چنين سروده است: 
 
اوّلاً مى‌کنم بيان قلم  بشنو اين حرف از زبان قلم
که قلم سرخ رنگ مى‌بايد  نه به سختى چو سنگ مى‌بايد
نه سياه و نه کوته و دراز  ياد گير اى جوان ز روى نياز
نه بر او پيچ و نه در او تابى  مُلک خط راست نيک اسبابي
معتدل، نه ستبر و نه باريک  و اندرونش سفيد و نى تاريک
گر قلم سخت باشد وگرنست  دست از اين و آن ببايد شست
 
 
اگر قلم خوب تراشيده شود، نوشتن آن آسان مى‌گردد. در تراش قلم، ابتدا روى قلم را بر مى‌دارند که بهتر است از طرف رويش آن باشد و تا حدى برداشته مى‌شود که به قسمت سخت نزديک پوست قلم برسد. سپس پهلوهاى قلم تراشيده مى‌شود. ميدان قلم نبايد زياد بلند يا کوتاه باشد. بهترين حد به اندازهٔ قطر قلم است. بعد دَم قلم را شکاف کوچکى مى‌دهند که فاق گفته مى‌شود و بعد عمل قط زدن انجام مى‌شود که زدنِ سرقلم است، با زاويهٔ مناسب و توسط فشار دست بر پشت قلمتراش. در قلم‌هاى درشت‌تر پشت قلم نيز برداشته مى‌شود، که اين مرحله قبل از قط زدن انجام مى‌گيرد. 
 
   قلم تراش 
 
اگر قلمتراش کُند باشد، قلم ضايع خواهد شد. بهتر است قلمتراش براى برداشتن ميدان قلم و قط زدن پهن و محکم باشد. و براى خالى کردن پهلوهاى قلم باريک باشد. سلطانعلى مشهدى مى‌گويد: 
 
با تو ذکر قلمتراش کنم  حرفهاى نگفته فاش کنم
تيغ او نه دراز و نه کوتاه  تُنُک و پهن نيست خاطرخواه
تا که در خانهٔ قلم گردد  وان قلم قابل رقم گردد 

 
 
   قط زن 
 
قط‌ زن، معمولاً از چوب سخت و استخوان مانند آبنوس و عاج ساخته مى‌شود و اگر از جنس شاخ باشد بهتر است. قط زن بايد صاف و تقريباً سخت باشد. امروزه از ني، کائوچو و نظاير ان استفاده مى‌شود. 
 
   دوات (ليقه و مرکب) 
 
مرکب خوشنويسى، مرکب مخصوصى است که معمولاً به‌صورت سنتى ساخته مى‌شود و انواع ديگر آن و جوهر خودنويس براى مصرف خوشنويسى مناسب نيست. مرکب خوشنويسى به دو صورت مايع و خشک وجود دارد. مرکب خشک را تا مدت‌ها مى‌توان نگهدارى کرد. براى استفاده از مرکب خشک ابتدا آن را در مقدار مناسبى آب جوشيده سرد شده حل مى‌کنند. از آب مقطر و گلاب نيز استفاده مى‌شود. بعد از اين‌که کاملاً حل شد، به‌وسيلهٔ پارچه‌اى آن را صاف مى‌کنند. مرکب براى آن که آمادهٔ نوشتن گردد، در ظرفى ريخته مى‌شود بنام دوات. دوات مى‌تواند از جنس شيشه يا پلاستيک يا چينى باشد. دوات نبايد زياد کوچک يا بزرگ باشد. و دهانهٔ آن بايد گشاد و عمق آن تقريباً کم باشد. اين ظرف بايد درى محکم و غيرقابل نفوذ داشته باشد. 
 
ليقه مقدارى نخ ابريشم طبيعى يا مصنوعى است، که داخل دوات قرار مى‌دهند و روى آن مرکب مى‌ريزند. ليقه از ريختن مرکب جلوگيرى مى‌کند؛ و خاصيت مهم آن تنظيم مقدار مرکب روى قلم در هنگام نوشتن است. از پنبه و اسفنج براى اين کار نبايد استفاده کرد. 
 
   کاغذ 
 
هر نوع کاغذى مناسب خوشنويسى نيست. کاغذهاى ناصاف و ناهموار باعث سايش نوک قلم نى مى‌شود و مناسب نيست. براى خوشنويسى بايد از کاغذهاى نرم و لغزنده مثل کاغذهاى گلاسه و نيمه‌گلاسه استفاده شود. 


امروز را با خدا قدم برداریم و فردا را به او بسپاریم

آفلاین حمید رستمی

xx - خوشنوسى - متا
پاسخ : خوشنوسى
« پاسخ #2 : ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۳:۲۷:۲۵ »
گونه‌هاى مختلف خوشنويسى
 
يک اثر خوشنويسى مى‌تواند در قالب‌ها و گونه‌‌هاى مختلفى ارائه شود. هر يک از اين قالب‌ها داراى اصول و شرايط خاصى است که بايد از سوى هنرمند رعايت شود تا نتيجهٔ صحيح به‌دست آيد. اين قالب‌ها عبارتند از: سطر، دو سطر، سياه مشق، چليپا، کتابت، قطعه، کتيبه. 
 
در طى ساليان اين قالب‌هاى متعدد براى ترکيب کلمات و حروف ايجاد شدند و هنرمندان، آيات قرآنى و متون ادبى و علمى و اشعار زيبا را در اين قالب‌ها نوشته‌اند و خوشنويسان با وفادارى به اصول اين قالب‌ها آثار بديع و بسيار زيبايى خلق کرده‌اند. 
   ◊ چلیپا
   ◊ دو سطر‌نویسی
   ◊ سطر‌نویسی
   ◊ سیاه‌ مشق
   ◊ کتابت
 
 
 
 
 
 
   سطرنويسى 
 
به مجموعهٔ کلمات و جمله‌هايى که روى خط کرسى قرار مى‌گيرند، سطر گفته مى‌شود. سطر ساده‌ترين قالب براى ارائه نوشته در خوشنويسى بشمار مى‌رود و از ارکان مهم آن به حساب مى‌آيد. سطر ممکن است يک جملهٔ کامل باشد يا چندين جمله را در خود جاى دهد. گاهى نيز ممکن است جملهٔ کامل هم نباشد. بنابراين تعداد سطرها در يک صفحه را، خط کرسى‌هاى موجود در آن صفحه مشخص مى‌کنند. 
 
اصول و ضوابط کلى سطر شامل دو قسمت مهم مفردات سطر و ترکيب سطر مى‌شود. مفردات سطر اجزاى سطر است؛ شامل حروف، کلمات و اتصالات؛ که بکارگيرى قواعد حروف و کلمات انجام مى‌گيرد. 
 
ترکيب سطر، چگونگى قرار گرفتن حروف و کلمات در داخل سطر و نحوه ارتباط بين آنهاست؛ بطورى که سطر در زيباترين شکل خود قرار گيرد. مجموعه اجزاى يک سطر بايد در داخل سطر، بصورتى اصولى و زيبا کنار هم چيده شوند، تا سطر زيباتر بنظر آيد. در ترکيب سطر، ذوق و سليقه و ابتکار شخص در زيبايى آن نقش اساسى دارد. قواعد و اصول اوليهٔ ترکيب‌بندى سطر عبارتند از: رعايت کرسى حروف و کلمات، رعايت فاصلهٔ حروف و کلمات، کشيده‌ها و جايگاه آنها در سطر، سوار کردن حروف و کلمات، اتمام سطر. 
 
 
 
 
 
خط کرسى يا خط زمينه در يک سطر براى آن‌که چشم به‌خطا نرود و حروف و کلمات در جايگاه خود قرار گيرند، بکار مى‌رود. در سطر، بايد فاصلهٔ حروف و کلمات يکسان و يکنواخت نسبت بهم نوشته شوند، تا سطر زيباتر و خواناتر شود. معمولاً فاصله بين حروف و کلمات يک سطر، به اندازهٔ يک نقطه قلم است. 
 
معمولاً در هر سطر يک يا دو حرف به‌صورت کشيده نوشته مى‌شود. بعضى حروف الفباى فارسى در خط نستعليق مى‌توانند به‌صورت کشيده يا مدّ نوشته شوند. برخى خروف خود، قابل کشيدن نيستند؛ اما در اتصال با حروف ديگر قابل کشيدن مى‌شوند. مثل حرف غ وقتى به م متصل شود به‌صورت کلمهٔ 'غم' قابل کشيدن خواهد شد. کشيده‌ها براى ايجاد توازن و زيبايى استفاده مى‌شوند و شکل‌هاى متنوعى به سطر مى‌بخشند. محل قرار گرفتن آنها براساس تشخيص و سليقه و تجربهٔ خوشنويس، مى‌تواند زيبايى اثر را چند برابر کند. 
 
در قطعات خوشنويسي، بخصوص نستعليق، بعضى از حروف و کلمات از جاى اصلى خود خارج و بالاى کلمهٔ قبل از خود قرار مى‌گيرند و سوار مى‌شوند و انسجام بيشترى به سطر مى‌دهند. سوار کردن حروف و کلمات باعث ايجاد توازن بين سياهى‌ها و سفيدى‌ها در يک اثر خوشنويسى مى‌شود. البته بعضى از حروف در قواعد خوشنويسى نبايد سوار شوند. 
 
سطرهاى خوشنويسي، بويژه نستعليق در آخر به طرف بالا صعود دارد. يعنى يا کمى بالاتر از سطر نوشته مى‌شود يا روى کلمهٔ قبل از خود سوار مى‌شود، که به اين عمل اتمام سطر گويند. 
 
 
   دو سطرنويسى 
 
در نوشتن دو سطر يا يک بيت، بايد قواعد سطرنويسى در هر دو سطر رعايت شود. فاصلهٔ دو سطر يا دو مصرع از هم با توجه به طول هر سطر و ارتفاع آن حدود ۱۲ تا ۱۵ نقطه است. کشيده‌ها در دو سطر نبايد زيرهم قرار گيرند؛ اما زيبايى اولويت دارد و بسته به ذوق و سليقه و ابتکار خوشنويس محل کشيده‌ها مشخص مى‌شود. دوسطرنويسى بيشتر براى نوشتن يک بيت شعر بکار مى‌رود. 
 
 
 
 
 
   سياه‌مشق 
 
از ديگر قالب‌هاى خوشنويسى سياه‌مشق است. سياه‌مشق‌ها به دو گروه اصلى تقسيم مى‌شوند: سياه‌مشق‌هاى تمرينى و سياه‌مشق‌ در قالب يک قطعهٔ زيبا. 
 
سياه‌مشق‌هاى تمرينى براى آماده شدن است خوشنويس براى اجراى يک قطعهٔ زيبا بکار مى‌رود، در اصل انگيزهٔ ايجاد سياه‌مشق همين تمرين‌ها بوده است. در سياه‌مشق‌هاى تمريني، هدف ايجاد يک قطعه نيست. 
 
 
 
 
 
سياه‌مشق مى‌تواند قالبى باشد براى اجراى يک قطعهٔ زيبا. احتمالاً در قرن دهم هجرى اين کار صورت گرفته و ادامه يافته است و در قرن سيزدهم با ظهور ميرزا غلامرضا اصفهانى و ميرحسين ترک به اوج خود رسيده است. بيشترين آثار سياه‌مشق نستعليق در دوران قديم مربوط به ميرعماد بوده است، که از زيبايى و مهارت زيادى در اجرا برخوردار است. اما در حال از قرن سيزدهم به بعد قالب سياه‌مشق جايگاه خود را به عنوان يک قطعهٔ با ارزش هنرى خوشنويسى پيدا کرد. 
 
امروزه قطعات سياه‌مشق خوشنويسان برجسته داراى ارزش بالايى است و در عرصهٔ نقاشيخط نيز از سياه‌مشق به‌عنوان دستمايه استفاده‌هاى زيادى مى‌شود. 
 

 
چليپا 
 
يکى از بهترين و زيباترين قالب‌هايى که براى نوشتن قطعات خوشنويسى بخصوص نستعليق استفاده مى‌شود، چليپاست؛ که از مجموع چهار سطر و يا مجموع دو قالب دو سطرى ايجاد مى‌شود. و سطرها در داخل آن به‌شکل مورب و کج قرار مى‌گيرند، که بهترين قالب براى رباعى و دوبيتى است. در اين قالب، سطرها بسيار دقيق و حساب شده در جاى خود قرار داده مى‌شوند. تقارن ميان فضاهاى پر و خالى توازن در قطعه و چليپا را ايجاد مى‌کند و آن را زيبا جلوه مى‌دهد. در هر دو سطر بايد تمام اصول و قواعد دوسطرى رعايت شود. معمولاً مقدار شيب سطرها طورى است که خط کرسى سطر اول بر نيسماز زاويهٔ سخت راست بالا عمود باشد. انواع ديگرى از چليپا وجود دارد که تعداد بيت‌هاى شعر در آن بيش از دو بيت است. گاهى نيز قالب چليپا با قالب‌هاى ديگر مثل دو سطرى ترکيب مى‌شود که به آنها چليپاى مرکب گويند. قواعد سطر در چليپانويسى هم بکار مى‌رود. اما ترکيب کلى چليپا تعداد، طول و محل کشيده‌ها را تعيين مى‌کند. طول سطرهاى چليپا نبايد زياد کوتاه يا بلند باشد. 
 
اندازهٔ قلم در چليپاى معمولي، حدود ۵/۱ تا ۵/۲ ميلى‌متر است. 
 
تنوع ترکيب در چليپانويسى بسيار زياد است؛ که بخشى از آن مربوط به انتخاب کشيده‌ها و تنظيم آنها نسبت به هم است. 




امروز را با خدا قدم برداریم و فردا را به او بسپاریم

آفلاین حمید رستمی

xx - خوشنوسى - متا
پاسخ : خوشنوسى
« پاسخ #3 : ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۳:۳۴:۰۵ »
کتابت 
 
کتابت در لغت يعنى نوشتن و تحرير کردن. اما در خوشنويسى اصطلاح و قالبى است براى نوشتن کتاب. کتابت قالبى براى ارائه نوشته بصورت ريز است و بيشترين کاربرد را در کتاب‌نويسى دارد. قبل از بوجود آمدن صنعت چاپ، همهٔ کتاب‌ها با دست نوشته مى‌شد. در انتخاب ابزار کتابت، قلم نى محکم‌تر و باريک‌تر از قطر يک مداد معمولى است. مرکب بايد از بهترين نوع باشد و دوات بار کوچک انتخاب شود. 
 
کتابت ريز را در اصطلاح خوشنويسي، کتابت خفى و کتابت کمى درشت را کتابت جلى مى‌گويند. تمام قواعد سطرنويسى بايد در سطرهاى کتابت رعايت شود. 
 
يکى از ويژگيظهاى کتابت خوب، يکدستى و هماهنگى در تمام صفحه است. از خوشنويسان برجسته‌اى که در گذشته کتابت را به زيبايى انجام داده‌اند، ميرزا محمدرضا کلهر و عمادالکتاب را مى‌توان نام برد. از کاتبان معاصر نيز 'استاد سيد حسين ميرخاني' و 'استاد سيد حسن ميرخاني' را مى‌توان نام برد. مهم‌ترين اثر کتابت استاد سيد حسين ميرخاني، قرآنى است که به خط نستعليق نوشته شده است. 
 
امروزه از کتابت براى ايجاد و ارائه يک قطعهٔ زيبا نيز بهره گرفته مى‌شود. 
 
 
 

امروز را با خدا قدم برداریم و فردا را به او بسپاریم

آفلاین حمید رستمی

xx - خوشنوسى - متا
پاسخ : خوشنوسى
« پاسخ #4 : ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۳:۳۹:۳۵ »
نقاشى خط
 
در چند دههٔ اخير بعضى از خوشنويسان به ترکيبى از خط و نقاشى دست زده‌اند؛ يعنى رنگ و نقاشى را در خدمت خوشنويسى گرفتن يا برعکس؛ و گاه تابلوهايى بديع پديد آورده‌اند. 
 
نقاشيخط کلمهٔ جديدى نيست؛ زيرا تلفيق خط و نقاشى از ديرباز در تاريخ خط‌نگارى ملل مختلف مشاهده مى‌شود. به‌عنوان مثال کاربرد خط در کتيبه‌ها و اماکن مقدس و نيز روى ظروف، مهرها و ... که از قدمت زيادى برخوردارند؛ اما نقاشيخط به سبکى که اکنون انجام مى‌شود داراى قدمتى حدوداً سى ساله است. مرحوم پيلارام، مرحوم مافي، زنده‌رودي، استاد افجه‌اى و استاد احصايى که هر کدام در اين راه زحمت بسيار کشيده‌اند، در پيشبرد اين هنر مؤثر بوده‌اند. 
 
تاريخ نقاشيخط در ايران از دورهٔ قاجار به‌طور جدى آغاز مى‌شود. خوشنويسان اين دوره خط را مى‌نوشتند بعد کپى مى‌کردند و داخل آن را رنگ‌آميزى مى‌کردند و يا گل و بوته مى‌انداختند. در حقيقت نقاشيخط اوليه، کتيبه‌نويسى است. امروزه ما با شکل‌هاى متنوع و جديدى از تلفيق خط و رنگ و نقاشى مواجه هستيم و نقاشيخط امروزه رواج بيشترى يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است. 
 
ابداع و ابتکار هنرمند معاصر در زمينهٔ نقاشيخط بر تجربيات گذشته استوار است. در هر گونه‌اى از بناهاى اسلامى گاه در زير ذره‌بين نمونه‌اى از نقاشيخط وجود دارد. و يا مرغ بسم‌ا... الرحمن الرحيم که هنرمندان ابرانى در قرون گذشته ترسى و تحرير کرده‌اند، در تاريخ خطاطى - نقاشى ثبت شده است. 
 
در نقاشيخط هدف در درجهٔ اول ايجاد و ترکيب‌بندى با فرم‌هاى زيبا و چشم‌نواز است. مثلاً در خط طغريٰ خوشنويسى وجود ندارد؛ بلکه هدف ايجاد فرم و کمپوزيسيون بوده و هدف اصلى چه بسا نقاشيخط باشد. 
 
يک اثر تصويرى زبان خودش را دارد. در ساختن يک اثر احساسات و کوشش دهنى خالق آن با مهارت در بکارگيرى اشياء درهم مى‌آميزد و براى ديدن، نياز به توضيح ندارد. 
 
اما هنرمند خوشنويس بايد اطلاع کافى از خط و مراحل خوشنويسى داشته باشد، چون پايه و اساس هنر نقاشيخط خوشنويسى است و بعد نياز به داشتن آشنايى دربارهٔ سواد بصرى و مبادى آن دارد يعنى بايد عناصر بصرى مثل نقطه، خط، سطح، حجم، نور و رنگ را بشناسد و با ترکيب رنگ‌ها و ويژگى رنگ‌ها آشنا باشد. مواد را بشناسد، و تجربه کند. و بعد با کمک خلاقيّت و ذهن آفرينش‌گر مى‌تواند در اين عرصه به موفقيت‌هاى چشم‌گيرى نائل شود. 

مجله الکترونیکی ویستا
امروز را با خدا قدم برداریم و فردا را به او بسپاریم


اشتراک گذاری از طریق facebook اشتراک گذاری از طریق linkedin اشتراک گذاری از طریق twitter