امروزه توصیه می شه که چه قبل و چه بعد از ازدواج نسبت به مسائل و مهارت های زندگی مشترک آشنایی کافی رو پیدا کنیم تا بتونیم زندگی مشترک سالم و عاشقانه ای رو برای خودمون رقم بزنیم.
یکی از مسائل مهمی که لازمه زن و مرد برای برخوردای از یک زندگی مشترک خوب نسبت بهش شناخت پیدا کنن، تفاوت هاییه که به لحاظ روانشناختی بین زن و مرد وجود داره.
این تفاوت ها زیادن و در کتاب ها و منابع مختلف در مورد اونها صحبت شده. اما ما می خوایم ببینیم که هدف از این شناخت چیه؟ و چرا این شناخت به زوجین کمک می کنه تا روابط بهتری رو با هم داشته باشن؟
لازمه که زن و مرد با تفاوت های جنسیتی بین خودشون و همسرشون آشنا بشن، با دو هدف:
اول اینکه هر کدوم از زن و مرد یه مقدار از اونچه که در درون خودش می گذره خارج بشه و با اونچه که در درون همسرش به عنوان جنس مخالف می گذره هم آشنا بشه. اگه من ندونم که فلان رفتار همسرم ناشی از نوع جنسیتشه، ممکنه در مورد اون کارش دچار کج فهمی بشم و فکر کنم که با من مشکلی داره که این طوری رفتار می کنه. اما اگه از قبل با تفاوت های موجود بین زن و مرد آشنا شده باشم، قدرت درک و آگاهی من در این زمینه بالا می ره و رفتارهای همسرم رو بر اساس شناختی که از ویژگی های روانی جنسیتش به دست آوردم، تفسیر می کنم. پس درک می کنم، حالم خراب نمی شه، دعوا راه نمیندازم، سعی می کنم که با احترام به این تفاوت ها زندگی مسالمت آمیزی رو با همسرم داشته باشم و در مواقع لزوم، بالغانه حل مسئله می کنم و این تفاوت ها رو خلاقانه مدیریت می کنم تا رابطمون خراب نشه.
دومین هدف اینه که هر کدوم از زن و مرد خودشون هم متعهدانه تلاش کنن که اون دسته از ویژگی های روانشناختی جنسیت خودشون رو که قابل تعدیله، تا حد امکان تعدیل کنن. دقت کنین که گفتیم اون ویژگی هایی که قابل تعدیله و نه کلاً از بین بردن همه ویژگی های زنانه یا مردانه در خود.
مثلاً یک ویژگی، مثل تکیه گاه بودن و مردانه و حمایتگرانه رفتار کردن مرد در ذات مرد وجود داره و اگه اونو ازش بگیریم، مردانگیش زیر سؤال می ره. پس زن هایی که به دنبال تسلط بیش از حد بر همسر خودشون و مطیع بار آوردن افراطی اون هستن، باید بدونن که دیر یا زود از این وضعیت خسته می شن و حتی کم کم حالشون از این که مردی باقی نمونده تا بهش تکیه کنن و ازشون حمایت کنه، بد می شه. دیگه از شوهرشون هم دلزده می شن و به اون به چشم مرد زندگیشون نگاه نمی کنن. اونها باید بدونن که زندگی مشترک سالم یعنی همفکری و تفاهم و نه دستور دهی و دستورپذیری.
در مقابل، لطافت از ویژگی های ذاتی زنه که اگه اونو ازش بگیریم، زنانگیش زیر سؤال می ره. پس مردانی که با زن خود غیرمحبت آمیز و مردانه رفتار کرده و به سلب انواع مسئولیت ها از خود و گذاشتن بار کلیه وظایف اعم از زنانه و مردانه بر دوش همسر خود می پردازن، باید بدونن که ضمن فرسوده کردن زودرس همسرشون و از بین بردن عشق و علاقه در او، اونو از داشتن روحیه لطیف زنانه محروم کرده و از او دستگاهی بی روح خواهند ساخت که فقط و فقط کار می کنه و دیگه رمقی برای داشتن لطافت و آراستگی زنانه برای اون باقی نمی مونه.
پس، ما اجازه نداریم که کلیت زنانگی و مردانگی رو از هم بگیریم که اگه این کار رو کردیم، خودمون با دست خودمون تیشه به ریشه زندگی و عشقمون زدیم. منظور ما اصلاح و تعدیل اون دسته از ویژگی های زنانه یا مردانه ست که اختلالاتی رو در زندگی مشترک ایجاد می کنه. در مورد این ویژگی ها هیچ کدوم نمی تونن بگن برو کتابای روانشناسیو بخون. فلان ویژگی مردونه ست یا زنونه. پس من همینم که هستم و نمی شه تغییری تو خودم بدم. روان شناسا هم تأیید می کنن.
نه، به هیچ وجه روان شناسان این حرفو تأیید نمی کنن. این ویژگی ها وجود دارن، اما برای بهبود روابط، با تلاش خودمون قابل تعدیلن. تا اون جا که پیشنهاد می شه که اگه کسی قصد داره بعد از ازدواجش هم همچنان کاملاً مردانه یا زنانه رفتار کنه و حاضر به نشان دادن کوچک ترین انعطافی از خود نیست، بهتره اصلاً ازدواج نکنه.
مثلاً یک ویژگی مردان اینه که یه سری تاریخ های مهم رو یادشون می ره. خوب برای حل این مسئله، می تونن خیلی ساده توی تقویم رومیزیشون دور تاریخ های مهم خط بکشن یا از امکانات گوشی موبایلشون برای یادآوری روزهای مهم استفاده کنن. بهونه هم نیارن که ما مردیم و هزار تا کار داریم، پس این تاریخ ها یادمون می ره. اگه کسی واقعاً سلامت روابطش با همسرش براش مهم باشه، برای اون تلاش می کنه و دنبال راه هایی می گرده تا اون رابطه رو روز به روز بهتر و قشنگ تر بکنه. حالا چه زن و چه مرد.
یا یک ویژگی که در بسیاری از زنها وجود داره و چه بسا مخل رابطه باشه، اینه که زمان بحث و گفتگو با همسرشون در خصوص موضوعی که الآن اتفاق افتاده، مدام و به صورت ناخودآگاه به گذشته برمی گردن و به جای تمرکز بر موضوع فعلی، شروع می کنن به صحبت از مسائل و اختلافاتی که از زمان های دور وجود داشته. البته خوب اصل بر اینه که هر موضوعی در زمان خودش به درستی حل بشه تا حس بدش در هیچ کد.وم از طرفین تا زمان حال باقی نمونه. اما به هر حال این کار درست نیست و زمان پرداختن به هر موضوعی باید روی همون موضوع متمرکز شد و از حاشیه پردازی خودداری کرد. خوب، زنها می تونن با یادگیری و تمرین مهارت های مربوط به رها کردن زباله های گذشته، این ویژگی رو در خودشون تعدیل کنن تا رابطه قشنگشون تحت تأثیر قرار نگیره.
بنابراین، فهمیدیم که آشنایی با تفاوت های روانشناختی میان دو جنس لازمه، به این منظور که هم بیشتر با هم آشنا بشن و به تفاوت های هم احترام بذارن و هم هرکدومشون مسئولیت تعدیل و اصلاح ویژگی های مخل رابطه رو بر عهده بگیرن تا همیشه از ارتباطی صحیح و سالم برخوردار باشن.
در ضمن، ما در بحث تفاوت ها، در خصوص اکثریت اشخاص صحبت می کنیم، وگرنه می دونیم که زنان و مردانی هم هستن که برخی ویژگی هایی رو که در منابع مختلف برای جنس اونها نام برده شده ندارن و به گونه ای دیگه رفتار می کنن.
Linkback: https://irmeta.com/meta/b396/t20532/